(۱۳ آبان ۱۳۹۱ ۱۰:۵۲ ب.ظ)Payam92 نوشته شده توسط: امروز تستای فصل ۳ (حقیقت) دیدم خلاصه کلی شاکی شدم ۱۰ تا زدم ۱۱ تا غلط!!
نظرت چیه؟؟
سلام ببخشید یه کم دیر جواب دادم.
پیام جان مشکل از تو نیست که نمیتونی تست ها رو خوب بزنی بلکه کتاب حقیقت کلا سیستمش همینه. اگه که کتاب های مقسمی یا حدودی هم پوران رو ببینی مثلا راجب همین مبحث زمانبندی توی خود درسنامه همه فرمول ها رو با مثال توضیح دادن . من واسه کاردانی به کارشناسی مقسمی و فهیمی رو قبلا خوندم و با این الگوریتم ها آشنایی داشتم. امسال که داشتم حقیقت رو میخوندم واسه ارشد همین فصل سه رو که می خوندم خیلی واسم جالب بود که چرا حقیقت هیچی به فرمول های زمانبندی یا مثلا حتی یه مثال هم از الگوریتم های زمانبندی نزده وقتی به تستاش رسیدم دیدم بله کلا حقیقت نصف بیشتر نکته ها رو داره توی تستا میگه . واسه همینه که وقتی میری روی تستا کلا
واست ناآشنا هستن یا حداقل ضریب اشتباهات زیاده .
قبلا توی یکی از پستام یه راهنمایی در مورد این جریان حالا خصوصا فصل چهار داشتم که دوباره اینجا یه قسمتش رو تکرار میکنم :
اگه نگاه کنی کتاب حقیقت اول تست های کنکور رو حل کرده بعدش رفته سراغ تست های تالیفی خودش. اگه از اول بری سراغ تست های کنکوری چون یهو تست های خفنی در مورد مبحث مربوطه میبینی مث خودم به مشکل بر میخوری
(چون هنوز واقعا ما نصف نکته های کتاب رو نخوندیم و باید توی همین تست ها دنبالشون بگردیم).
پس بهتره اول تست های تالیفی رو بزنی بعد بری سراغ کنکوریهاش . چون آقای حقیقت توی تست های تالیفی مرحله به مرحله شما رو واسه تست های سخت آماده میکنه آخر تست های تالیفیش که کپی تست های کنکوره. بعدش که بری سراغ تست های کنکوری حداقل مزیتش اینه که قدرت تحلیلت نسبت به تستای کنکور بالا میره.
یه نکته ای رو که یادم رفت راجب سیستم عامل بهش اشاره کنم واسه بچه هایی که
پشتکار دارن و میخوان کتاب ها رو با استدلال بخونن و نه فقط سطحی و حفظی اینه که : وقتی مطلب رو از کتاب ها میخونی در نگاه اول فک میکنی که مطلب رو کاملا مسلط شدی و واقعا با توجه به کتاب های که ما داریم به عنوان منبع کنکوری مث حقیقت یا موسوی این حسی که داریم اشتباه نیست . یعنی کسی که درسنامه رو به طور کامل و مفهومی یاد بگیره خب واقعا کار ایده آل رو انجام داده . باز تکرار میکنم روی صحبت من با بچه هایی هست که میخوان واقعا استدلالی کتاب ها رو بخونن هستش. کافیه که فقط یه لحظه دیدی بالاتر از سطح کتاب کنکوری به مطلب داشته باشی اگه بخوام دقیق تر بگم
یه لحظ سطح درکتون رو از مطلب بالاتر از سطح کتاب ببینید اینجاست که به تناقضات کتاب پی میبرید وقتی که دو سه صفحه کتاب رو نگاه میکنی کاملا پارادوکس رو توی مطالب مرتبط به هم میبینی . بزارید چند تا بخش از کتاب رو بگم واستون که اگه خواستید پیام بدین که در مورد تناقضات کتاب توی این مباحث توضیح بدم :
۱/ وقفه های سنکرون / آسنکرون
۲/ فرآیندهای سبک وزن
۳/ تاثیر نخ ها بر روی حافظه کش
۴/ ارتباط نخ های سطح کاربر و هسته
حالا شاید بپرسید که راه حل این تناقضات چیه :
الف) کافیه که یه مقاله ی زبان اصلیه چند صفحه ای درموردش توی نت گیر بیاری از سایت های مختلف میشه گیر آورد
(دانشگاهای معتبر/شرکت های فعال سیستم عامل) . کاملا تناقضات کتاب واستون رفع میشه چون شما به مبحث واقعی و به مثال عینی مبحث دسترسی داری.
ب)اگه دوستی (مانشتی) ، هم کلاسی ، کسی هست که باهاش میخونید حتما بشینید با هم مطالب رو بحث و تجزیه تحلیل کنید این جوری خیلی بهتر مطلب رو درک میکنید (این درس خیلی از مباحثش فرمولی یا اثباتی نیست که با یه فرمول بتونی کلا بحث رو جمعش کنی) و میتونید توی بحث ها به دلیل هایی فراتر از کتاب برسی، فقط باید بحث ها سطحی نباشه و استدلالی و مفهومی بحث بشه.
وقتی یکی از این دو روش رو انجام دادین اینجاست که پی میبری که چرا کتاب های ما اینقدر فرمالیته مباحث رو توضیح میدن و وقتی توی تست ها نگاه میکنیم همش ابهام وجود داره توی جوابهای اساتید و یا خود ما خیلی از سوال ها رو درعین اینکه مطلبش رو بلدیم ولی به راحتی اشتباه میزنیم و بعدش احتمالا قبول هم نداریم که گزینه ی ما اشتباست.
موفق باشید