(۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: عجب
پس من ادامه بدم پست زدنمو؟؟
بچه ها یکی میگفت داستانای تز خواهرم انرژی منفی میده و ترس از ازدواج بیشتر میکنه اگر اینجوریه واقعا من رویه رو عوض کنم
ولی من هدفم از تعریف این داستانا دیدن یه سری نکات که شاید الان مجردیم به نظرمون بچگانه بیاد ولی خودش یه دلیل برای طلاق دو ادم بوده.
خانمی شما ادامه بده! البته اگر این موضوع در مسیر درست پیش بره که خیلی بهتره،گاهی اوقات بحث از مسیر اصلی خارج می شه(کلی گفتم،منظورم صرفا این تایپیک نیست)
اینکه دوستان با شنیدن ماجراهای طلاق انرژی منفی می گیرن؛من قبول ندارم،به نظرم یه جور روبه شدن با واقعیته،بالاخره این چیزا توی جامعه مون داره اتفاق می افته؛یعنی اگر ندونیم نگاهمون نسبت به ازدواج درست میشه؟؟؟
قراراه،اینجا
"البته با رعایت احترام به نظرات و سلیقه ها" ، راحححححت حرفمون رو بزنیم.
(۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۲۸ ب.ظ)morweb نوشته شده توسط: سلام دوستای مانشتی من این تاپیک رو استارت زدم ...
امیدوارم استفاده کنید
ولی زن گرفتن پول میخاد ........ همه میگن نه فلان و فلان و..
میگن رعایت می کنیم ...ولی همش حرفه .باور کنیدالان بیشتر دختر ها زن موقعیت و پول ادم میشن ... نه خود ادم......مردها هم این طوری هستن
ولی زن ها بیشتره
خب دوست عزیز،زندگی خرج داره!
ولی اینطوری هم که میگی نیست!!!
با عذرخواهی از آقایان!
، در اطرافمون دیدیم خانمهایی که خیییییلی با همسرشون همراهی کردن،حالا مالی بوده،تحصیلی بوده یا در زمینه های دیگه ولی بعدا اون آقا فراموش کرده!
آخه این درسته؟؟؟
عروسی مفصل،خونه ی خوب،زندگی مرفه و ...و ..و..و ،آره همه ی اینا خوبه،خیلی هم خوبه!
نمی دونم پای عمل بیاد بتونم انجام بدم یا نه؟
ولی اگر کسی همراه و همسفر خوب و قابل اعتمادی باشه برای همه ی عمر،میشه از این چیزا گذشت و رد شد....چون کسی هست که بودنش خوشحال و آرومت می کنه... اصلا در یه سطح دیگه ای زندگی می کنی،هر طور که خواستی زندگی ت رو پیش می بری و اصلا نمیییی شنوی سرکوفتهای بقیه رو که بخوای ناراحت بشی...
ولی،انصافا،خودمونیم،چقدر فکر کردیم به این که :"
من چقدر می تونم همسر خوبی باشم؟؟"
گاه گاهی این سوال رو از خودم می پرسم،ولی جوابی براش ندارم....