زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۲:۴۰ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد

ارسال:
۰۱ تیر ۱۳۹۰, ۰۸:۳۳ ب.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
سلام خدمت دوستان

نمیدونم که این بحثی را که میخام مطرح کنم جای درستی انتخاب کردم یا نه که اگه جای درستی نیود از همه شما معذرت میخام...

من دانشجوی ترم ۸ هستم و برای ارشد میخونم ولی چند واحدی را (۱۵ واحد) را نگه داشته‌ام برای ترم ۹ از شما چند تا راهنمایی میخام کسانی که تجربه دارن لطفا کمک کنند.

۱- الان موندم که ترم ۹ واحدها را بخونم و یا مرخصی بگیرم و واحدها را برای ترم ۱۰ نگه دارم . اگه ترم ۹ بگیرم که همون ترم مهر میشه میترسم که نتونم به ارشد زیاد وقت بزارم و وقتم هدر بره دوستانی که این مشکل براشون پیش اومده چیکار کرده اند.

۲- اگه بخام ازدواج کنم چی آیا میتونم به درسام برسم یا نه چون من از چند نفر پرسیدم گفتن که اگه همت و تلاشتو زیاد کنی میتونی برسی و شاید بهتر هم بخونی ولی اگه زیاد تلاش نکنی ممکنه از درس بمونی و وقتت صرف دوران نامزدی بشه. بازم کسانی که این تجربه را داشته اند من را هم از تجربیات خود مطلع نمایید..

با تشکر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: rozh66
ارسال:
۰۱ تیر ۱۳۹۰, ۰۸:۳۸ ب.ظ
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۱ تیر ۱۳۹۰ ۰۸:۳۳ ب.ظ)nima20-20 نوشته شده توسط:  سلام خدمت دوستان

نمیدونم که این بحثی را که میخام مطرح کنم جای درستی انتخاب کردم یا نه که اگه جای درستی نیود از همه شما معذرت میخام...

من دانشجوی ترم ۸ هستم و برای ارشد میخونم ولی چند واحدی را (۱۵ واحد) را نگه داشته‌ام برای ترم ۹ از شما چند تا راهنمایی میخام کسانی که تجربه دارن لطفا کمک کنند.

۱- الان موندم که ترم ۹ واحدها را بخونم و یا مرخصی بگیرم و واحدها را برای ترم ۱۰ نگه دارم . اگه ترم ۹ بگیرم که همون ترم مهر میشه میترسم که نتونم به ارشد زیاد وقت بزارم و وقتم هدر بره دوستانی که این مشکل براشون پیش اومده چیکار کرده اند.

۲- اگه بخام ازدواج کنم چی آیا میتونم به درسام برسم یا نه چون من از چند نفر پرسیدم گفتن که اگه همت و تلاشتو زیاد کنی میتونی برسی و شاید بهتر هم بخونی ولی اگه زیاد تلاش نکنی ممکنه از درس بمونی و وقتت صرف دوران نامزدی بشه. بازم کسانی که این تجربه را داشته اند من را هم از تجربیات خود مطلع نمایید..

با تشکر

سلام نیما جان
قطعا نمیرسی‌، اصلا فکرشو نکن‌، ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Jabar-Asadi , nima20-20 , sajad379 , rozh66 , reza_shadow
ارسال:
۰۱ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۰۰ ب.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
نمی خوام شمارو از سنت حسنه ازدواج منصرف کنم ولی اگر قبلا ازدواج کرده بودید میشد با همت و پشتکار قبول شد ولی میدونید که در شروع کارخیر درگیر مراسمات و دیدوبازدیدهایی هستید که اجبارا باید انجام داد و این خیلی وقتتون رو میگیره
بازهم ناامید نشید شاید اگه امسال ازدواج کنید سال دیگه بتونید ارشد قبول بشید
هرکدوم به نظرخودتون واجب تره انجام بدید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nima20-20 , sajad379 , rozh66 , fereshteh JI , Ahad.mozafari
ارسال:
۰۱ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۱۳ ب.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
در مورد انتخاب واحد و نگه داشتن واحدها برای ترم ۱۰ چی پیشنهاد میدید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۱۲:۲۲ ق.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
اگر میدونید واحدهاتون همش ترم ۱۰ ارائه میشه به نظر من خیلی خوبه البته به شرطی که واقعا بخونید واسه ارشد.

