انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[aatwo]

سلام
من زود زود برنامه ام رو عوض میکنم و همین باعث میشه در روال درس خوندنم مشکل ایجاد شه
از دوستان میخوام که لطف کنن بگن که برنامه روزانشون چطوره
مثلا از صبح تا صبح روزه بعد
ومثلا چه کارهایی میکنند و چه کارهایی انجام نمیدن
با تشکر

[selma]

سلام. صبح زود که گوشیت هشدار داد خیلی آرام چشماتو باز کن که خوابت نپره چشماتو در حدی باز کن که فقط متوقف کردن هشدار رو بتونی ببینی قطع کنی بعد با خودت بگو تو این حق رو داری که تا دو ساعت دیگه بخوابی پس بخواب یادتم نباشه بعد طرفهای ظهر پا میشی میری تو آشپزخونه اگه مامانی چیزی پخته باشه که فبها اگه نه بکوب تو در یخچال و این چه زندگیه و از این حرفا.... خب حالا با عصبانیت برمیگردی تو اتاقت میبینی بعدازظهر شده و طبق معمول چنان میچسبه بخوابی فدای سرت بازم بخواب یهو از خواب می پری میبینی خواب دیدی رفتی سر جلسه امتحان همه خوندن جز تو یا اون کتابی که تو سر عمر خوندی!! اصلا اون نبوده خلاصه یه استرس بدی هستش این حالت اگه خواستی کسی رو نفرین کنی بگو الهی لنگه ی این خواب رو ببینی... خوب دیگه الان خوابت پریده یه خورده عذاب وجدان داری کتابو باز میکنی و چند صفحه که خوندی و نفهمیدی ورق میزنی صفحه اول و اسم نویسندگان رو میخونی و یه خورده به اونا لعنت میفرستی و غر میزنی (والا با این کتاب نوشتنشون) بعد خیلی آروم پرتش میکنی اونطرف و رمان میخونی (حداقل اینو که دیگه میتونم بفهمم چی گفته) بعد یه باره شب میشه میبینی کلی فیلم داری که باید تماشا کنی تازه تکرار فیلم های روز قبل و نقد و بررسی فیلم های به اتمام رسیده و تازه رو گوشیت اس اومده که پشت صحنه فلان فیلم رو امشب ساعت.... ببین یادت نره ماهم که مسئولیت پذیر!میبینیم..بعد از فرط خستگی بسیار یه کم به مغزت استراحت میدی البته این یه کم از فاصله آخر شب تا صبح روز بعد هستش... صبح روز بعد چشماتو باز میکنی یه برگه سفید میبینی با یه استاد و مراقب که عین شب اول قبر وایسادن بالا سرت دارن میگن سرت رو برگه خودت باشه......



حالا اساسی بهتون راهنمایی میکنم بهترین راهنما و برنامه ریز برای هر کسی فقط خودش هست مشورت هم لازمه اما بهترین برنامه رو خودت میتونی تنظیم کنی چون ساعات یادگیری و زمان استراحت افراد متفاوته. موفق باشی..... فردای هر کس تولد انتخابهای امروز اوست...

[aatwo]

