قوانین مورفی
قانون مورفی در سال ۱۹۴۹ در پایگاه نیروی هوایی ادوارز شکل گرفت. مورفی مهندس هوافضا بود که روی یک پروژه کار می کرد. در یکی از سخت ترین آزمایشهای پروژه یک تکنسین خنگ تمام سیمها را برعکس وصل کرد و آزمایش خراب شد.مورفی درباره این تکنسین گفت: "اگه یه راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه او همون یه راه رو پیدا می کنه" و این اولین قانون مورفی بود.در ابتدا در فرهنگ فنی مهندسین رواج پیدا کرد و بعد به فرهنگ عامه راه پیدا کرد. بعداً قوانین دیگری هم بعد از کسب رتبه لازم از بنیاد مورفی درزمره قوانین اصلی قرار گرفتند
حالا قوانین مورفی و قوانین استنباط شده از آن
اگر در توده یا کپه ای به دنبال چیزی بگردی، چیز مورد نظر حتما در ته قرار دارد
وقتی در ترافیک گیر کرده ای لاینی که تو در آن هستی دیرتر راه می افتد
هر کاری بیش از آنچه فکرش را می کنی دو برابر آنچه باید وقت می برد.مگر اینکه آن کار ساده به نظر برسد که در آن صورت سه برابر وقت می گیرد
هر چیزی که بتواند خراب شود خراب می شود آن هم در بدترین زمان ممکن
اگر چیزی را مقاوم در برابر حماقت احمقها بسازی احمق باهوش تری پیدا می شود و کارت را خراب می کند
وسایل نقلیه اعم از اتوبوس، قطار، هواپیما و... همیشه دیرتر از موعد حرکت می کنند مگر آن که شما دیر برسید. در این صورت درست سر وقت رفته اند
اگر به نظر می رسد همه چیزها خوب پیش می روند حتما چیزی را از قلم انداخته ای
احتمال بد پیش رفتن کارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد
اشیای قیمتی اگر سقوط کنند به مکان های غیرقابل دسترس مثل کانال آب یا دستگاه زباله خرد کن (آن هم در حالی که روشن است) می افتند
هشتاد در صد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای
وقتی قبل از امتحانات نکات را مرور می کنی مهمترین شان ناخوانا ترینشان است
اگر تو دیرت شده اتوبوس هم دیر می آید
اگر زود برسی اتوبوس دیر می آید.
هر چه بیشتر از راننده بپرسی که کدام ایستگاه باید پیاده شوی احتمال این که درست راهنمایی ات کند کمتر خواهد شد
میزان عشق دیگران نسبت به تو نسبت عکس دارد با میزان علاقه تو به آنها
" لبخند بزن... فردا روز بدتریه "
و اما سرنوشت خود آقای مورفی
یه شب تو یه بزرگراه سوخت ماشین آقای مورفی تموم می شه. اون شب تو بزرگراه ترافیک بوده و ماشینها با سرعت مورچه می رفتن. آقای مورفی هم می زنه بغل که بقیه رو با تاکسی ببره. همینجوری ریلکس کنار بزرگراه واستاده بوده که یهو ماشین یه توریست انگلیسی که داشته خلاف جهت می اومده تپٌی می زنه بهش و می میره.اتفاقا اون روز لباسش هم سفید بوده . حالا فکر کن با یه لباس سفید کنار یه بزرگراه شلوغ واستاده باشی. بعد یه گاگولی در جهت مخالف بیاد بهت بزنه و بمیری . احتمالا موقع جون دادن این جملهی معروفش روی لبش بوده: اگه یه راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشه او همون یه راه رو پیدا می کنه
برداشته شده از سایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
با تلخیص.
این قوانین هر روز رو به گسترش هستند:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
امیدوارم زندگی شما مصداق قوانین مورفی نباشه