(۰۹ خرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۵۱ ب.ظ)سیمین دخت نوشته شده توسط: وقتی کسی ترک زبان باشه و صحبت کنه میشه متوجه شد که اهل کجاست؟منظورم اینه که تفاوته لهجه ها چقدره؟
بله میشه متوجه شد اهل کدوم منطقه از آذربایجانه
دقیقا مثل فارسی اگه یه یزدی بیاد و مدتی در تهران بمونه کم کم تفاوت لهجه اش کم رنگ تر میشه
ترکی هم دقیقا همین حالت رو داره مثلش یکی از همسایه هامون
(۱۰ خرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۱۶ ب.ظ)سیمین دخت نوشته شده توسط: تعداد حروف الفبا در زبان ترکی با زبان فارسی برابره؟البته به جز اینکه در استامبولی حرف خ وجود نداره و به جای اون از ح استفاده میشه.
مصوت های کوتاه یا حروف نازک که گفته شده از هرکدوم ی مثال میزنید؟
ی سؤال دیگه اینکه برای تقویت مهارت شنیداری باید چیکار کرد؟
راستی میشه«یورولمیاسیز» رو برای یک نفر استفاده کرد؟
شکل حرف بی صدا – مثالها
ب : بوغاز(گلو)، بیر(یک)، بئش(۵)، بابا
پ : ساپ(نخ)، پالچیق(گل)، پارا(پول)، قاپاق
ت : ات(گوشت)، تالان(غارت)، تورک، توپراق(خاک)
ث : ثاواب(ثواب)(مخصوص کلمات عربی) ثابیت
ج : اوجوز(ارزان)،آج(گرسنه)، جیران، جوجه
چ : آچار(کلید)، کءچی(بز) چوخ(زیاد)، چیچک
ح : حورمت(احترام)(مخصوص کلمات عربی)
خ : سیخماق(فشاردادن)، اخیش(جریان)، خالق، خان
د : دورنا(درنا)، دیل(زبان)، دیش(دندان)، دوز(نمک)، داغ(کوه)
ذ : ذلیل(ذلیل) (مخصوص کلمات عربی)، ضربه
ر : قورخونج(ترسناک)(این حرف درترکی دراول کلمه و اول بخش نمی آید)
ز : آز(کم)، یاز(بنویس، بهار) ، آراز
ژ : اژدر(اژدر)، اژان(پاسبان) ژورنال(مجله) ژاله (حرف"ژ" اصلیت ترکی ندارد)
س : سس(صدا)، سرکی(ذلت)، ساباح(فردا)، سو(آب)
ش : یاش(مرطوب)، اشریم(خاکریز)، شور
ص : اصیل(اصیل) (مخصوص کلمات عربی)
ض : اضطراب(اصطراب) (مخصوص کلمات عربی)
ط : اضطراب(مخصوص کلمات عربی)
ظ : تظاهور(نمود) (مخصوص کلمات عربی)
ع : اعلا(عالی)(مخصوص کلمات عربی)
غ : اغلاماق(یغلاماغ)(گریه کردن)، داغ
ف : فاتما (فاطمه)، فیل، فاروج، فیظولی
ق : قاشیق(قاشق)، بوشقاب(بشقاب) ، قورد(گرگ) ، قارا (سیاه) قوش(تلفظ این حرف معادل "گ"فارسی درکلمات "گاو" و "گوسفند"است.)
ک : یئمک (خوراکی)، کسیک(بریده) کؤک (ریشه)، کاتا (بزرگ)، کشیک(مرد)
گ: گوروش(دیدار)،گیرش(مقدمه)، گول(استخر) (تلفظ این حرف معادل "گ"فارسی درحالت مفتوح (گرم) و مکسور(گرامی) و ساکن(جنگ) می باشد)
ل : اولوم(مرگ)، دیل(زبان)، لاچین
م : سوموک (استخوان)، سامان(کاه)، مارال
ن : سن(شما)، اون(ده)، ناچاغ (مریض)، نه نه، نار
و : وور(بزن)، اوو(شکار)، وطن، اوغلان(پسر)، اوشاق(بچه)، اویان(بیدارشو)
ه : هاچان(چه وقت)، هارا (کجا)
ی : یو(بشور)، آی(ماه)، یاخشی(خوب)، یالان(دروغ)، یارا (زخم)، یئر(زمین)، یول(راه)
(۱۰ خرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۱۶ ب.ظ)سیمین دخت نوشته شده توسط: تعداد حروف الفبا در زبان ترکی با زبان فارسی برابره؟البته به جز اینکه در استامبولی حرف خ وجود نداره و به جای اون از ح استفاده میشه.