(۲۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۰۰ ق.ظ)selma نوشته شده توسط:  سلام. صبح زود که گوشیت هشدار داد خیلی آرام چشماتو باز کن که خوابت نپره چشماتو در حدی باز کن که فقط متوقف کردن هشدار رو بتونی ببینی قطع کنی بعد با خودت بگو تو این حق رو داری که تا دو ساعت دیگه بخوابی پس بخواب یادتم نباشه بعد طرفهای ظهر پا میشی میری تو آشپزخونه اگه مامانی چیزی پخته باشه که فبها اگه نه بکوب تو در یخچال و این چه زندگیه و از این حرفا.... خب حالا با عصبانیت برمیگردی تو اتاقت میبینی بعدازظهر شده و طبق معمول چنان میچسبه بخوابی فدای سرت بازم بخواب یهو از خواب می پری میبینی خواب دیدی رفتی سر جلسه امتحان همه خوندن جز تو یا اون کتابی که تو سر عمر خوندی!! اصلا اون نبوده خلاصه یه استرس بدی هستش این حالت اگه خواستی کسی رو نفرین کنی بگو الهی لنگه ی این خواب رو ببینی... خوب دیگه الان خوابت پریده یه خورده عذاب وجدان داری کتابو باز میکنی و چند صفحه که خوندی و نفهمیدی ورق میزنی صفحه اول و اسم نویسندگان رو میخونی و یه خورده به اونا لعنت میفرستی و غر میزنی (والا با این کتاب نوشتنشون) بعد خیلی آروم پرتش میکنی اونطرف و رمان میخونی (حداقل اینو که دیگه میتونم بفهمم چی گفته) بعد یه باره شب میشه میبینی کلی فیلم داری که باید تماشا کنی تازه تکرار فیلم های روز قبل و نقد و بررسی فیلم های به اتمام رسیده و تازه رو گوشیت اس اومده که پشت صحنه فلان فیلم رو امشب ساعت.... ببین یادت نره ماهم که مسئولیت پذیر!میبینیم..بعد از فرط خستگی بسیار یه کم به مغزت استراحت میدی البته این یه کم از فاصله آخر شب تا صبح روز بعد هستش... صبح روز بعد چشماتو باز میکنی یه برگه سفید میبینی با یه استاد و مراقب که عین شب اول قبر وایسادن بالا سرت دارن میگن سرت رو برگه خودت باشه......



حالا اساسی بهتون راهنمایی میکنم بهترین راهنما و برنامه ریز برای هر کسی فقط خودش هست مشورت هم لازمه اما بهترین برنامه رو خودت میتونی تنظیم کنی چون ساعات یادگیری و زمان استراحت افراد متفاوته. موفق باشی..... فردای هر کس تولد انتخابهای امروز اوست...

دوسته عزیز من این موضوع رو جدی عنوان کردم من این رو میدونم برنامه ریزی برای افراد مختلف متفاوته اما آدم گاهی میتونه الگو برداری کنه و ممکنه برنامه مناسبی خودش بهش فکر نکنه اما با فکر کردن روی برنامه دیگران میتونه بهتر انتخاب کنه

[Bache Mosbat]

منتقل شد به بخش مشاوره ارشد.

[nasrolah]

(۲۷ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۰۰ ق.ظ)selma نوشته شده توسط:  فردای هر کس تولد انتخابهای امروز اوست...

واقعا اینی که گفتی یه چیز کاملا درست هست بهش این من اضافه میکنم
واسه اون چیزی که دوسش داری تلاش کن وگرنه آینده اون چیزی که اصلا دوسش نداری مجبوری قبولش کنی

selma گرامی خودمونیما خیلی خوب مینویسیا من جای تو بودم همچین استعدادی تویه نوشتن داشتم میرفتم نویسنده میشدم الان بازار نویسنده گرمه ها تا تنورو داغ نون رو بچسبون

بنده چون انسان مادی گرا و همش فکر دنبال درآوردن ثروت و اصطلاحا پول هستم اگر چنین استعداد نوشتاری داشتم در یکی از این روزنامه های زرد پر رنگ استخدام میشدم

[selma]

واقعا اینی که گفتی یه چیز کاملا درست هست بهش این من اضافه میکنم
واسه اون چیزی که دوسش داری تلاش کن وگرنه آینده اون چیزی که اصلا دوسش نداری مجبوری قبولش کنی

selma گرامی خودمونیما خیلی خوب مینویسیا من جای تو بودم همچین استعدادی تویه نوشتن داشتم میرفتم نویسنده میشدم الان بازار نویسنده گرمه ها تا تنورو داغ نون رو بچسبون

بنده چون انسان مادی گرا و همش فکر دنبال درآوردن ثروت و اصطلاحا پول هستم اگر چنین استعداد نوشتاری داشتم در یکی از این روزنامه های زرد پر رنگ استخدام میشدم
[/quote]
پاسخ:

ممنون شما لطف دارید خودستایی نمیکنم اما اکثرا حرف شما رو میزنند و بهم پیشنهاد نویسندگی میدن دعا کن آدم بشم نویسندگی پیشکشم

[aatwo]