If your success is not on your own terms, if it looks good to the world but does not feel good in your heart, it is not success at all.
(Anna Quindlen)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nima20-20 , rozh66
ارسال:
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۶:۰۵ ب.ظ
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
۲-تقریبا همه درسا رو ناپلئونی پاس کرده بودم و مشکلات ریشه ای داشتم تو درسا(البته اینام دلایل خودشو داشت)
۳-منم ۲۴ واحد! رو برای ترم ۱۰ (الان)نگه داشتم وترم ۹ رو حذف ترم کردم تا راحت‌تر بخونم.
۴-یک سالی بود متاهل بودم(با همه مشکلاتش...!)
۵-از تاریخ ۱۷ یا ۱۸ مهر شروع کردم به خوندن(خیلی دیر...)-قبلش نخونده بودم هیچی.
۶-مکان و جای درست حسابی واسه خوندن نداشتم(اخرش مجبور شدم برم کتابخونه ای که ۱۵ ،۲۰ کیلومتر با خونمون فاصله داشت و شبا ۱۱ میومدم خونه)
۷-خیلی مشکلات دیگه که به علت شخصی بودن نمیتونم بگم...

ولی از همه بدتر اینکه بابام مریض بود شدیدا و درست دو هفته قبل از آزمون ارشد عمرش رو داد به شما...
فرض کنید بعد از یه هفته که از فوت پدرتون گذشته با هزار زحمت تا بخواین بیاین و یه کم خودتون رو جمع وجور کنین تا زحمتای چند ماهتون هدر نره و یه چند روزی مرور کنین،قبل از اینکه حتی بتونین درست حسابی مرور کنین آزمون رو دادین...
.
.
.
باور کنید سختیش خیلی بیشتر از اون چیزیه که نوشتم...
ولی مساله این بود که میخواستم،درسته به اندازه خواستنم نتیجه نگرفتم(رتبه ۲۳۱ هوش که اگه معدلم به جای ۱۲ مثلا ۱۵ بود رتبه‌ام ۶۰ ۷۰ تا بهتر میشد واگه...)
امیدوارم شما به اندازه من مشکلات نداشته باشین که حتی اگه داشته باشینم مهم نیست...اصلا مهمترین چیز خواستن و اراده است-ضمنا اگرم نیمچه موفقیتی داشتم کمک خدا بود وگرنه با این شرایط...
حتما از خدا کمک بخواین... که اگه خدا بخواد و خودتون تلاش کنین هیچ چیز جلو دار موفقیتتون نیست
موفق باشین

The elevator to success is out of order. You'll have to use the stairs... one  step at a time
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Helmaa , Ravi , blackhalo1989 , nima20-20 , آرمین , fatima1537 , parimehraban , alime , - rasool - , mahsaii , rezvan_m , mosavat , Maryam-X , SarahArshad , Passerby , shojaee , reyhaneh64 , behdad , matu , 87855611 , sajad379 , mary-joon , luna , silver , خانه سبز , kashir , Donna , rasoul67 , Masoud05 , rozh66 , ali reza , egm1176 , Manix , 862222822 , sohrablou , pos , maedeh , انرژی مثبت , asemane ab , mehrdad66 , marzieh , M.H.P , phoenix021 , Mansoureh , ana_12345 , Pakzad , asbphoenix , younes , Sbahar , aahmadi83 , Nil Lu , EhsanChess
ارسال:
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۶:۲۲ ب.ظ
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
..............
یعنی میشه درگیر مشکلات و ازدواج بود درس هم خوند؟Huh

