(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ق.ظ)Nima Masghadi نوشته شده توسط: من سه ماهه که شاغل شدم. می خواستم از تجربه ای که کسب کردم بگم :
من از طریق یکی از دوستام و با چهار واسطه به این شرکت معرفی شدم . قبلش هیچ جا کار نکرده بودم و فقط چند تا برنامه با سی شارپ برای دانشگاه دوره لیسانسم نوشته بودم و از برنامه نویسی وب هیچ سر رشته ای نداشتم.
روز مصاحبه هم خیلی چیزها ازم پرسیدن که بلد نبودم اما بهشون این اطمینان رو دادم که ظرف یک ماه راه میفتم. حقوق هم ساعتی بود و قرار شد ماهانه ۱۲۰ ساعت کار کنم. در این صورت چیزی حدود یک میلیون می شد حقوقش.
توکل کردم به خدا و شروع به تمرین کردم و حتی شاگرد گرفتم واسه طراحی وب و با تدریس مطالبی که خودم شب قبل می خوندمشون و فردا تدریسشون می کردم خودم رو قوی کردم و در عرض کمتر از یک ماه راه افتادم و سر ماه و در ارزشیابی شرکت به عنوان دومین کارمند خوب بخش فنی انتخاب شدم بعد از مدیر فنی مون!!
همین طور ادامه دادم و خودم رو نشون دادم و هر روز چیزای بیشتری رو یاد گرفتم تا اینکه من رو وارد بزرگترین پروژه ی شرکت که مربوط به یکی از ارگان های دولتی بزرگه کردن و الان یکی از اعضای اصلی پروژه هستم و حتی یک پروژه رو از صفر به من دادن که استارتش رو بزنم.
فقط با تلاش می تونی به چیزی که می خوای برسی.
زیاد تو فکر کم بودن حقوق نباش. وقتی که خوب کار کنی بعد از چند ماه می تونی درخواست اضافه حقوق بدی و وقتی ببینن که کارت درسته موافقت می کنن. تجربه ای که تو این سه ماه کسب کردم توی ۴ سال درس خوندن کارشناسی کسب نکردم . الان می تونم به خودم بگم مهندس چون واقعا دارم مسائل واقعی که باهاش مواجه می شم رو با دید مهندسی حل می کنم و ازش لذت می برم. همه چیز پول نیست اما پول هم مهمه به اندازه خودش.
موفق باشی
سعی کنیم یکم هم چالش بر انگیز به موضوع نگاه کنیم .
کجا الان کسی رو میگیرن که ساعتی ۹ تومن بدن وقتی چیزی بلد نیست!!!!
اگه الان تو شریف نبودی و حتی تهران نبودی رویکردت عوض میشد.
یه چیزی که تو آدما هست به طور کلی
وقتی چیزی گیر میارن میگن تلاش کردیم و بقیه نکردن و وقتی چیزی نمیگیرن میگن شانس و پارتی و...
هر دوش هست. به نظر من اولیش خیلی بیشتر
اصلا همینه که ادمو جووری میکنه که بقیه رو درک نکه
مثلا قدیمیا میگن ما به اون سختی میخوندیم الان شما ...........
یا ما به نسل های بعد میگیم دوره ما بدترینه و...............
واقعا سخته
(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۲۵ ب.ظ)hosshah نوشته شده توسط: (13 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۹:۲۶ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: شما این شانس رو داشتید که روی یک نقطه شروع خوب باشید و با تلاش خودتون این نقطه ی شروع خوب رو تبدیل به سکوی پرتاب کنید.
ولی این نقطه شروع های خوب واقعا برای همه فراهم نیست.
وقتی یادم می افته خیلی غصه دار می شوم؛ خیلی پرانرژی و امیدوارانه شروع کردم ؛ خیلی سختی کشیدم؛ حاضر بودم سختی ها رو تحمل کنم به شرط اینکه بالا برم؛ ولی چی شد؟ افسرده،سرخورده و ناامید و حالا حدود ۲ سالی میشه که کد نزدم و با همه ی عشقی که یک روزی به برنامه نویسی و برنامه نویس شدن داشتم الان یک کارمندم!
و مدت هاست که دارم با خودم کلنجار می رم و از خودم و خدا می پرسم جای من کجاست؟برنامه نویسی رو بذارم کنار و یک کار جدید شروع کنم؟ به نتیجه نمی رسم با خودم......
به نظر من آدم به همون اندازه که تلاش کنه نتیجه میگیره و وقتی هم که نا امیدی بیاد سراغمون خب معلومه زمینگیر میشیم و دیگه راهی برای پیشرفت نیست و متاسفانه دچار روزمرگی میشیم.
من هنوز به اون رده ای نرسیدم که مجبور باشم برم سر کار و شاید حرفی که میزنم خیلی درست نباشه اما وقتی که دوره کارآموزیم رو تو ایرانخودرو گذروندم با خودم عهد بستم که هیچ وقت برای استخدام سمت این جور شرکت ها نرم. چون واقعا روزمرگی اون جا بیداد میکنه، کسی دنبال پیشرفت نیست و اگر هم کسی باشه با پتک میزنن تو سرش تا سر جاش بایسته. تا حالا با خودتون فکر کردین که بین شرکت ایرانخودرو که سال ۱۹۶۲ تاسیس شد و kia که سال ۱۹۵۷ تاسیس شده چه فرقی وجود داره؟ شاید بحث از مسیرش منحرف شد ولی میخوام اینو بگم که الان اکثر کارمند های این شرکت ها در ایران هیچ انگیزه ای ندارن که دلایل متعددی داره اما وقتی که این اتفاق می افته هم اون کارمند، هم اون شرکت و هم اون مملکت رو به انحطاط و افسردگی میره چون هیچ چیز جای خودش نیست و ارزش هیچ کس و هیچ چیز مشخص نیست. حالا ما شاید نتونیم کل مردم رو آموزش بدیم که این موارد رو رعایت کنن ولی میتونیم از خودمون شروع کنیم و جایی بریم برای استخدام که واقعا مطابق میلمون هست و وقتی استخدام شدیم به هر طوری که شده بهترین کار و خلاقیتمون رو انجام بدیم حتی اگر به قیمت متوقف شدن و اخراج شدن باشه. هیچ چیز به اندازه زندگی و سلامتی روحی و جسمی ارزش نداره
درد از اونجاست که سیست های کشورمون داره دوره ای با روی کار اومدن مدیر جدید کلی عوض میشه .
هدف واحدی برای رسیدن به اون تو دل مسئولین نیست..
وقتی وارد کردن یه قطعه از بیرون کلی میتونه دلالان رو شاد کنه مگه مریضیم خودمون بسازیم و کلی دردسر ببینیم .
اونی که مسئوله فکر همین دو سال خودشه..... برنامه بلند مدتمون شده همین ۴ ساله ها.......