نقل قول: از این به بعد خاطرات خوب خوب بنویسید
سر یکی از پروژه های گروهی، گروه ما ۳ نفری بود. من و یکی از اون دونفر با زحمت فراوون پروژه رو انجام می دادیم و هر چقدر از نفر سوم خواهش میکردیم همکاری نمیکرد، بعضی وقتهام میومد می شست کنارمون که نتونیم چیزی بگیم ولی عملا هیچ کاری نکردوما دو نفر پروژه رو انجام دادیم. روز تحویل پروژه باهامون اومد و از شانس گل ما استاد از اون یک سوال ریز راجع به پروژه کرد که اونم نمیدونست. ما هر چقدرتلاش کردیم جواب بدیم استاد نمیگذاشت! بهمون اهمیت نمیداد و تنند تند یک سوال دیگه از همون نفر سوم میکرد...
خلاصه بعد چند دقیقه استاد گفت شما بکی پول دادین این پروژه رو انجام بده؟ بعدش هم با تمسخر گفت نفر چهارم و پنجمتون کجا هستن؟ و قبل از اینکه ما جواب بدیم گفت گروه بعدی ...
مثل یک کابوس بود بعد از کلی التماس و همکاری گروه بعدی که شاهد تلاش ما برای انجام پروژه بودن بازم حاظر نشد از ما دو تا راجع به پروژه چیزی بپرسه و گفت خیلی خوب ۱۵ خوبه! و ما هم همش خواهش و اصرار که استاد خودمون انجام دادیم ولی آخرش همون ۱۵ رو بهمون داد در حالیکه تمام کلاس شاهد بودن که ما تقریبا بیشترین زحمت رو کشیده بودیم...
اون روزا خیلی ناراحت بودم ولی الآن میبینم که واقعا تجربه های خوبی بود...