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nima20-20
ارسال:
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۶:۳۳ ب.ظ
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۲۲ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط:  یعنی میشه درگیر مشکلات و ازدواج بود درس هم خوند؟Huh

آره ولی مطمئنا سخته...خیلی خیلی هم سخته

The elevator to success is out of order. You'll have to use the stairs... one  step at a time
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nima20-20 , sajad379
ارسال:
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۶:۵۵ ب.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
درسته.و به نظر من اول باید خودتونو بشناسین ببینین چقدر تحمل سختی دارین بعد انتخاب کنین...
راستی حالا که حرفش شد نظرتون در مورد درس خوندن حین بارداری چیه؟!!!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nima20-20 , rozh66
ارسال: #۱۰
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۷:۱۷ ب.ظ
راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
خیلی ممنون جناب inteligentium واقعا تجربات خوبی را در اختیارم قرار دادین حالا با این تجربیات میتونم تصمیمات بهتری بگیرم.

از دوستان اگه بازم کسانی چنین تجربه ای داشته اند یهنی ازدواج و ارشد لطف کنند تا بقیه دوستان هم استفاده کنند.

با تشکر
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: inteligentium
ارسال: #۱۱
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۰۹:۴۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۹:۵۰ ب.ظ، توسط fatima1537.)
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۵۵ ب.ظ)اکتیو نوشته شده توسط:  راستی حالا که حرفش شد نظرتون در مورد درس خوندن حین بارداری چیه؟!!!
بارداری که زیاد مشکلی نیست درمقایسه با مشکلاتی که intelligentium گفتTongue
ولی اگر همین یک مسئله باشه به نظرم میشه با یه برنامه ریزی درست درس خوند
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
۲-تقریبا همه درسا رو ناپلئونی پاس کرده بودم و مشکلات ریشه ای داشتم تو درسا(البته اینام دلایل خودشو داشت)
۳-منم ۲۴ واحد! رو برای ترم ۱۰ (الان)نگه داشتم وترم ۹ رو حذف ترم کردم تا راحت‌تر بخونم.
۴-یک سالی بود متاهل بودم(با همه مشکلاتش...!)
۵-از تاریخ ۱۷ یا ۱۸ مهر شروع کردم به خوندن(خیلی دیر...)-قبلش نخونده بودم هیچی.
۶-مکان و جای درست حسابی واسه خوندن نداشتم(اخرش مجبور شدم برم کتابخونه ای که ۱۵ ،۲۰ کیلومتر با خونمون فاصله داشت و شبا ۱۱ میومدم خونه)
۷-خیلی مشکلات دیگه که به علت شخصی بودن نمیتونم بگم...
فرض کنید بعد از یه هفته که از فوت پدرتون گذشته با هزار زحمت تا بخواین بیاین و یه کم خودتون رو جمع وجور کنین تا زحمتای چند ماهتون هدر نره و یه چند روزی مرور کنین،قبل از اینکه حتی بتونین درست حسابی مرور کنین آزمون رو دادین...
باور کنید سختیش خیلی بیشتر از اون چیزیه که نوشتم...
مهمترین چیز خواستن و اراده است-ضمنا اگرم نیمچه موفقیتی داشتم کمک خدا بود وگرنه با این شرایط...
حتما از خدا کمک بخواین... که اگه خدا بخواد و خودتون تلاش کنین هیچ چیز جلو دار موفقیتتون نیست
معدل و نمره ناپلئونی دلیل این نیست که مفهوم درسهارو متوجه نشدید
شاید شما خوب و درست و بهینه درس خوندید
***اگه ممکنه روش و نحوه مطالعه تون رو برای ما هم همیم جا بگید ممنون میشم***
چون من کارشناسی ناپیوسته بودم موارد زیادی متاهل و شاغل که حتی خیلی هاشون شهرستانی بودن سراغ دارم‌، باورکنید نتیجه پایانترم اونها از سایرین بهتر بود.خودمم شاغل بودم و به نظرم با برنامه ریزی،حذف عوامل مزاحم،کمینه کردن تفریحات و خیلی موارد غیر ضروری میشه موفق بود
مثلا من توی ۲ سال کارشناسی اصلا تلویزیون نمیدیدم واخبارخیلی مهم رو دیگران بهم میگفتن
واقعا حرف اول و آخر رو توکل به خدا و حرکت کردن با امید به خداست‌، که حتی اگر موفق هم نشیم ناراحت نیستیم چون خواست اون بوده
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mary-joon , rozh66
ارسال: #۱۲
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۱۰:۰۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۰:۰۸ ب.ظ، توسط موج.)
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
۲-تقریبا همه درسا رو ناپلئونی پاس کرده بودم و مشکلات ریشه ای داشتم تو درسا(البته اینام دلایل خودشو داشت)
۳-منم ۲۴ واحد! رو برای ترم ۱۰ (الان)نگه داشتم وترم ۹ رو حذف ترم کردم تا راحت‌تر بخونم.
۴-یک سالی بود متاهل بودم(با همه مشکلاتش...!)
۵-از تاریخ ۱۷ یا ۱۸ مهر شروع کردم به خوندن(خیلی دیر...)-قبلش نخونده بودم هیچی.
۶-مکان و جای درست حسابی واسه خوندن نداشتم(اخرش مجبور شدم برم کتابخونه ای که ۱۵ ،۲۰ کیلومتر با خونمون فاصله داشت و شبا ۱۱ میومدم خونه)
۷-خیلی مشکلات دیگه که به علت شخصی بودن نمیتونم بگم...

