به به مثل این که داره وصلت جور می شه
من از همین الان قول شام بگیرم
این دوستان ما همه قول خوب میدن یکی منو نبرد شام بده بخورم
سر سفره عقد: عروس خانم بنده وکیلم ؟ عروس رفتند کنکور بدن
محض مزاح بود جدی نگیرید خوب بفرمایید ادامه بحث (این بحث رو تو مباحث عمومی جمع می کنیم یه جای دیگه سر درمیاره
)
هم حق با شماست هم حق با مامانتون هم حق با اقایون . هر کسی از دید خودش نگاه می کنه .مامانا دیگه مامانن همیشه نگران بچه هاشونن .شما جای مادرتون نیستین از طرف دیگه مامانتون هم جای شما نیست و اهمیت کنکور واسه شما زیاده . البته حق با اقایون هم هست . خوب مادر بزرگا هم که می تونن نظر بدن نمی تونن
خوب ببین مادر
(خانم بچه مثبت گفتن من می تونم مادربزرگ باشم
)به نظر من در صورتی که شرایط اون شخص به اون چه که شما می خواید نزدیکه (طبق حرف ما قدیمیا هیچ کس کامل نیست
) از مادرتون بخواید که شرایط شما رو توضیح بدن و بخوان که به بعد از کنکور منتقل بشه البته گاهی مواقع در این جور موارد در همون مراجعه اول دو طرف به این تنیجه میرسن که بهم نمی خورن و دیگه درگیری فکری نداره (قصد ندارم طرف خاصی رو بگیرم هر کدوم از دو طرف ممکنه به این نتیجه برسن و این مسئله نه به خاطر اینه که دو طرف خدایی ناکرده مشکل دارن گاهی مواقع اخلاقشون بهم نمی خوره اگه این جور بود که هر دو تا ادم خوب می تونستن با هم ازدواج کنند) اگه به این نتیجه رسیدید که تا حدودی به شرایط شما نزدیکن می تونید جلسات بعد رو به بعد از کنکور منتقل کنید مطمئنن اون شخص اگه با اهداف شما همراه باشه با این مسئله مشکلی نخواهد داشت.
خوب مادر از بس که حرف زدم دندون مصنوعیام درد گرفت