(۱۲ دى ۱۳۹۳ ۰۸:۱۸ ب.ظ)FaridA نوشته شده توسط: اما در مورد این جمله که دوست گرامی فرموده بودن من ماهی دو ونیم میلیون حداقل میگیرم استاد بشم برای ماهی ۲۲۰۰؟؟؟/ مگه شما برای حقوق استادی اومدی دانشجو شدی؟ خب دوست با استعداد من قبل از کنکور ارشد میپرسیدی که وقتت تلف نشه.
دوست عزیز، حرفهای شما خیلی قشنگه ، ولی متاسفانه فقط قشنگه!
تمام حرف بنده این بود که رشته ی مهندسی یعنی کار عملی، در کنار کار علمی.
نه صرفا کار عملی و نه صرفا کار علمی.
من وقتی اومدم شریف، اومدم که کار صنعتی یاد بگیرم نیومدم که فقط اومده باشم و مدرک جمع کنم. من توی ارشد چیزهایی یاد گرفتم و درس هایی رو برداشتم که توی صنعت به دردم بخورن. مثال میزنم برات :
درس مهندسی نیازمندی ها رو برداشتم ، بهم کمک کرد نیازمندی های پر از ابهام یک سیستم که سه سال به خاطر ابهام در نیازمندی رو زمین مونده بود رو با تکنیکهایی که یاد گرفتم در بیارم . همون سیستم رو شروع کردم به توسعه اش . با استفاده از تجربه درس متدلوژی ، یک متدلوژی متناسب شرکت خودمون ارائه دادم . درس معماری نرم افزار رو برداشتم، تونستم یه معماری خوب برای سیستم ارائه بدم، درس الگوهای طراحی رو برداشتم، و توی کد زدن ازشون استفاده کردم. مطمئنا خوندن ارشد و دکتری خوبه. ولی وقتی که به درد کار توی صنعت بخوره. من حتی پایان نامه ام رو روی موضوعی برداشتم که کاملا کاربردی باشه نه از این موضوعات عجیب و غریب و فضایی که فقط مثل حرف های شما قشنگن! حرف های من از دل جامعه در میاد ، توی شرکت ما چند نفر از دکتری های همین دانشگاه های تهران به صورت مخفیانه و طوری که استادشون نفهمه دارن کار میکنن. توی دانشگاه تدریس میکنن سه ماه، هشت ماه بعد ۳۰۰ هزار تومن میدن بهشون. همشون میگن که نمیشه کار نکرد. زندگی میخوان. پشتشون به جایی گرم نیست که فقط بشینن توی آزمایشگاه مقاله بخونن ! فامیل بهش میگن ۲۲ ساله داری درس میخونی چی داری ؟! نمیتونه به اونا مسائل حل شده در پایان نامه اش رو توضیح بده! باید بهشون بگه چی تونسته از علمش در بیاره؟ فقط پیشوند دکتری؟!
مهندس عمران رو به چی میشناسن؟! به کارش. نمیتونه بگه من مهندس عمرانم بعد سر یه پروژه ساختمونی تا حالا نرفته باشه. مهندس کامپیوتر هم همینطوره. من برات اقای Ambler رو مثال میزنم که متدلوژی EUP و AUP مال ایشونه. ایشون یکی از با سوادترین ادم ها توی رشته نرم افزاره . اما تا کاری توش پول نباشه واردش نمیشه. از برنامه ساده حسابداری یک رستوران گرفته تا برنامه های تاسیسات هسته ای رو میسازه. از علمش داره پول پارو میکنه. Martin Fowler ، Kent Beck همه و همه از بزرگان نرم افزار جهان هستند که کلی کار علمی کردن اما همه ی کارهای علمیشون از توی کارهای صنعتیشون در اومده. از این مثال ها زیاد هست بخوام بزنم.
هیچ حرفی نیست که هر کس یه طرز تفکر داره، یکی براش شان کار مهمه و با حقوق کم هم میسازه. اما یکی میگه، این همه زحمت کشیدم، شب نخوابی کردم، کلی اذیت شدم، که اخرش بشه این؟؟!؟! جوانیم بره و از کم ترین رفاه برخوردار باشم؟!؟! که چی ؟ که تهش ننم قربونم بره که دکتر شدم و عمه شمسی پز بده که برادر زادم دکتر شده هزار ا... و اکبر؟!
بنده نه قصد جسارت به اساتید رو داشتم و نه دانشجو و کسانی که توی محیط علمی هستند چون خودم هم یکی از همین قوم و قماش هستم. حرفایی هم که میزنم همه حرفهای اساتید محترم دانشگاه صنعتی شریف هست که توی هر جلسه تکرار میکنن.
به قران بعضی ها همچین میگن مگه برای پول دارید درس میخونید انگار که طرف داره جنایت میکنه و بقیه برای رضای خدا دارن درس می خونن. هرکس درس میخونه که یه حرفه ای یاد بگیره و ازش امرار معاش کنه . اگه درس خوندن برای پول نیست از فردا بگید این پزشک ها که درس خوندن متخصص شدن مجانی بیماراشون رو عمل کنن. ثواب داره بخدا. چطور اونا حق دارن میلیونی پول بگیرن واسه زحمتی که کشیدند ، ما حق نداریم؟! ما زحمت نکشیدیم؟!
توی رشته ی مهندسی ، علمی که از توش پول در نیاد و صنعتی نشه به درد عمه عالم میخوره فقط.
نظر شخصیم : به نظرم دکتری خوندن فقط زمانی خوبه که کاری که در دکتری میکنی مرتبط با صنعت باشه . در غیر اینصورت حیف لفظ دکتر کامپیوتر که بهت بدن. صنعت رو کی میسازه؟ من و شما. وقتی من وشما هدفمون میشه تدریس در دانشگاه ، صنعت همین میشه که هست. اگه همه دکتری ها به جای تز های فضایی که نه سر داره و نه ته ، کار صنعتی میکردن وضع صنعت کامپیوتر ما هم درست میشد.
والسلام . بحث تمام. قضاوت با خوانندگان.