زمان کنونی: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۳:۰۱ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۳۶۹۱
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۸:۴۲ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۹:۳۱ ق.ظ، توسط berkeley.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خدا اینجاست........................
دیدمش
رنج ها و زحمات مادر را دیدم
خدا اونجاستHeart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , mamat , - rasool -
ارسال: #۳۶۹۲
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۱:۳۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۱:۳۶ ب.ظ، توسط - rasool -.)
ایمان
وقتی به راه خود

ایمان ندارد آب

در بستر لجن

تن می دهد به خواب



رضا افضلی، ۱۴/۸/۷۹


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , یاقوت سرخ , انرژی مثبت , firouzi.s , zzsnowdrop , sasanlive
ارسال: #۳۶۹۳
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۱:۴۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۱:۴۶ ب.ظ، توسط Nar Ges.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند

گاهی پرستو ها هم لباس مرغ عشق بر تن می کنند

عاشق که شدی

کوچ می کنند !!!
گلوی آدم را گاهی باید بتراشند

تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود

دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است

دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , یاقوت سرخ , انرژی مثبت , firouzi.s , Eternal , nikou , maryami
ارسال: #۳۶۹۴
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۲:۵۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۵۷ ب.ظ، توسط mamat.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پرسید : چقدر دوستم داری ؟
خیلی فکر کردم و جواب پیدا نکردم
سکوتی مبهم بر ذهنم نشست
ظرفی که محبت را اندازه گیری کند نیافتم
گفت : نکند کمتر دوستم داری ؟
ناگهان دلم گرفت و لرزید
اگر برای محبت واحد اندازه گیری ای بود
این گلایه آخری را نمی شنیدم
عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و در یا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی عشق یعنی بندگی آزادگی

من اگر چه بندگی را به خدا رسانده باشم
همه بنده ام خدایا به تو می رسد خدایی

بکشان به عاشقانت که کشی به جرم عشقم
مگرم نه وعده دادی که کشی و بر سر آیی

اگه میخوای منو بازم ببینی
من همینجام پشت اون لبخند قدیمی
حلال کنید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , firouzi.s , sasanlive , Nar Ges
ارسال: #۳۶۹۵
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۴:۳۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۵۵ ب.ظ، توسط reyhaneh64.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
جمعه کنکور دکتراست ، به اندازه تو استرس دارم،
امیدوارم استعدادو زبانتو که فرصت نکردی بخونی عالی بزنی.
امیدوارم تربیت مدرسو بیاری که دوست داری همونجا بری.
۳۱۳ تا صلوات نذر کردم که دلهرت از بین بره.
هنوز محبتایی که بابت مدار کنکور بهم کردی از یادم نرفته.
آرزومه عالی بدی. علیرغم اینکه مطمئنم اوضام خرابتر از قبل میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما همین که میدونم خوشحال میشی و مثل سابق خندون ، حس خوب بهم میده.

هر تلاشی بالاخره به نتیجه میرسد...........................
آرامش واقعی ذهن از پذیرش بدترین حالت پیش می آید، زیرا پذیرش آنچه اتفاق اقتاده اولین گام برای غلبه بر پیامدهای هر بداقبالی است.

هرکه اطمینان داشته باشد که آنچه خدا برایش مقدر کرده به او میرسد دلش ارام میگیرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۳۶۹۶
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۴:۵۱ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۳۶ ب.ظ)reyhaneh64 نوشته شده توسط:  جمعه کنکور دکتراست ، به اندازه تو استرس دارم،
امیدوارم استعدادو زبانتو که فرصت نکردی بخونی عالی بزنی.
امیدوارم تربیت مدرسو بیاری که دوست داری همونجا بری.
۳۱۳ تا صلوات نذر کردم که دلهرت از بین بره.
آرزومه عالی بدی. علیرغم اینکه مطمئنم اوضام خرابتر از قبل میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اما همین که میدونم خوشحال میشی و مثل سابق خندون ، حس خوب بهم میده.