دوستان لطفا به موضوع تاپیک توجه کنید خواهش میکنم بحث رو موضوع تاپیک متمرکز نمایید
لطفا اگه میشه برنامه های درس خوندن روزانه خودتون رو اعلام کنید

[sahar121]

سلام
من برنامم این جوریه
که مثلا برا خودم برنامه دو سه روزه میچینم که اگه عوض شد برنامم خواسته یا ناخواسته بهم هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ درسی لطمه نزنه! برنامه طولانی مدت هم کمتر کسی بهش بها میده و ارزشش میره بهد جند روز. نگاه، من مثلا میگم تا این ۳ روز بعدی این کتاب و اون کتابو تمومش کنم...و میگمم سعی من بر اینه که از هر کدوم ۴ فصلشو بخونم...چون اینجور برنامه ریختم هز روز خودمو و خوندنمو جوری تنظیم میکنم کهه واقعا بشه این دو تا درس ۴ فصلشئ خوند...حالا یا میتونم تو دو روزو نیم بکوب بخونم یا نه کاملا سه روزش کنم!!!! ولی هدفم اینه که باید خونده شه...
بعدشم اون مباحثی که براتون سخته زیاد زوم نکنید و ازش راحت بگذرید ..آخه بار اولتونه و مطمئنا بار بعدی و خوندئن بعدی راحت متوجه میشید... سعی کنید مثل من بار اول مثلا همون ۴ فصلو تو ۳،۴ ساعت بخونید..یعنی با چشم نگاه کنید و درک کنید که چی میکه...و زیاد رو مباحث زوم نشید..اینطوری برای بار بعد خیلی قشنگ میدونید که موضوع چیه و تو ذهنتون هست!!!
من خودم برای کنکور آزاد تو ۱۰ روز همه کتابا رو مرور کردم...یعنی در حد خوندن ساده... و بعد الان که دور دوم میشه..راحت دارم متوجه میشم...جون ذهنم با اینا آمادست...
سعی کنید صبحا که بیدار شدید...بعد ۱ ساعت یا کمتر استارت بزنید...بعدشم.شبا که خانواده می خوابند شما هم فکر خواب به سرتون نیاد...شما بگوووو .من چند وقت کم خوابی میکشم..اما ایشالله خوابمو توی خوابگاه جبران مییکنم( فرض بر این که شما تهرانی نیستید و دانشگاه خوب تهران رو آوردید) :-)

---

ویه جیز دیگه... این که چه کارایی میکنم و نمیکنم!!
خوب باید جایی باشید که کمتر حواستون پرت شه..مثلا من تا مامانم داره حرف میزنه ..فالگوش وای می ایستم تا ببینم چی میگه..در حالی که این نباید باشه... تلفن زنگ زده شما برندار ..چون تلفن جواب دادن همش کمتر از ۵ مین هست اما وقتی که از شما میگیره بیشتر از ۵ دقیقست به خاطر وقفه ای که ایجاد میشه!!

شما سعی کن همه چی رو روبراه کنی که برات لذت داشته باشه تمرکز رو درس خوندنت... سعی کن همون کتابی که دوسش داری و بیشتر بلدی رو زودی بخونی و بزاریش کنار که خیالت از بابت این راحت باشه... و کتابی رو هم که بلد نیستی رو هم اینم باز زودی بخون که بتونی گیرهاشو در آری و خیالت از بابت اینم راحت باشه..
رویا چیز خوبیه..وقتی از درس خوندن خسته شدی، به جای گوش دادن به آهنگ یا رفتن به آشپزخونه یا حیاط یا هرجایی...
یه بارم برو تو رویا اینکه این درس خوندن تا ابد نیس!!اینکه این پشت کنکور بودن همیشه نیس!!! فکر کن روزی که جواب ارشد بیاد و قبول شده باشی جای دلخوات...فکر کن..... با اینا روحیه میگیری!!
من خودم رو چک نویسام همیشه اسم و فامیلیمو مینویسم...زیرش مینویسن دانشجوی کارشناسی ارشد..... از دانشگاه فلان!!!! بعد همین چک نویسارو که بعدا میبینم ذوق میکنم و هر روز چشام بهشون میخوره میرم تو رویا ..شیرین میشه..

