قدیما این تاپیک رونق داشت
خوشحالم میبینم دلتنگی مانشتی های عزیز کم شده
من که دلم میگرفت میومدم یه سر به اینجا میزدم ولی الان یه خرده !!!!!!!!!
.
.
.
.
.
ساعت ها زیر دوش مینشینم و به کاشی ها خیره میشوم.غذایم را سرد میخورم.ناهار را نصف شب.صبحانه را شام.لباسهایم دیگر به من نمی آیند.همه را قیچی میزنم.ساعت ها به یک آهنگ گوش میکنم.شبها علامت سوالهای ذهنت را میشمارم تا خوابم ببرد.تنهایی از من آدمی ساخته که دیگر شبیه من نیست...
هیییییییییییییییییی روزگـــــــــــــــــــــــــــــــــــار!
اینجاست که استاد میگه :
میون باور و تردید
میون عشق و معما