با سلام،
نمی دونم خنده داره یا خجالت آوره؟ این که از سال ۱۳۸۸ دارم برای کنکور ارشد می خونم!
سال اول با کلی امید و اشتیاق درس خوندم، واقعا دست خالی ، من بودم و کتابام، اونقدر یه مساله رو می خوندم و با هاش کلنجار می رفتم تا بفهممش،پیش زمینه تحصیلی م هم خوب نبود،پیام نور درس خونده بودم و وقتی شروع کردم به درس خوندن هیچ کدوم از منابع ارشد کتابایی نبود که در دوران کارشناسی خونده بودم،الان که دارم اینا رو می گم خودم هم باور نمیشه اون آدم "من" بودم ؛ رتبه م شد ۹۷۰!
عالی بود ولی حیف که این رتبه توی کنکور نرم افزار قبولی نداره....
بعد از اون نه تونستم ارشد رو فراموش کنم و نه تونستم انرژی از دست رفته م رو بدست بیارم؛
یادداشتی از آقای جهانی خوندم که خیلی خیلی بهم ارامش داد،ایشون نوشته بودند که "طبیعیه که چند ماه درس خوندن کار سختیه..."
آقای جهانی راهکارها و راهنمایی هاتون فوق العاده است؛ خیلی خیلی سپاس!
پاداش لطفتون رو از خدا بگیرید.