[pariya2020]

همونطور که دوستمون گفتن بهترین برنامه روزانه رو خودت باید بچینی.برنامه باید یا روزانه باشه یا حداکثر هفتگی. یه دفتر بر میداری تمام درس هایی که داری رو می نویسی.بعد درسایی که بهشون علاقه داری رو میذاری تو اولویت.براشون یه زمان پیش بینی میذاری که مثلا فلان درس رو فلان دقیقه می خوام بخونم.بین هر ۴۵ دقیقه درس خوندن ۱۵ دقیقه استراحت می ذاری.ساعت هایی که کسالت باره برای درس خوندن مثل تایم بعد از ناهار رو از ساعات مطالعت کم می کنی و جزء ساعات مطالعت نمیذاری.یک روز در هفته به خودت فرجه بده واسه اینکه درسایی که نتونستی بخونی رو جبران کنی.اگه حین درس خوندن چیزی حواست رو پرت کرد اونو داخل برگه کنار دستت بنویس و به خودت قول بده که ساعت استراحتت بهشون رسیدگی کنی.وقت رسیدگی به اونا جداست و ادامه مطالبتو بخونی.بهترین زمان مطالعه صبحاست.اگه مشکل بیدار شدن صبحا رو داری رو پس زمینه گوشیت انگیزت که مثلا من می خوام فلان رتبه و در این دانشگاه قبول شم رو بنویس تا وقتی که الارم گوشیت زنگ زد خواستی دوباره بخوابی چشمت بهش بخوره و انگیزت تجدید شه.آخر شب تمام ساعات مطالعتو جمع بزن و تمام زمان تلف شدت رو هم جمع کن و نمره به خودت بده که امروز از کارات مثلا چند گرفتی.اگه مثلا از بیست،دو گرفتی نگران نباش تصمیم بگیر فرداش ۴ بگیر.همینطوری نمرتو ببر بالا.آخر هفته ها هم تمام ساعات مطالعه در هفتتو جمع بزن و داخل همون دفتر بنویس کارهایی که نمره منفی بهم داده و کارهایی که نمره مثبت بهم داده چیا بوده.برای هفته بعد دیگه اون نکات منفی رو اجرا نکن. فقط رو این نکات با خودت رو درواسی نکن.مثلا اگه تلویزیون باعث وقت گیریت شد بنویس من ۲ ساعت تلویزیون دیدم این هفته.آخر هفته خودت می فهمی که چیا باعث شد که عقب بیوفتی.شب ها هم سعی کن زود بخوابی.

[Behzad TP]

بنظر من باید یک دفترچه برنامه ریزی تهیه کرد تا بشه برنامه ریزی ها و گزارش های مربوط به درس خوندن رو توش نوشت. چون به اعتقاد من نوشتن تاثیر ویژه ای تو سر و سامان دادن به اوضاع فکری و ثبات رویه آدم داره و می تونه عزم آدم رو برای رو روال انداختن کارا بیشتر کنه. با داشتن دفتر برنامه ریزی میشه خیلی حساب شده تر رفتار کرد و کارها رو جلو برد.

برنامه من اینطوریه که:
در اغاز هر هفته درس هایی که میخوام تو این هفته بخونم رو انتخاب می کنم ولی جوری که تعداد اون درسا از ۵تا بیشتر نباشه. همون آغاز هفته تعیین می کنم که در طی هفته جاری باید چه حجمی از مطالب درسهایی که انتخاب کردم رو بخونم. مشخص می کنم که این هفته باید برای هر درس دقیقا چه کارایی رو انجام بدم. و در آغاز هر روز مشخص می کنم که امروز چه درسایی رو از بین اون درسایی که واسه این هفته انتخاب کردم بخونم و سعی می کنم بیش از سه تا درس واسه هر روز انتخاب نکنم. درسایی که واسم اهمیت دارن رو بیشتر تو برنامم می گنجونم. همه اینا جزو مواردی هستن که تو دفتر برنامه ریزیم یادداشت می کنم و به قول معروف خط مشی ها و استراتژی هامو تو این دفتر میارم و در آخر هفته هم گزارشی از عملکرد اون هفتم می نویسم و اینکه باید هفته آینده به چه ترتیبی پیش برم.