مصوت های کوتاه یا حروف نازک که گفته شده از هرکدوم ی مثال میزنید؟
ی سؤال دیگه اینکه برای تقویت مهارت شنیداری باید چیکار کرد؟
راستی میشه«یورولمیاسیز» رو برای یک نفر استفاده کرد؟


















در زبان ترکی تعداد مصوتها نه (۹) تاست که با الفبای عربی( فارسی) به این ترتیب " آ، او، اؤ، اوٌ، اوْ، ائـ ، اَ ، ایـ ، ایْـ." نشان داده می شوند که ازمیان آنها شش حرف دارای معادل عربی (فارسی) (آ، او، ای، اَ ، اِ ، اُ ) می باشند و سه حرف دیگر ( اوٌ ـ اؤ ـ ائـ ـ ایْـ ) مخصوص زبان ترکی هستند و در عربی(فارسی) معادلی برای آنها وجود ندارد.
۱- آ ، ا (Â) : در کلماتی مثل: کاغاذ (کاغذ) ، آت (اسب) ، آتا (پدر) ، قار = برف، داش = سنگ، آلتی=(۶) و آغلاماک= .....،
۲- او ، و ، ـو (u) : درکلماتی مثل : دوز (نمک) ، اولدوز (ستاره) ، سو (آب) ، اوزون (دراز( ، بولاق (چشمه) اوزاق = دور، اون = آرد، سو = آب، توتماق = گرفتن، وورماق = کتک زدن، سوواماق = دیوار را کاه گل کردن، یوز=(۱۰۰)
۳- ایـ ، یـ ، ی ( i ) مثل : دیل (زبان ) ، دیش)دندان) ، بیر (یک) ، بیزی (ما را) ، بیتمک (روییدن) ، اینگه = اینه (سوزن) ، ایلان = مار، دیل = زبان، بیز = ما، دیری = زنده، بیر=(۱)
۴- اَ ، ــَ ، اه ، ــه ، ه ( a ) مثل : اَت (گوشت) ، گَل (بیا) ، اه و ) خانه ) ، اه یه (صاحب ) ، ده وه (شتر) ، سکگیز=(۸)
۵- ایـْ ، یـْ ، یْ ( Î ) درهنگام تلفظ این مصوت بخش خلفی و وسطی زبان به طرف سقف دهان بالا می آید و قسمت پیشین زبان در بن دندانهای جلویی جا می گیرد . مثل : ایْلدیْریْم (صاعقه، رعدو برق) ، آرّیْق (لاغر)، چاهیْ (چای) ، یاریْ ( نیمه ،نصفه ) ، یاغیْ (سرکشی و یاغی) ، آچیْق = باز، بالیْق= ماهی، قیْز = دختر، یانیْق =سوخته، ایمان=ایمان، ایلگی=رابطه ، ایرماک= ......، آلتی =....
۶- ائـ ، ئـ ، ئ ( ë ) این مصوت که کسره ترکی به شمار می رود، مثل کسره فارسی ( ــِ ) ادا می شود ، با این تفاوت که کمی کشیده تر تلفظ می گردد . مثل کلمات : ائل (قبیله ) ، بئش (پنج) ، دِئمَگ (گفتن ) ، دئ (بگو) ، یئ (بخور) ، اِلچی= خواستگار و ...
۷- اوْ ، وْ ، ـوْ ( o) این مصوت هم مثل ضمه فارسی ( اُ ) است : امّا کمی کشیده تر ادا می شود مثل : اوت ( آتش ) ، بوْز (خاکستری) ، اون (عدد ۱۰)، اونلار=.....
۸- اؤ ، ؤ ، ـؤ ( ö ) در هنگام تلفظ این صدا لبها کمی مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود، وسط زبان و بخش پیشین آن به طرف سقف دهان بالا می آید. مثل : دؤش )سینه) ،گؤز(چشم) ، گؤل (دریاچه ) ، اِؤلمَک (مُردن )، چؤل = دشت، سؤز = حرف، اؤزئم = خودم، اﯚز=.....،اﯚزلم=......دورد=(۴).
۹- اۆ ، ۆ ، ـۆ ( ü ) برای تلفظ این صدا لبها گرد و مدور شده و به طرف جلو کشیده می شود! قسمت پیشین زبان به پشت دندانهای پایین جلویی نزدیک می گردد.
مثل : ا ۆز (چهره،صورت، رو) ، گۆن (خورشید) ، اۆنگۆل (سبک و کم وزن )، گوٌن = آفتاب، گوٌل = گل، دوٌز = راست، اوٌزوم = انگور، کوٌل = خاکستر، سوٌپوٌر = رفت و روب، اﺆزگون=.....اوءچ = بپر ، اوءرک= دل
نکته : مصوت های : اوٌ ( ü ) ، اؤ ( ö ) ، ایـْ ( ا ) و ایـ ( i ) مخصوص زبان ترکی هستند و در عربی(فارسی) وجود ندارند.
نکته : اگر درترکی خراسانی حرف "گ" تلفظ نمی شود، مانند (ائششگ که بصورت ائششًی = ا لاغ ) تلفظ می شود .
برای تقویت مهارت شنیداری از فیلم استفاده کنید .
بله برای احترام به مخاطب دقیقا این طور به کار میبریم میشه «یورولمیاسیز»
اگر احترام مد نظر نباشد میگیم : یورولمیاسان