(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳ ق.ظ)milo نوشته شده توسط: شما فک کنم یا کلا ایران زندگی نمیکنی یا از این مسائل خبر نداری،کسی که تو دانشگاه تپه سفلا میخونه کلا چیزی برای از دست دادن نداره چیزی یاد نمیدن بهش که بخواد یاد بگیره میدونی فرق دانشگاه آزاد یا پیام نور با دولتی چیه تو آزاد ول میچرخی تهش ی نمره ای میگیری میری تو دولتی صافت میکنن انقد پروژه ازت میخوان تهش کسی که میاد بیرون چهار تا مبحث میدونه نمیگم همه اینطورین به خود شخص هم بستگی داره ولی حداقل اون چیزی که من دیدم اینه همین چند تا چیزی ک خود من بلدم اگه یکی از استادام سخت گیری نمیگرد رو هوا بودم در ضمن فکر کنم اینو دیگه همه بدونن وقتی میری ارشد مهارت بلد نباشی به درد نمیخوره و فقط خودت اذیت میشی تو همون تایمی هم که خودم تو یه شرکتی کار میکردم از شیش هفت نفری که اونجا کار میکردیم هفتاد هشتاد درصدشون بخاطر پروژه های سنگین دانشگاه مطلبو یاد گرفته بودن و پیگیر بودن من فقط خواستم از لحاظ چیزایی که تو کامنت قبلیم پرسیدم بدونم کدوم و برام اهمیت داره وگرنه تپه سفلا و تورغوزاباد تو لب مرز یکیه فرقی نمیکنه (:
برادر من، بزار دو کلمه حرف بزنم، نیازی هم به جواب دادن نیست چون همه حرف هامو اینجا میزنم و دیگه نیازی نمیبینم توضیح بدم. ضمنا این صحبت ها کاملا پراکنده هست و ممکنه اصلا ربطی به هم نداشته باشن یا اشتباه باشن که ناشی از اینه که دوباره نخوندم و ویرایش نکردم. پس امیدوارم متوجه باشید که اگه جاییش اشتباه هست، خودتون باید نادیده بگیرید و نیازی به بحث نمیبینم!
اینی هم که میبینی دارم برای ارشد میخونم دلیلش چیز دیگری هست که لازم به توضیح نمیبینم. اگر هم این همه متن رو برات مینویسم برای کل کل کردن نیست، برای بالا بردن خودم و کوبیدن تو هم نیست چون نه تو منو میشناسی و نه من تو رو میشناسم و نه کس دیگه ای ما دو نفر رو میشناسه. این حرف ها نهایت هزینه ای که برات داره، پاک کردن اکانتت و ساخت یه اکانت جدید هست که ۲ دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره! دلیل این همه صحبت که برای تو و دیگر خوانندگان مینویسم اینه که فقط خواستم خودت و دیگرانی که این متن رو شاید در آینده میخونن یه کم راهنمایی کنم که یه کم فکر کنند که هدفشون در زندگی چیه؟ پس اگه جایی تند صحبت کردم ناراحت نشو، من منظورم شخص تو نیست و خیلی کلی و برای همه کسایی که این متن رو میخونند دارم صحبت میکنم. پس لطفا یه لیوان آب سرد بزار کنارت، هرجا ناراحت شدی یه جرعه بنوش و نفس عمیق بکش و بدون که هرجا گفتم تو، منظورم تو-ی نوعی هستی نه شخص جنابعالی. ضمنا نیازی به صحبت کردن مثل بچه دبیرستانی ها و اثبات اینکه حرف من یا تو درسته هم نیست. من حرفم از دیدگاه خودم هست، تو از دیدگاه خودت. هردو میتونه درست باشه و در عین حال هردو ممکنه غلط باشه!
من ۳ مدرک کارشناسی کامپیوتر و مدیریت و روانشناسی دارم. ۱۵ سال در صنعت کامپیوتر کار کردم و ۵ ساله که مدیر یک شرکت نرم افزاری هستم و الان حدود ۵۰ نفر دارن توش کار میکنن، با خانواده هاشون حدود ۲۰۰-۳۰۰ نفر دارن از کنار من نون میخورن و بیش از ۱۰۰۰ مشتری داریم که اگه سرورهامون رو خاموش کنیم درآمد چند هزار مشتری صفر یا نزدیک صفر میشه. بنابراین فکر میکنم انقدر حق داشته باشم که بتونم نظرم رو در مورد دانشگاه و صنعت بگم؟ نه؟
نظر من اینه: دانشگاه دانشگاه هست. صنعت صنعت. این دو تا دو چیز کاملا متفاوت هستند مخصوصا در زمینه ای که شما داری درس میخونی. دیگه بعد ۴ سال درس خوندن تو دانشگاه باید اینو فهمیده باشید که صنعت و دانشگاه حداقل در رشته مورد نظر شما هیچ ارتباطی با هم ندارن.