بنده هم فکر می‏ کنم جمع زدن ساعات مطالعاتی نکته مهمیه. من خودم در بازه های زمانی ۲۵ دقیقه ای درس می خونم، طوری که تو هر ۲۵ دقیقه حواسم فقط و فقط معطوف مطلبی باشه که دارم مطالعه می کنم. اگه تو این ۲۵ دقیقه حواسم پرت بشه یا وقفه ای تو کارم پیش بیاد، اون ۲۵ دقیقه باید از اول شروع بشه. به ازای هر ۲۵ دقیقه ای که با موفقیت و با تمرکز کامل به آخر می رسونم یه تیک تو دفتر برنامه ریزیم جلوی درسی که میخوندم میزنم. به این تکنیک، Pomodoro میگن. شما می تونید شرح این روش رو تو وبسایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مطالعه بفرمایین.

هر Pomodoro برای من مساوی نیم ساعت درس خوندنه. اگه ساعات مطالعاتیم تو هر هفته، رضایت بخش نباشه؛ سعی می کنم هفته آیندش جبران کنم.

این شیوه ای هست که من باهاش جلو می رم ولی بازم همه چی به خود فرد بستگی داره

[mohammadichem]

سلام ممنون
pomodoro خیلی روش خوبیه.
موفق باشی
یا حق

[pooyaa]

میشه یه نفر این روش pomodoro رو توضیح بده؟

[Behzad TP]

(۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۷:۳۶ ب.ظ)pooyaa نوشته شده توسط:  میشه یه نفر این روش pomodoro رو توضیح بده؟

Pomodoro روشی برای مدیریت زمان برای مطالعه اس، طوری که تمرکزمون در سطح قابل قبولی باشه
***

اجازه بدید با یک مثال از ورزش این روشو توضیح بدم.
فرض کنید دونده ای میخواد مساقتی رو بدوه. وقتی شروع به دویدن می کنه خیلی آماده و چابک هست و می تونه راحت بدوه، ولی بعد از چند دقیقه راندمانتش بشدت افت می کنه و ریتم دویدنتش کندتر و کندتر می شه، در این لحظات دویدن برای این دونده رفته رفته استقامتی تر میشه و فشار بیشتری بهش وارد میاد، تا جایی که بالاخره از دویدن خسته می شه و نفس زنان می ایسته و استراحت می کنه، ولی چون در بین راه هست و فرد خیلی خسته شده، نمیتونه بخوبی ریکاوری کنه و مجبور میشه با شرایط نامطلوبی دوباره شروع به دویدن کنه. ولی اینبار کیفیت دویدن نسبت به دفعه قبل کاهش پیدا کرده، این بار ورزشکار ما زودتر از دفعه قبل خسته می شه و ادامه مسیر براش سخت تر هم میشه، جوری که حوصلش سر میره و اون امید و نشاط اولیه رو از دست می ده و شاید تصمیم به انصراف از ادامه مسیر بگیره.
حالا دونده ای رو درنظر بگیرید که با استرتژی رفتار می کنه. دونده ما دقایقی میدوه و قبل از اینکه خسته بشه می ایسته و به مدت کوتاهی استراحت می کنه، این فرد خسته نشده: پس میتونه بعد از یک استراحت خیلی کوتاه دوباره با انرژیه کامل شروع به دویدن بکنه و این بار هم قبل از اینکه خسته بشه یه استرحت کوتاه بکنه و دوباره با انرژی، شروع به دویدن کنه. وقتی این کار رو چهار بار به همین ترتیب تکرار کرد، یک سیکل چهار مرحله ای رو پشت سر گذاشته و یک مسافت قابل توجه رو دویده بدون اینکه به توانش تو دویدن لطمه بخوره. این دونده تصمیم می گیره که بعد از این سیکل چهار مرحله ای، کاملا دست از کار بکشه و بشینه یک استراحت کامل بکنه. بعد از این اسراحت کامل دونده ما دوباره پا میشه و یک سیکل چهار مرحله ایه جدید رو دقیقا مثل سیکل چهار مرحله ایه اول شروع می کنه
***