انشاا... همونی بشه که میخواینSmile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: reyhaneh64
ارسال: #۳۶۹۷
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۶:۳۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۳۶ ب.ظ)reyhaneh64 نوشته شده توسط:  جمعه کنکور دکتراست ، به اندازه تو استرس دارم،

چقدر خوب که این دوستتون خوندند انشا الله موفق بشن .
چقدر خوبه ادم نخونده بره سرجلسه اونوقت استرس هم ندارهBig GrinTongue

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: reyhaneh64 , Xilinx
ارسال: #۳۶۹۸
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۷:۵۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۰۸ ق.ظ، توسط - rasool -.)
-----
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم


چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
و تقدیم به او که چشم ها برای زیارت صبحش بیدارند :


[تصویر:  yoqobj6thvxwyftvp57.jpg]


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , zzsnowdrop , sasanlive , firouzi.s
ارسال: #۳۶۹۹
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۹:۰۵ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است ...
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی ...
در دلـت بخنــدی
به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت
صف کشیده اند ...
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند ...

گر مرد رهی میان خون باید رفت *** از پای فتاده سر نگون باید رفت
تو پای در ره نه و هیچ مپرس*** خود راه بگویدت که چون باید رفت
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: zzsnowdrop , mamat , Sunshine Off , Msccom , narges_r , sasanlive , Lantern , Xilinx , firouzi.s , انرژی مثبت
ارسال: #۳۷۰۰
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۰۹:۲۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
پیش از این ها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان

رعد و برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش

دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچکس را در حضورش راه نیست

پیش از این ها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها

زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست

هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی عذابش آتش است

تا ببندی چشم ... کورت می کند
تا شوی نزدیک ... دورت می کند !!

کج گشودی دست ... سنگت می کند !!
کج نهادی پای ... لنگت می کند !!

تا خطا کردی عذابت می کند
در میان آتش آبت می کند !!

با همین قصه دلم مشغول بود
خواب هایم خواب دیو و غول بود

خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم

در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا !!

هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ مثل خنده ای بی حوصله
سخت مثل حل صدها مسأله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

تا که یک شب ...

دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر

در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا

زود پرسیدم پدر این جا کجاست؟؟
گفت این جا خانه ی خوب خداست !!

گفت این جا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند !

با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود گفتگویی تازه کرد

گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟!

گفت آری خانه ی او بی ریاست ...
فرش هایش از گلیم و بوریاست

مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش ... روشنی

خشم نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است !!

دوستی را دوست معنا می دهد
قهر هم با دوست معنا می دهد

هیچ کس با دشمن خود قهر نیست ...
قهری او هم نشان دوستی است

تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست

دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد ...

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود ...

می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا

می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد !!

می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت ...
با دو قطره صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند !!

می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد !!

می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت ...

مثل این شعر روان و آشنا
پیش از این ها فکر می کردم خدا...

قیصر امین پور

ای مخاطب شکوه های پنهان! تو اگر نباشی به که می توان گفت حرف هایی را که به هیچ کس نمی توان گفت . امام سجاد (ع)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , mamat , Sunshine Off , sasanlive , Lantern , firouzi.s , reyhaneh64 , eris229
ارسال: #۳۷۰۱
۲۲ فروردین ۱۳۹۱, ۱۱:۰۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۳۸ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند...
وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می کرد.
به خاطر همین تصمیم گرفتند از هم دور شوند ‫ولی اینچنین از سرما یخ زده می مردند...
از اینرو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان منقرض شود.

پس دریافتند که بهتر است باز گردند و گردهم آیند و آموختند که :
با زخمهای کوچکی که همزیستی با کسان بسیار نزدیک به وجود می آورد زندگی کنند ، چون گرمای وجود دیگری مهمتر است...
و این چنین توانستند زنده بمانند...

بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن است که هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنار آید و خوبیهای آنان را تحسین نماید...

