سلام
امروز هرچه در این سایت جست و جو کردم مطالب زیبایی را یافتم(قبلا مطالب به این زیبایی ندیده بودم)
هر چه بیشتر سرچ کردم
مطالب زیبا تر
نمیدانم مدیران چگونه انتخاب شده اند و در راس آن ها -آقای فرداد- چگونه؟
برایم بسیار زیبا بود که انقدر اطلاعات شما مدیران زیاد است و با بیانی زیبا آن را در اختیار دیگران میگذارید آن هم بدون هیچ چشم داشتی
بنابراین خواستم مطلبی را مطرح نمایم تا بدانم نظر شما چیست و باید چه اقدامی صورت گیرد
قسمت های مختلف این سایت در این زمینه صحبت هایی شده است به خصوص جناب فرداد خان صحبت های زیبایی داشتن
خلاصه که خواستم بگم
اگه کنکور دادیم و قبول نشدیم بعد دوباره توکل کردیم و دوباره هم قبول نشدیم باز هم...
نمیدونم اما شما خودتونو در نظر بگیرید که حسابی خونده باشید قبل از کنکور دقیقا هفته ای که باید در آرامش کامل باشی
اتفاقاتی بیفتد که آرامشت را به هم بزند
مثلا فوت یکی از عزیزانت و...
۵-۶ساله کنکورمیدی و...میری سر جلسه با این طرز فکر که خدایا هرچی تو بخوای اگه قراره آرامش زندگیم بهم بخوره نمیخوام قبول شم بعد
یه سال چون انتظار داری که رتبه ات بهتر از سال قبل بشه سعی میکنی زیاد بزنی بازم خراب کاری میشه
یه سال همین طوری میری کنکور بدی بدون هیچ خوندنی ،استرسی- رتبه ات هم خوب میشه اما به خاطر راهنمایی گرفتن از افرادی که با نام مشاور لقب خورده اند انتخاب رشته بد میکنی و همه دانشگاه های بالا را میزنی بعد متوجه میشوی که ای داد بی داد که قبول نشده ای در حالی که بعد متوجه مبشوی اگر درست راهنمایی ات میکردند شیراز قبول میشدی
نتیجه اش چی میشه؟ کسانی که هم رشته تو اند و اشکالاتشان را برطرف میکنی میدانند که چه هوش و استعدادی داری اما دیگران چه میگویند؟
کسانی که خویشاوند نامیده میشوندو تنها سرشان در کتاب است و رتبه تک رقمی و مقام در المپیاد و پزشکی و سایرین:
چقدر خنگ است هر سال کنکور میدهد و هیچ هم نمیشود
حال نمیدانی منظور خدا چیست؟کلی هم ناراحت شده ای
آیا مصلحت نیست ؟تغییر رشته دهی و بیخیال شوی ؟ یا صبور باشی و مسئله دیگریست؟
میخوای بری سرکار میگن این کار به درد خانم ها نمیخوره
میخوای کلاس خصوصی بذاری نمیتونی -چون خانمی نمیتونی خونه هر کسی بری و به هرکسی هم نمیتونی اعتماد کنی برای ورود به خونت
میخوای مغازه بزنی حتما باید یه مردی هم کنارت باشه
میخوای این کلاس و اون کلاس بری باید پول باشه
خلاصه به هر دری میزنی دره بسته میشه
شما بودید چکار میکردید؟
اصلا امید داشتید که ۵-۶سال کنکور دهید و کنکور و کنکور
الان کاملا خودتونو تصور کنید با این جملات چه فکرایی می کردید؟
اگه رفته بودم تو یه زمینه دیگه شاید الان تخصصم رو هم گرفته بودم
الان برم یا نرم؟
خب این همه وقت گذاشتم واسه این کنکوره
همه مطالبش رو بلدم چطوری میتونم بی خیالش بشم؟
وای اگه دوباره قبول نشدم چی؟
نمیدونم دیگه چی بگم
و چی لازمه که بگم
لطفا مرا راهنما باشید
پیشاپیش سپاسگزارم
انرژی مثبت، در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۹۲ ۰۷:۰۹ ب.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:
به نظر میاد سوالی که دارید و به دنبال پاسخش هستید بیشتر به مبحث مشاوره مربوطه به اونجا منتقلش می کنم.