شما ۴ سال کارشناسی میخونی، ۲ سال ارشد، ۴ سال دکتری. جمعا میشه ۱۰ سال. چیزی که تو این ده سال تو دانشگاه یاد میدن رو میشه توی کمتر از ۶ ماه با کار کردن یاد گرفت. حالا اینکه مثلا شما نیاز به یک هفته وقت داری تا الگوریتم کوئیک سورت رو توی دانشگاه بهت یاد بدن. یک هفته دیگه هم برای بابل سورت نیاز داری. یک هفته هم برای هیپ سورت نیاز داری. این میشه ۳ هفته زمان برای یاد گرفتن ۳ تا الگوریتم. شما میتونی با کارکردن هرموقع نیاز به سورت کردن داشتی، یه سرچ بکنی comparison of sorting algorithms و در کمتر از ۵ دقیقه مزایا و معایب هرکدوم رو متوجه بشی و آخرش هرکدوم که مورد نیازت هست رو استفاده کنی. اکثر زبان ها هم اینها رو ساپورت میکنن و در کمتر از ۱۵ دقیقه میتونی یاد بگیری چجوری مثلا یک آرایه رو سورت کنی و عملا این کار رو به بهترین روش ممکن انجام بدی!
اینکه تو دانشگاه مثلا یه مشت فرمول بدرد نخور ریاضی رو حفظ کنی که آخرش هم وقتی از استاد میپرسی این فرمول کجا کاربرد داره و چرا باید یاد بگیری، جوابش گمشو بیرون باشه(تجربه شخصی من!)، یا مثلا دو هفته وقت بزاری تا یاد بگیری که جسم با سطح مقطع فلان و وزن فلان از سطح شیبدار با فلان اصطکاک در چه مدت زمانی ۲ متر جابجا میشه، هیچ فایده ای در صنعت نداره. اگه بر فرض یک زمانی نیاز به این محاسبه داشتی میتونی با یه سرچ ساده فرمولش رو پیدا کنی و خیلی راحت پیاده کنی.
یا مثلا ۴ ماه باید وقت بزاری تا حدود ۱۰ تا دستور SQL توی دانشگاه یاد بگیری. با کمتر از ۱ هفته وقت گذاشتن میشه خیلی بیشتر از چیزی که دانشگاه یاد میده رو خودت یاد بگیری.
یا مثلا ۴ ماه وقت بزاری تا زبان ماشین رو پاس کنی که نه تنها توی ایران هیچ کاربردی نداره، بلکه در جهان هم عملا استفاده چندانی نمیشه.
یا مثلا ۴ ماه باید توی دانشگاه وقت بزاری تا یاد بگیری چهارتا مقاومت و ترانزیستور رو به هم وصل کنی تا یک led چشمک بزنه! شما میتونی با یه سرچ کردن در اینترنت همونو توی ۴ ساعت یاد بگیری!
شما مهندس هستی، باید یاد بگیری چطور در سریعترین زمان ممکن به نتیجه دلخواه برسی. اینکه حداقل ۱۰ سال وقتت رو توی دانشگاه بگذرونی و با اساتیدی سر و کله بزنی که هیچ تجربه ای در صنعت ندارن، اینکه چند سال تنها هدف خودت و استادت این باشه که نمره چند میشه و اگه کم بشه کلی پول و زمان از دست میدم و اگه زیاد بشه خیلی خوشحال میشی، آخرش تبدیل میشی به یکی از همون اساتید. علمی که تو دانشگاه یاد میدن فقط به درد همون دانشگاه میخوره و تو صنعت هیچ فایده ای نداره. حداقل رشته هایی مثل کامپیوتر اینطوره.
