انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[ف.ش]

دوستان سلام

یادتونه بچه که بودیم بازی اسم دختر و پسر انجام میدادیم یکی میگفت میلاد بعدی میگفت دنیا بعدی میگفت آرزو و .....

یعنی با آخرین حرف اسمی که نفر قبلی میگفت یه اسم دیگه میگفتیم.

حالا اینجا قانون بازی همونه ولی به جای اسم دختر و پسر ما لغات کتاب ۵۰۴ و toefl که برای کنکور ارشد به دردمون میخوره میگیم و زیر اون هم معنیشو مینوسیم ولی مبنای ما برای نوشتن کلمه بعدی آخرین حرف خود لغت انگلیسیه و با معنیش کاری نداریم.

مثلا اگه لغت Abandon باشه (دست کشیدن،ترک کردن) لغت بعدی میتونه Numb باشه (کرخ،بی حس)

اگه روش خاصی هم برای به خاطر سپردن کلمه ای که گفتید میدونید بگید.
مهم مهم‌: واسه اینکه یه وقت اشتباهی پیش نیاد قبل از زدن معنی ،معنی لغت رو توی سایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
چک کنید.

شروع کنید.
با کلمه Evade (طفره رفتن)

---

خودم چند تا میگم بعد نوبت شماست
evidence (مدرک،شاهد)
excel (برتری داشتن)

[mahdi20]

licence( اجازه دادن‌، گواهینامه)

[حامد]

Evaporate (ناپدید شدن،تبخیر شدن)
مثال و توضیحات بیشتر از دیکشنری:

e‧vap‧o‧rate / ɪvæpəreɪt / verb

۱/if a liquid evaporates, or if heat evaporates it, it changes into a gas‌:
Most of the water had evaporated.
The sun evaporates moisture on the leaves.
۲/ if a feeling evaporates, it slowly disappears‌:
Hopes of achieving peace are beginning to evaporate.
His courage had evaporated away

.

[sepid]

exhibit(نمایش دادن،display)

[ف.ش]

tempt
وسوسه کردن،فریب دادن

---

(۰۶ آذر ۱۳۸۹ ۰۳:۵۹ ب.ظ)حامد نوشته شده توسط:  Evaporate (ناپدید شدن،تبخیر شدن)

چون روی بخارشوی‌ها نوشته vapory من همیشه یادم میمونه که vapory یعنی بخار

[۵۴m4n3h]

tyrant
cruel or unjust ruler; cruel master; absolute ruler

[ف.ش]

talent
قریحه،ذوق

---

tact
مهارت،تدبیر(خصوصا در برخورد با دیگران)

[sepid]

tendency(گرایش، تمایل)

[ف.ش]

yield
بازده،محصول
نحوه به خاطر سپردن‌: ارتباط بین yield (محصول) و field (زمین)

---

واسه اینکه یه وقت اشتباهی پیش نیاد قبل از زدن معنی ،معنی لغت رو توی سایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
چک کنید.
اگه روش خاصی هم برای به خاطر سپردن کلمه ای که گفتید میدونید بگید.

[ف.ش]

depict
شرح دادن ،مجسم کردن،نمایش دادن
نحوه به خاطر سپاری‌: وجود کلمه pic در کلمه و ارتباط با کلمه pic (تصویر)

[ف.ش]

toil
رنج،زحمت بسیار کشیدن،کشمکش.

[۵۴m4n3h]

legible
خوانا

[sepid]

endure(تحمل کردن)

[rezvan_m]

enormous
عظیم الجثه، عظیم، بزرگ، تنومند

[ف.ش]

sinister
شیطانی
نحوه به خاطر سپردن (شباهت با sister )