اما دوسته عزیز در اینجا هدف داستان توجه به بیکاری شخص نبود بلکه سختگیری بعضی خانواده ها بود
[/quote]
آرام عزیز
درسته اونکه ۱۰۰% موافقم، چون برادر خودم هم موردی تقریبا شبیه این قضیه براش پیش اومد البته به جز پرتاب کفش و از این جور مقولات مسلحانه
و در آخر هم به نحوی تموم شد که درسته کفش هاشون جون سالم به در برد اما قلبهاشون هر دو طرف البته آسیب دید
اما خدا رو شکر الان به سلامتی ازدواج کرده (البته نه با اون مورد)و یه فرزند دسته گلم داره
باز هم از این داستانهای جالب و خنده دار که با طنز درونش آدما رو بیشتر به تفکر وادار می کنه و درست اندیشیدن رو به آدم یاد میده بنویسید.
متشکرم