اگه میخوای بدونی دانشگاه چقدر برات مفید بوده بشین و یه نرم افزار ساده بنویس. مثلا بدو استفاده از وردپرس و نرم افزارهای مشابه، یک وبلاگ از صفر تا صد بنویس و روی یک vps نصب کن و اونو کانفیگ کن. مطمئن باش نیاز به گوگل پیدا میکنی و نمیتونی بدون گوگل و فقط با اتکا به چیزی که دانشگاه یاد دادن تمومش کنی. من همینو برات توی ۲ ساعت از صفر تا ۱۰۰ مینویسم چون تجربه دارم و از طریق تجربه، علمی رو کسب کردم که کاربردی هست و فقط به درد روی کاغذ نمیخوره.
این حرفو از برادری قبول کن که ۱۵ سال تجربه داره و اتفاقا ۹ سال هم توی دانشگاه درس خونده و سه مدرک کارشناسی داره. و صدها و هزاران نفر بصورت مستقیم و غیر مستقیم بهش وابسته هستند. البته قبول هم نکردی، برای من مهم نیست. با توجه به صحبت تون که گفتید یه مدت یه جایی کار میکردید میشه نتیجه گرفت هنوز در حد همون تفکرات بچه دبیرستانی ها موندید و تجربه کم شما باعث میشه نتونید حرف من رو قبول کنید. فقط به عنوان یک برادر بزرگتر بهتون توصیه میکنم مواظب باشید که به جایی نرسید که بدون تجربه بمونید و کوله باری از علم بدرد نخور رو با خودتون اینور و اونور بکشید، چون در این صورت در نهایت تنها جایی که بهتون کار میدن همون دانشگاه هست نه صنعت. شما با این طرز فکر، نحوه صحبت کردن و گارد گرفتن، و با تجربه ای که داری، اگه رزومه برای من بفرستی درجا دیلیت میکنم چون - با کمال احترام - هیچگونه فایده ای برای من و مجموعه زیر نظر من ندارید و استخدام شما یعنی یه عالمه دردسر برای خودم و کارمندانم! جالب اینجاست که ما توی شرکت هیچ کسی رو با مدرک بالاتر از کارشناسی استخدام نمیکنیم و اکثر بچه های اینجا یا دانشجوی کارشناسی هستن و یا ترک تحصیل کردن! نه فقط ما، بلکه اکثر شرکت ها با مدرک بالای کارشناسی استخدام نمیکنند. یه نگاه به لیست استخدام ها در نیازمندی ها بنداز، مثلا اگه قصد استخدام ۱۰۰ نفر رو داشته باشن، ۸۰ درصدشون کسایی هستن که دیپلم یا کاردانی دارن، ۱۹ درصد کارشناسی، شاید ۱ درصد ارشد. دکتری هم بسیار به ندرت در صنعت استخدام میشن چون علمی که در دانشگاه یاد میدن کاربردی در صنعت نداره! اکثر کسانی هم که من میشناسم و مدرک ارشد و بالاتر داشتن، در نهایت موقع استخدام با مدرک دیپلم و کاردانی و کارشناسی استخدام شدن و همون بدو ورود تعهد دادن که مدرک بالاتر از چیزی که استخدام کردن رو نباید ارائه کنن مگر اینکه تاریخش برای بعد از زمان استخدام باشه! این یعنی فاجعه برای کسی یک سره ۳۰ سال درس میخونه ولی آخرش هیچی بارش نیست!
باز هم میگم، دلیل این همه صحبت که برای تو و دیگر خوانندگان نوشتم اینه که فقط خواستم خودت و دیگرانی که این متن رو شاید در آینده میخونن یه کم راهنمایی کنم که یه کم فکر کنند که هدفشون از درس خوندن چیه؟ یاد گرفتن یه مشت فرمول که کاربردشون فقط روی کاغذ هست یا عملا هیچگونه استفاده ای در صنعت ندارند؟ یا استفاده از علمشون در صنعت؟ یا پول در آوردن؟ درس خوندن فقط باعث میشه علم کاغذی داشته باشند، کار کردن باعث میشه از علم شون بصورت کاربردی استفاده کنند و چیزهای جدید یاد بگیرن، دلالی هم باعث میشه خیلی سریع بیشترین پول ممکن رو بدست بیارید.
حالا خودتون انتخاب کنید هدفتون در زندگی چی هست و سریع ترین راه ممکن برای رسیدن به این هدف چی هست، چون صلاح مملکت خویش خسروان دانند!
والسلام.