ولی از همه بدتر اینکه بابام مریض بود شدیدا و درست دو هفته قبل از آزمون ارشد عمرش رو داد به شما...
فرض کنید بعد از یه هفته که از فوت پدرتون گذشته با هزار زحمت تا بخواین بیاین و یه کم خودتون رو جمع وجور کنین تا زحمتای چند ماهتون هدر نره و یه چند روزی مرور کنین،قبل از اینکه حتی بتونین درست حسابی مرور کنین آزمون رو دادین...
.
.
.
باور کنید سختیش خیلی بیشتر از اون چیزیه که نوشتم...
ولی مساله این بود که میخواستم،درسته به اندازه خواستنم نتیجه نگرفتم(رتبه ۲۳۱ هوش که اگه معدلم به جای ۱۲ مثلا ۱۵ بود رتبه‌ام ۶۰ ۷۰ تا بهتر میشد واگه...)
امیدوارم شما به اندازه من مشکلات نداشته باشین که حتی اگه داشته باشینم مهم نیست...اصلا مهمترین چیز خواستن و اراده است-ضمنا اگرم نیمچه موفقیتی داشتم کمک خدا بود وگرنه با این شرایط...
حتما از خدا کمک بخواین... که اگه خدا بخواد و خودتون تلاش کنین هیچ چیز جلو دار موفقیتتون نیست
موفق باشین

ولی انصافا متاهلی با همه گرفتاری های ظاهری و کاری ای که داره خوبیش اینه که ذهنت یه جا متمرکزه
نه مثل ما ...
علت موفقیتت هم همینه والا مگه ما مجردا میتونیم باخیال راحت بریم کتابخونه تا ساعت ۱۱ "فقط" درس بخونیم
خدایا... Smile


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: blackhalo1989 , polarisia , HRZ , matu , sajad379 , rozh66 , مازیار صفایی , mehrdad66 , marzieh
ارسال: #۱۳
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۰۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۷ ب.ظ، توسط arshadism.)
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
۲-تقریبا همه درسا رو ناپلئونی پاس کرده بودم و مشکلات ریشه ای داشتم تو درسا(البته اینام دلایل خودشو داشت)
۳-منم ۲۴ واحد! رو برای ترم ۱۰ (الان)نگه داشتم وترم ۹ رو حذف ترم کردم تا راحت‌تر بخونم.
۴-یک سالی بود متاهل بودم(با همه مشکلاتش...!)
۵-از تاریخ ۱۷ یا ۱۸ مهر شروع کردم به خوندن(خیلی دیر...)-قبلش نخونده بودم هیچی.
۶-مکان و جای درست حسابی واسه خوندن نداشتم(اخرش مجبور شدم برم کتابخونه ای که ۱۵ ،۲۰ کیلومتر با خونمون فاصله داشت و شبا ۱۱ میومدم خونه)
۷-خیلی مشکلات دیگه که به علت شخصی بودن نمیتونم بگم...