حالا اگه همین روشو برای درس خوندن پیاده کنیم به روش پومودورو عمل کردیم. در این تکنیک به هر ۲۵ دقیقه یک پومودورو گفته میشه. باید دقیقا ۲۵ دقیقه مطالعه کرد، بطوری که در این ۲۵ دقیقه تمرکزمون فقط و فقط معطوف مطلبی باشه که داریم میخونیم و هیچ گونه وقفه ای، هر چقدر هم جزئی، تو کارمون ایجاد نشه. بعد از ۲۵ دقیقه یک استراحت کوتاه در حد پنج دقیقه انجام میدیم و دوباره به مدت ۲۵ دقیفه درس میخونیم ... به همین منوال پیش میریم و بعد از اینکه ۴تا پومودورو سپری کردیم یک استراحت طولانی تر می کنیم و دوباره یه سیکله ۴ پومودورویی رو آغاز می کنیم و به همین ترتیب از وقتمون در جهت موفقیت استفاده می کنیم

بیشتر:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

[ernika]

سلام.
برنامه کلی من حتی در دوران دبیرستانم اینگونه بود و موفق بودم
من مباحثی که حتی یکبارم نخوندم یکبار مرور سطحی میکنم تا یک دید کلی داشته باشم.بعدش دقیق خوندن رو شروع میکنم.به اینصورت که مثلا یک یا دو هفته رو هدف قرار میدم و روزهای هفته رو به صورت ستونی مینویسم
بعد قسمتهایی که باید بخونم رو در هر روز قرار میدم.هر درس رو چند قسمت میکنم و در طول هفته قرار میدم.البته در حد معمول برنامه میریزم نه جوری که نتونم بخونم.
بعدش به هر روزی که میرسم صبح همان روز دقیق تر برنامه میریزم.یعنی برای درس های مشخص شده ساعت تعیین میکنم.
چون هر روز از میدونم که چه ساعتایی میخوام درس بخونم.
امیدوارم به درد دوستانمون خورده باشه
موفق باشین

[sybarite]

(۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۰:۲۲ ب.ظ)behzadtp نوشته شده توسط:  بنظر من باید یک دفترچه برنامه ریزی تهیه کرد تا بشه برنامه ریزی ها و گزارش های مربوط به درس خوندن رو توش نوشت. چون به اعتقاد من نوشتن تاثیر ویژه ای تو سر و سامان دادن به اوضاع فکری و ثبات رویه آدم داره و می تونه عزم آدم رو برای رو روال انداختن کارا بیشتر کنه. با داشتن دفتر برنامه ریزی میشه خیلی حساب شده تر رفتار کرد و کارها رو جلو برد.

برنامه من اینطوریه که:
در اغاز هر هفته درس هایی که میخوام تو این هفته بخونم رو انتخاب می کنم ولی جوری که تعداد اون درسا از ۵تا بیشتر نباشه. همون آغاز هفته تعیین می کنم که در طی هفته جاری باید چه حجمی از مطالب درسهایی که انتخاب کردم رو بخونم. مشخص می کنم که این هفته باید برای هر درس دقیقا چه کارایی رو انجام بدم. و در آغاز هر روز مشخص می کنم که امروز چه درسایی رو از بین اون درسایی که واسه این هفته انتخاب کردم بخونم و سعی می کنم بیش از سه تا درس واسه هر روز انتخاب نکنم. درسایی که واسم اهمیت دارن رو بیشتر تو برنامم می گنجونم. همه اینا جزو مواردی هستن که تو دفتر برنامه ریزیم یادداشت می کنم و به قول معروف خط مشی ها و استراتژی هامو تو این دفتر میارم و در آخر هفته هم گزارشی از عملکرد اون هفتم می نویسم و اینکه باید هفته آینده به چه ترتیبی پیش برم.

