(۱۸ اسفند ۱۳۹۱ ۰۹:۰۸ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: منم همینو میخواستم بگم.آقا مسعود دیگه تو تاپیکای قدیمی میری و تجدید خاطرات میکنی؟نکنه با زبون بی زبونی میخوای بگی منو برگردونید
یه مدتیه کارتون شده نوستالژی نکنه به خاطر فرار از درسه ؟درستون بخون قدر این ارشدی که قبول شدی رو بدون
درسا که خراب ، نمرات رو زدن و باید گفت : اوه اوه
من که نرفتم که برگردم
اگه منظورتون مدیریته من چند روز پیش به اقا فرداد یه صحبت هایی کردم . و هیچ برنامه خاصی نیست
هدف من زنده نگهداشتن خاطرات هست . یه تاپیکی پیدا کردم که اگه بیارمش رو خیلی سوء استفاده میشه مال اون موقع ها هست که جو صمیمانه و خصوصی بوده !!! راستش تاپیک های قدیمی خیلی باحال هستن و پر از خاطره . کلی امروز دنبال خاطرات سربازیم گشتم که بچه ها خیلی پسندیده بودن ، گفتم بزار سر دست تا بخونن و بخندن اما هر چی گشتم ندیدمش
البته من این روزا کلا تعداد ارسالم خیلی هم زیاد نیست اما خداییش فرار از درس رو درست گفتید خیلی ترم قبل سخت بود نمرات هم وحشتناک بوده ، نه مال من بلکه همه بچه ها.
(۱۸ اسفند ۱۳۹۱ ۰۶:۵۲ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: تا جایی که یادم میاد اقا مسعود گفت درسهام زیاده فرستادیم بره یه مدت درسهایش را بخونه و برگرده ، نگو رفته پی حفاری غیرمجاز و داره آثار باستانی مانشت را در میاره.
نکنه رشته آثارباستانی تو ارشد قبول شده ای ؟
اقا فرداد اگه بدونی خوندن این ارسال های قدیمی که نشون دهنده تفکرات گذشته ام هست چقدر جذابه . کلا چیزای قدیمی جالب هستن
کلی دارم میخندم از چیزهای باحال قدیمی