ولی از همه بدتر اینکه بابام مریض بود شدیدا و درست دو هفته قبل از آزمون ارشد عمرش رو داد به شما...
فرض کنید بعد از یه هفته که از فوت پدرتون گذشته با هزار زحمت تا بخواین بیاین و یه کم خودتون رو جمع وجور کنین تا زحمتای چند ماهتون هدر نره و یه چند روزی مرور کنین،قبل از اینکه حتی بتونین درست حسابی مرور کنین آزمون رو دادین...
.
.
.
باور کنید سختیش خیلی بیشتر از اون چیزیه که نوشتم...
ولی مساله این بود که میخواستم،درسته به اندازه خواستنم نتیجه نگرفتم(رتبه ۲۳۱ هوش که اگه معدلم به جای ۱۲ مثلا ۱۵ بود رتبه‌ام ۶۰ ۷۰ تا بهتر میشد واگه...)
امیدوارم شما به اندازه من مشکلات نداشته باشین که حتی اگه داشته باشینم مهم نیست...اصلا مهمترین چیز خواستن و اراده است-ضمنا اگرم نیمچه موفقیتی داشتم کمک خدا بود وگرنه با این شرایط...
حتما از خدا کمک بخواین... که اگه خدا بخواد و خودتون تلاش کنین هیچ چیز جلو دار موفقیتتون نیست
موفق باشین

اول از همه تسلیت می گم
دوم از همه Smile واقعا دمت گرم , خیلی حال کردم که با این شرایط همچین رتبه ای گرفتی , انشالا که جای قبول بشی .
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۰:۰۶ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  
(02 تیر ۱۳۹۰ ۰۶:۰۵ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  من باشرایطی خیلی وحشتناک‌تر از شما خوندم ونسبتا نتیجه بدی هم نگرفتم:
۱- معدلم ۱۲ بود!
۲-تقریبا همه درسا رو ناپلئونی پاس کرده بودم و مشکلات ریشه ای داشتم تو درسا(البته اینام دلایل خودشو داشت)
۳-منم ۲۴ واحد! رو برای ترم ۱۰ (الان)نگه داشتم وترم ۹ رو حذف ترم کردم تا راحت‌تر بخونم.
۴-یک سالی بود متاهل بودم(با همه مشکلاتش...!)
۵-از تاریخ ۱۷ یا ۱۸ مهر شروع کردم به خوندن(خیلی دیر...)-قبلش نخونده بودم هیچی.
۶-مکان و جای درست حسابی واسه خوندن نداشتم(اخرش مجبور شدم برم کتابخونه ای که ۱۵ ،۲۰ کیلومتر با خونمون فاصله داشت و شبا ۱۱ میومدم خونه)
۷-خیلی مشکلات دیگه که به علت شخصی بودن نمیتونم بگم...