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Masoud05 , **sara** , sasanlive , homa , Lantern , firouzi.s , mamat , eris229
ارسال: #۳۷۰۲
۲۳ فروردین ۱۳۹۱, ۰۴:۱۲ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۲۰ ق.ظ، توسط yaser_ilam_com.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
رمز موفقیت تمام انبیا و اولیا و دلیل قهر خدا از انسان
رمز موفقیت تمام انبیا و اولیا وعلما مناجات در دل شب بوده است اکثر عنایات خداوند به انبیاء عظام در سحرگاهان روی داده است .پیامبر گرامی اسلام (ص) در چهل شب در وادی طور به لقاء پروردگار نایل شد .خداوند مهربان به بنده خود نظر لطف فراوانی دارد تا آنجایی که به بنده اش میفرماید :« بنده من نماز شب بخوان که آن یازده رکعت است »اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! خسته ام نمیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم .بنده من ! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! خسته ام نمیتوانم نیمه شب بیدار شوم .بنده من !قبل از خواب این سه رکعت را بخوان .اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! سه رکعت زیاد است .بنده من ! فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان .اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! امروز خسته ام راه دیگری ندارد؟بنده من !قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله .اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! من در رخت خواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد .بنده من !همان جا که دراز کشیدی تیمم کن و بگو یا الله .اما بنده به خدا میگوید :خدایا ! هوا سرد است و نمیتوانم دستانم را از پتو بیرون آورمبنده من !در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب میکنیم.اما بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد.پس خداوند به ملائکه خود میگوید : ملائکه من ، ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من بی اعتنایی کرد و خوابید . چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید .دلم برایش تنگ شده امشب با من حرف نزده است .خداوندا دوبار او را بیدار کردیم ولی باز خوابید .ملائکه من ، در گوشش بگوییدپروردگار منتظر توست .پروردگارا باز هم بیدار نمی شود .اذان صبح را میگویند و هنگام طلوع آفتاب است .ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا میشود .خورشید از مشرق سر بر می آورد خدا رویش را بر میگرداند و میگوید : ای ملائکه من آیا حق ندارم با این بنده قهر کنم؟

درد من حصار برکه نیست ، درد من زیستن با ماهیانیست که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Lantern , انرژی مثبت , ronaldo , Pakzad , alireza_it , eris229
ارسال: #۳۷۰۳
۲۳ فروردین ۱۳۹۱, ۰۶:۲۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بار ها سکه یک پول شدم؛ تا در قلک قلبت پس اندازم کنی.

تحمل مشقت به امید آسایش بهتر از آسایشی است که سختی به دنبال دارد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , Donna , yaser_ilam_com , zzsnowdrop
ارسال: #۳۷۰۴
۲۳ فروردین ۱۳۹۱, ۱۰:۱۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
....
....
....

عشق یعنی اشک توبه در قنوت,خواندنش با نام غفارالذنوب
عشق یعنی چشم ها هم در رکوع,شرمگین از نام ستارالعیوب
عشق یعنی سر سجودودل سجود,ذکر یارب یارب از عمق وجود
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: zzsnowdrop
ارسال: #۳۷۰۵
۲۳ فروردین ۱۳۹۱, ۱۰:۲۳ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یهو از خاک پریدم. ساعت ۷ بود.
"آخ خدا دیر شد"
لباس پوشیدم.'کت و شلوار سیاه با پیراهن سفید ... با صورت تراشیده و ادکلن زده .......... خوش تیپ خوش تیپ'
شد ۷:۳۵
گفتم با سرویس برم دیر میرسم بذار دربس بگیرم برم
رسیدم دم دانشکده دیدم هیچکی نیس
یادم افتاد امروز ...............................................................جمعس

روان نویس رو از جیبم در آوردم رو در دانشکده نوشتم:


ای دل باز هم برای تو می نویسم
برای توکه با تو بودنم تنها دلیل بودن است
برای تو که بی توام در زندگی قراری نیس

HeartHeart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , انرژی مثبت , yaser_ilam_com , alireza_it


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۶۳۱ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۲,۰۱۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۷۶ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۵,۴۳۲ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۲۰۲ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۷ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۵۳ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۷۷ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۷۶ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close