یه مدتیه از کنکور زده شدم و کلا یه حس بدی بهش پیدا کردم... بس که این مدت با سوالات تکراری مواجه شدم و بس که توضیح دادم واقعا خسته شدم.. حتی گاهی اوقات شک میکنم که نکنه اصلا همه اون چیزهایی که فکر میکردم درستند اشتباه باشند...تو همین مانشت خیلی از اون چیزهایی که راجع به کنکور بهشون رسیده بودم رو پست کردم و خیلیهاش با استقبال مواجه شد و بعضیهاشم خیلی استقبال نشد. از اولین روزی که اومدم اینجا یه چیزی حدود چهار ماه میگذره و تو این چهار ماه تلاش کردم هر چیزی که راجع به کنکور میدونم و مطالعه کردم و در میون بگذارم... البته دوست داشتم راجع به خیلی چیزهای دیگه حرف بزنم. مثلا تنبلی یا خلاصه برداری یا مدیریت احساسات. چیزهایی که خیلی کم بهشون توجه میشه ولی واقعا مهم هستند... ولی هم یه کم وقت نداشتم هم اینکه راستش دیگه انگیزه زیادی برای این کار نداشتم...راستش بس که با ادمهای مختلف سر وکله زدم و بس که دیدم ادمها رو اشتباهاتشون پایبند هستند یه مقدار خسته شدم... نمیدونم ...فکر کنم باید یه مدت دوراز این فضا باشم ... خلاصه اگه نمیرسم پیغامها رو جواب بدم شرمنده هستم.. به قول خسرو شکیبایی خدا بیامرز گاهی اوقات باید بعضی چیزها رو ول کنی تا دوباره به دستشون بیاری. یه مدتی باید بیخیال این کنکور و مشاوره دادن بشم بلکه دوباره انگیزه ایجاد بشه....
فقط نکته آخر رو بگم که یه مقوله ای جدیدا کشف کردم به اسم procrastination مقوله ی بسیار بسیار جالبیه که هممون کم و بیش درگیرش هستیم. متاسفانه نمونه فارسی خوبی برایش نداریم ولی مضمونش میشه تنبلی به بهانه مشغول بودن. یا همون به تعویق انداختن کارها...
مضمون این مقوله اینه که به جای این که اون کار اصلی را بکنید یه سری کار دیگری انجام میدهید. مصداقهایش زیاده
مثلا مصداقش میتونه این باشه که به جای درس خوندن بشینیم ساعتها برنامه ریزی کنیم..
مثلا مصداقش میتونه این باشه که به جای تست حل کردن بشینیم ساعتها درس بخونیم و کمتر تست حل کنیم.
مثلا مصداقش میتونه این باشه که به جای خوندن یه سری درسها که نخوندیم و علاقه ای بهشون نداریم بشینیم یه سری درسهایی که خوندیم و دوباره بخونیم
مثلا مصداقش میتونه این باشه که به جای درس خوندن روازنه وقت خود را کلی صرف مانشت چک کردن کنیم.
مثلا مصداقش میتونه این باشه که ساعتها وقت خود را برای پاکنویس کردن مطالب هزینه کنیم.
مثلا مصداقش میتونه این باشه که به جای خوندن از رو یه کتاب هی جزوه کپی بگیریم و هی دنبال منابع جدید باشیم و هی بخواهیم یه مطلبی که یه بار خوندیمو نستبا فهمیدیم رو از یه جای دیگه بخونیم
مثلا مصداقش میتونه این باشه که سوالات همه ازمونها را نگاه کنیم و بخواهیم همرو حل کنیم به جای اینکه وقت خودمون رو بگذاریم برای مطالب جدیدتر
مثلا مصداقش میتونه این باشه که خوندن یه مطلبی که ازمون یک ساعت زمان میبره رو چهار ساعت کش بدهیم...
به خودتون که نگاه کنید میبینید جقدر بهونه برای به تعویق انداختن کارهامون داریم و چه قدر کارهای الکی و بیثمر برای خودمون میتراشیم...
یکی از دلایلی که میخواهم یه مدت کمتر مانشت بیام همینه که حس میکنم منو از خیلی چیزهای دیگه باز میداره...
این انیمیشن رو ببینید خیلی خوب عمق این فاجعه رو نشون داده...
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.