ولی از همه بدتر اینکه بابام مریض بود شدیدا و درست دو هفته قبل از آزمون ارشد عمرش رو داد به شما...
فرض کنید بعد از یه هفته که از فوت پدرتون گذشته با هزار زحمت تا بخواین بیاین و یه کم خودتون رو جمع وجور کنین تا زحمتای چند ماهتون هدر نره و یه چند روزی مرور کنین،قبل از اینکه حتی بتونین درست حسابی مرور کنین آزمون رو دادین...
.
.
.
باور کنید سختیش خیلی بیشتر از اون چیزیه که نوشتم...
ولی مساله این بود که میخواستم،درسته به اندازه خواستنم نتیجه نگرفتم(رتبه ۲۳۱ هوش که اگه معدلم به جای ۱۲ مثلا ۱۵ بود رتبه‌ام ۶۰ ۷۰ تا بهتر میشد واگه...)
امیدوارم شما به اندازه من مشکلات نداشته باشین که حتی اگه داشته باشینم مهم نیست...اصلا مهمترین چیز خواستن و اراده است-ضمنا اگرم نیمچه موفقیتی داشتم کمک خدا بود وگرنه با این شرایط...
حتما از خدا کمک بخواین... که اگه خدا بخواد و خودتون تلاش کنین هیچ چیز جلو دار موفقیتتون نیست
موفق باشین

ولی انصافا متاهلی با همه گرفتاری های ظاهری و کاری ای که داره خوبیش اینه که ذهنت یه جا متمرکزه
نه مثل ما ...
علت موفقیتت هم همینه والا مگه ما مجردا میتونیم باخیال راحت بریم کتابخونه تا ساعت ۱۱ "فقط" درس بخونیم
خدایا... Smile

من خودم مجرد بودم اما شب‌ها تا ۱۱ کتابخونه بودم Big Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: inteligentium
ارسال: #۱۴
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۱۸ ب.ظ، توسط inteligentium.)
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۰:۰۶ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  ولی انصافا متاهلی با همه گرفتاری های ظاهری و کاری ای که داره خوبیش اینه که ذهنت یه جا متمرکزه
نه مثل ما ...
علت موفقیتت هم همینه والا مگه ما مجردا میتونیم باخیال راحت بریم کتابخونه تا ساعت ۱۱ "فقط" درس بخونیم
خدایا... Smile

صبر کن موج عزیز،صبر کن...این جوریام که فکر میکنی نیست،آواز دهل از دور خوش است
منکر فواید ازدواج نیستم،ولی ازدواج شاید روی بعضی چیزا ذهنت رو متمرکز‌تر کنه ولی در عوض هزار تا دلمشغولی دیگه واست ایجاد می کنه-اتفاقا اگه متاهل باشی سخت تره تا ۱۱ شب کتابخونه باشی ...خیلی از وقتا داشتم مثلا ساختمان داده میخوندم یهو یه کلمه تو کتاب منو یاد یکی از مشکلاتی که داشتم مینداخت میخواستم کتابو پرت کنم تو هوا از شدت ناراحتی...اصلا اونجا "فقط"درس نبود،اصلا،فقط باعث میشد تا فراموش کنم مسایل رو مدتی تا شاید بتونم با بازدهی حداثر ۵۰ درصد درس بخونم...
میشد بهتر از این بود،مشکلات وقتی وجود دارن،حتما راه حل هم هست،شاید من بهترین راه حل رو نداشتم...
باز هم راضی نیستم از نتیجم،واقعا احساس میکنم بهم ظلم شده...ولی بازم شکر،شاید به آسمونا نرسیدیم ولی از زمین که کندیم خودمونو...
ضمنا اگه دوستان فکر میکنن تجربه های من بدردشون خواهد خورد سعی میکنم تو چند روز آینده ریز مسایلی که باهاشون درگیر بودم رو و اینکه چه جوری باهاشون کنار اومدم رواینجا بذارم
با آرزوی موفقیت همه
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۶ ب.ظ)arshadism نوشته شده توسط:  اول از همه تسلیت می گم
دوم از همه واقعا دمت گرم , خیلی حال کردم که با این شرایط همچین رتبه ای گرفتی , انشالا که جای قبول بشی .

سلامت باشی،خیلی ممنون،شما هم موفق باشی.

