سلام.
دو هفته پیش تو دانشکدهمون یه جلسهی خیلی کوچیکی برگزار کردیم که توش از ۵نفر خواسته شده بود که بیان و در مورد راههای متفاوتی که رفتن توضیح بدن. یکیشون لیسانس دانشگاه آزاد اراک گرفته بود و بعد رفته بود استارتاپ زده بود و کلی آدم موفقی بود و بعد از سالها در ۴۱ سالگی احساس نیاز کرده بود به ارشد خوندن. میگفت کم آوردم به لحاظ دانشی. چون نیاز به فهم Deep Learning و اینها داشتم و دیگه نمیشد با دانش در حد کارشناسی. پس در ۴۱ سالگی وارد ارشد شده بود (شهید بهشتی) و معتقد بود که به لحاظ دانش لازم در کار یک آدم موفق قطعا نیاز به ارشد خوندن هست. چون درسای کارشناسی خیلی کلیات و پایهها و مبانی رو بیان میکنن فقط.
این آدرس وبلاگ اون آقاهه هست:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
تو آخرین پستش در مورد اینکه چرا در ۴۱ سالگی رفته دوباره دانشجو شده نوشته.
یکی دیگه بود که بسیار فرد موفقی هستن ایشون در کار. ایشون هم لیسانس و ارشد خوندن پشت سرهم و بعد دکترا رتبهی ۱ شدن اما دیگه کشیدن کنار از ادامه تحصیل و وارد بازار کار شدن. بعد ایشون هم میگفتن که ارشد حتما بخونین. درست هم بخونین. دانشگاه خوب هم بخونین. چون درسهای ارشد خیلی هم کاربردی هستن و اصلا تئوری محض نیستن. خیلی هم کاربرد دارن اتفاقا. بعد از اونطرف هم میگفت تو شرکتها به مهندس ارشد بیشتر از مهندس کارشناسی اعتماد میکنن در سپردن کارها و اینجور مسائل. خودش چند جا مسئول منابع انسانی و آموزششون بود.
یکی دیگه لیسانس و ارشد و دکترا خونده بود به صورت تقریبا غیرپیوسته. یعنی وسطهای مقاطع کار کرده بود و معتقد بود که کسی که نمیخواد هیئت علمی دانشگاه بشه و میخواد وارد بازار کار غیر دانشگاهی بشه به هیچ عنوان نباید Phd بخونه اما حتما باید ارشد بخونه چون چیزهای خوبی تو ارشد هست که باید یاد بگیره.
۲ نفر دیگه هم موردشون ربطی به این بحث الان نداشت که ازشون میگذرم.(یکی دکترای اقتصاد میخوند یعنی تغییر رشتهای بود. اون یکی هم کلا به کارهای آکادمیک علاقهمند بود و ارشد و دکترا ه مبدون کنکور خونده بود و الان سال دوم دکترا بود.)
خلاصهی بحث: از نظر همهی این آدمهایی که گفتم با رویکرد متفاوت، ارشد خوندن چیز خوب و لازمی بود.
(البته نه فقط به صرف مدرک ها! به لحاظ چیزهایی که یاد میگیرن آدما تو ارشد و تاکید داشتن روی اینکه ارشد باید توی دانشگاه خوبی خونده بشه.)
توجه: من هیچ نظر شخصی در این مورد ندارم! صرفا خلاصهای از صحبتهای اون ۳ نفر در جلسهی ۴ ساعتهی اون روز رو بیان کردم.