بنده هم فکر می‏ کنم جمع زدن ساعات مطالعاتی نکته مهمیه. من خودم در بازه های زمانی ۲۵ دقیقه ای درس می خونم، طوری که تو هر ۲۵ دقیقه حواسم فقط و فقط معطوف مطلبی باشه که دارم مطالعه می کنم. اگه تو این ۲۵ دقیقه حواسم پرت بشه یا وقفه ای تو کارم پیش بیاد، اون ۲۵ دقیقه باید از اول شروع بشه. به ازای هر ۲۵ دقیقه ای که با موفقیت و با تمرکز کامل به آخر می رسونم یه تیک تو دفتر برنامه ریزیم جلوی درسی که میخوندم میزنم. به این تکنیک، Pomodoro میگن. شما می تونید شرح این روش رو تو وبسایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مطالعه بفرمایین.

هر Pomodoro برای من مساوی نیم ساعت درس خوندنه. اگه ساعات مطالعاتیم تو هر هفته، رضایت بخش نباشه؛ سعی می کنم هفته آیندش جبران کنم.

این شیوه ای هست که من باهاش جلو می رم ولی بازم همه چی به خود فرد بستگی داره

موافق با پاراگراف اول
مخالفم با پاراگرف دوم
چون :
من از ۱۰۰۰ سال پیش به این ور ۲- ۳ تا کنکور رو پاس کردم و یه سری سرتیفیکیت
مستقیما با این روش اشنا نیستم اما موفقیتم عمدتا تو این ۳ چیز بوده
۱ - برنامه ام مبتنی بر حجم مطلب نسبت به هفته بوده
از روی حجم کلی درس ها و در نظر گرفتن تعداد مرور و زمان تست ، درس خوندن رو ۳ یا ۴ سیکل میکردم : مطلب اصلی - رفع اشکالات - مرور اول - تست - دو سیکل اخر نزدیک به اگزم ( مرور اخر برای اینکه بفهمم چه مطالبی از سرم پریده و کجاها بی دقت و بی اهمیت بودم که یادم رفته - زدن تست های نهایی )
بعد سر هر هفته بدون احتساب ساعات مطالعه ، برای اون هفته حجمی رو تعیین می کردم و می خوندم . خوب یکی دوشب مهمون اومد که اومد یا خودم کار دیگه ناخواسته ای داشتم فشار نمی اوردم شبای دیگه جبران می کردم . تقریبا به اخرای هر درس که می رسیدم برای خودم تیشرتی چیزی جایزه می خریدم و ...
۲ - قبل از شروع ، کل فصل های کتاب ، مقدمه ، فهرست و کل عکس ها رو یه نگاهی مینداختم و بعد برای خودم ۳- ۴ ساعتی انگار که دارم کنفرانس میدم حرف میزدم . اینجا قوه تخیل ادم اینقدر عالی کمک میکنه که حرف نداره . هر چیزی تو حوزه اون درس به ذهنم میومد انگار که برای دوستم دارم شرح میدم میگفتم . حتی گاهی سوال برای خودم پیش میومد و به تناقضاتی میخوردم . یا حتی نظریه پردازی میکردم میگفتم مثلا فلان جا باید منطقا اینطوری باشه و...
این کار رو روی فصول کتاب هم میتونید انجام بدید . اگر اون درس رو قبلا خوندید هم میشه و شروع کنید هر چی تو ذهنتون مونده رو کنفرانس بدید برای خودتون .
این کار تو روز اول ۲ - ۳ ساعت بیشتر وقت نمیگیره اما هم انگیزه میده و هم استارت و پیش زمینه برای ذهنه .
۳ - پایبندی مطلق به برنامه هفته ایم . کلمه حال ندارم رو از فرهنگ لغتم حذف کردم . چیزای پیش بینی نشده همیشه هست اما خودم به خودم نمیزدم . نهایتا یک دو تا دوست یا محیط یا جمع مثل خودم داشتم که هته ای یا ماهی باهاشون ارتباط داشتم و کلا تو جمع کسایی بودم که هدفشون عین منه . به محض اینکه اونا بی انگیزه میشدن بهشون انگیزه میدادم و بالعکس گاهی ازشون انگیزه میگرفتم . اگه یکیشون کلا قضیه رو ول می کرد باهاش قطع می کردم .