The elevator to success is out of order. You'll have to use the stairs... one  step at a time
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Helmaa , sajad379 , انرژی مثبت , mehrdad66 , marzieh , Nil Lu
ارسال: #۱۵
۰۲ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۱۴ ب.ظ
RE: راهنمایی در مورد ازدواج و ارشد
(۰۲ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۹ ب.ظ)inteligentium نوشته شده توسط:  
(02 تیر ۱۳۹۰ ۱۰:۰۶ ب.ظ)موج نوشته شده توسط:  ولی انصافا متاهلی با همه گرفتاری های ظاهری و کاری ای که داره خوبیش اینه که ذهنت یه جا متمرکزه
نه مثل ما ...
علت موفقیتت هم همینه والا مگه ما مجردا میتونیم باخیال راحت بریم کتابخونه تا ساعت ۱۱ "فقط" درس بخونیم
خدایا... Smile

صبر کن موج عزیز،صبر کن...این جوریام که فکر میکنی نیست،آواز دهل از دور خوش است
منکر فواید ازدواج نیستم،ولی ازدواج شاید روی بعضی چیزا ذهنت رو متمرکز‌تر کنه ولی در عوض هزار تا دلمشغولی دیگه واست ایجاد می کنه-اتفاقا اگه متاهل باشی سخت تره تا ۱۱ شب کتابخونه باشی ...خیلی از وقتا داشتم مثلا ساختمان داده میخوندم یهو یه کلمه تو کتاب منو یاد یکی از مشکلاتی که داشتم مینداخت میخواستم کتابو پرت کنم تو هوا از شدت ناراحتی...اصلا اونجا "فقط"درس نبود،اصلا،فقط باعث میشد تا فراموش کنم مسایل رو مدتی تا شاید بتونم با بازدهی حداثر ۵۰ درصد درس بخونم...
باز هم راضی نیستم از نتیجم،واقعا احساس میکنم بهم ظلم شده...ولی بازم شکر،شاید به آسمونا نرسیدیم ولی از زمین که کندیم خودمونو...
ضمنا اگه دوستان فکر میکنن تجربه های من بدردشون خواهد خورد سعی میکنم تو چند روز آینده ریز مسایلی که باهاشون درگیر بودم رو و اینکه چه جوری باهاشون کنار اومدم رواینجا بذارم
با آرزوی موفقیت همه

مهندس جدا کارت درسته ،با این همه مشکلات و این رتبه ای که اوردی کار بزرگی کردی
خوشحال میشیم بتونیم ازتجربیاتت استفاده کنیم .

آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند.( فردریش نیچه)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: inteligentium


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  روابط احساسی خارج از ازدواج مردان متأهل morweb ۶۲ ۳۰,۶۴۳ ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۲:۴۱ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemehbiglar
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۵۳۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  راهنمایی در مورد تعریف محیط عملیاتی داروخانه برای آز پایگاه داده ngmsshd ۲ ۷,۵۷۹ ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۰۵:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: Eris_mw
  راهنمایی درباره مقطع کارشناسی ارشد HamidReza1 ۰ ۸۰۵ ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۰ ب.ظ
آخرین ارسال: HamidReza1
  راهنمایی در مورد کنکور ارشد ۱۴۰۰ قاصدک۲۳ ۱۳۷ ۵۸,۸۳۵ ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: M423sr
Star درخواست کمک و راهنمایی برای شرکت در آزمون ارشد marvelous ۹ ۸,۱۵۶ ۰۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۱۸ ب.ظ
آخرین ارسال: فاطمه دیبا
  راهنمایی در مورد محلی امن برای زندگی نزدیک چهارراه ولیعصر kadoos ۹ ۷,۳۲۵ ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۰۰ ب.ظ
آخرین ارسال: ehsan0000
  میخوام ارشد آی تی بخونم راهنمایی میخوام hadeeee ۱ ۲,۱۹۰ ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۰۳ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  درخواست راهنمایی برای ارشد sali_h ۲ ۴,۵۲۱ ۲۳ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۱۸ ق.ظ
آخرین ارسال: mohamadreza025
  سوال در مورد دروس جبرای و چارت ارشد کامپیوتر/هوش دانشگاه تهران imali ۱ ۲,۹۰۳ ۰۴ مهر ۱۳۹۸ ۰۱:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: marvelous

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close