اصولا" تدریس نکات زیادی داره. بعضی میگن تدریس کلاس اول دبستان سخته ولی اصولا" تدریس در همه مقاطع سخته و تدریس خوب به عوامل زیادی بستگی داره بعضیش آموختنی است ،بعضیش تجربی است و بعضیش ذاتی.
آموختنی هاش همین هایی است که بچه ها گفتند و فقط میشه گفت هیچوقت درسی که بهش تسلط کافی ندارید تدریس نکنید. تسلط هم این نیست که شما مثلا" مدار منطقی میخواهید درس بدین به مدار منطقی مسلط باشید نه. این برای یه استاد خوب کافی نیست باید معماری و آزمایشگاههای اینها را هم گذرونده باشید.
البته اینمورد خیلی بستگی داره که چه مقطعی و کجا تدریس میکنید . یه جایی هست که همه تو کتاب هستند. و یه جایی هست که شما مطلب را جدید میگید و تا دانشجو میاد بفهمه چه خبره ترم تمام شده. مثلا" من یه مدت یه جایی کلاس کنکور تدریس کردم. تو دانشگاه هم تدریس کرده ام. خب خیلی متفاوته.
حالا تفاوت دانشگاهها هم خیلی هست. دانشگاهیی که همه با رتبه های خوب و با علاقه انتخاب کردن و اومدن با دانشگاهی که بعضی فقط اومدن مدرک بگیرن خیلی متفاوته.
تفاوت در درس هم هست. بعضی دروس علاقمند نداره . گاهی واهمه وجود داره از درس. مثلا" شما بخواهید گسسته درس بدین یا نظریه زبانها یا طراحی الگوریتم خیلی سبکش متفاوت با مثلا" یه درسی که همه میخوان یاد بگیرند مثلا" گرافیک .
بعضی درسها قصه های شیرینی داره مثل سیستم عامل اگه شما قصه گوی خوبی باشید که نه کسی خوابش ببره و هم همه تو جریان باشند.
پاسخ دادن به سوالات دانشجو ها مهمه. ولی معمولا" استاد ، با مثالهاش و ترتیب ارائه مطالب نکته گنگی در مورد مبحث درس باقی نمیگذاره. خیلی مهمه که بیش از نیمی از کلاس تو جریان بحث باشند . البته تو کلاس کنکور لازم نیست چون اونجا همه دوست دارند بنویسند. جزوه نوشتن خوبه ولی جزوه گفتن بخصوص تو دانشگاه خوب نیست. اگر چه دانشجوها علاقمند به جزوه گفتن استاد هستند.
ولی در کل استاد خوب فیدبک هم از کلاس میگیره یعنی گاهی مخصوصا" یه چیزی را نمیگه و منتظر سوال میشه و اگه کسی نپرسید خودش می پرسه.
حالا از جنبه ها ی مختلف باید فرق گذاشت بین دبیرستان و دانشگاه. نباید همه مطالب را گفت و نه نباید مثل مدرسه تا ریزترین چیزها را گفت. بعضیش را در کوئیز یا امتحان باید پرسید.
هر کدام از اینها را انشاءا... تجربه میکنید و موفق میشوید.
من علیرغم بعضی از دوستان که کنکوری درس دادن را قبول دارند من قبول ندارم. کنکور یه موضوعیت موقتی داره. اگه انگیزه دانشجو کنکور باشه بالاخره در یه دانشگاهی ادامه تحصیل میده . و انگیزه اش دیگه میشه درس دادن بعنوان شغل.
درس دادن خوبه و میتونه شغل باشه ولی استاد خوب بیشتر از حقوق سر ماه عاشق خود مطلب و زیباییهای اون هست و این حس را وقتی در یه کلاس چهل نفری به دو نفر منتقل میکنه کافیست. اون دو نفر دیگه سرعتی میگیرند که گفتنی نیست. بقیه هم از ترکش هاش بی نصیب نمیمانند. و اینها مزایای یه استاد خوبه.
متاسفانه این اساتید تعدادشون خیلی کم شده. استادی که روزی چند ساعت دنبال علایق مطالعاتی خودش باشه. الآن بیشترین وقت اساتید صرف خوندن پایان نامه و تز و تدریس تو جاهای مختلف میشه. بعضی هم که هم تو دانشگاه دولتی هم در آزاد هم در پیام نور و خلاصه همه جا تدریس میکنن.
شاید علت علاقه وافر خیلی از فارغ التحصیلان به تدریس این هست که بازده اش زیاد متوجه استاد نیست. شما هر کاری که بکنید حتی کارمند اداره هم که باشید ممکنه بازخواست بشید.
مسئول پروژه باشی که بدتر، تا چند سال باید جوابگو بود.
ولی تدریس شما هستی و دانشجوها ،دانشجو هم که تازه داره یاد میگیره و نمیتونه متوجه بشه و کم و کاست کار شما را متوجه بشه. اما چند سال بعد دانشجو بالاخره یه روزی متوجه کار شما میشه.
از نظر شخصی خوبه استاد مقام خودش را داشته باشه ولی با عرض پوزش زهر مار نباشه که کسی جرات نکنه چیزی بپرسه و نه خیلی عادی که اداره کلاس از دستش خارج بشه. محکم بودن و جدی بودن در کنار دوستی و خود را بجای دانشجو گذاشتن و البته نمره الکی ندادن و نمره خوب هم دادن،همه با هم.(و البته به پاچه خواری نمره ندادن
)
خیلی حرف زدم. ببخشید . موفق باشید