مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
استیو جابز یکی از بنیانگذاران شرکت اپل و پیشگامان عصر کامپیوتر درگذشت. ۵۶ سال داشت و مبتلا به سرطان، با اینحال تا ماه پیش همچنان مدیرعامل، CEO، شرکت اپل بود و در این سمت بقول ما انجام وظیفه می کرد. این مهمترین خبر امروز است. رئیس جمهور آمریکا، نامزدهای ریاست جمهوری، بیل گیتس و دهها شخصیت دیگر از مرگ مردی ابراز تاسف کرده اند که ”کارآفرین، نوآور، مبتکر، فعال اقتصادی، ادیسون قرن بیست و یکم و آینده نگر” بود. حتی در خیابانهای شهرهای ایران هم ردپای استیو جابز را می شود دید: تلفنهای iPhone، کامپیوترهای Mac، کارتونهای ساخت شرکت Pixar و دهها محصول دیگر که یا ساخت اپل هستند یا استفاده از آنها بخاطر محصولات اپل ممکن شده است. تقدیری که از استیو جابز می شود برازنده دستاوردهای اوست. بخاطر استیو جابز ما مصرف کنندگان کالاهایی را در دست می گیریم که قبل از این حتی فکر نمی کردیم به آنها احتیاج داشته باشیم.
اما این مرگ، مرگ دیگری را به یادم آورد، مرگی که از کنار آن بی سروصدا گذشتیم: حاج محمد تقی برخوردار. حاجی برخوردار از نظر دستاوردهایش در اقتصاد جهانی با استیو جابز قابل مقایسه نیست، اما از جمله پیشتازان صنعت ایران بود و از کسانی بود که فراوان در جامعه ما یادگار گذاشت. او اولین تولید کننده لوازم خانگی و تلویزیون در ایران بود و نزدیک به بیست هزار نفر در کارخانجات او کار می کردند. با اینحال وقتی که در گذشت چند ستونی اینجا یا آنجا به یادبود او منتشر شد. کسی در رثایش مدحی نگفت، اراده اش را تحسین نکرد و از تلاش خستگی ناپذیرش یاد نکرد. مقامات و مدیران ما با سکوت از مرگ مردی گذشتند، که پیشگام صنعتی کردن ایران بود. و با وجود آنکه اموال منقول و غیر منقولش مصادره شده بود در همه سالهای بعد از انقلاب در ایران مانده بود.
این روزها همه بخاطر می آورند که استیو جابز می گفت: “عمر کوتاه است، وقت خودتان را تلف نکنید، زندگی دیگران را انتخاب نکنید. آدمی باشید که می خواهید باشید. شجاعتش را داشته باشید وحرف دلتان را گوش کنید که می داند شما واقعا دوست دارید که باشید و چه بشوید”. و خیلیها هم بخاطر می آورند وقتی در سالهای آخر از حاج محمد تقی پرسیدند “اگر امروز فعالیت تجاری را شروع می کردی چطور عمل می کردی؟” او گفت: “یک شرکت تاسیس می کردم و آن را شخصا اداره می کردم و در جهت گسترشش هیچ اقدامی نمی کردم”. آیا جمله دیگری هست که تفاوت دو جامعه انگیزه آفرین وانگیزه کش را به این خوبی نشان دهد؟
کارآفرینی توانایی نیست که هر کس داشته باشد، شاید برای همین است که آدمی را که ما نقره داغ می کنیم، دیگران طلا می گیرند! نتیجه اقتصادیش را هم ما می بینیم و هم آنها.