انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Tempuser]

خدایا اگه قبول نشم چی میشه !!!
ترم اخر کارشناسی (مهر سال ۹۰ ) رو کامل مرخصی گرفتم و از اول مهر شروع کردم به خوندن، با وجود اینکه عصرها از ساعت ۱۶ تا ۱۲ شب می بایست سرکار باشم ، اما در ابتدا روزی ۴ ساعت مفید می خوندم ، از ابتدایی که شروع کردم به خواندن کنکور طرز فکرم این بود که امسال سعی خودم رو می کنم و اگه قبول نشدم سال دیگه با تجربه جدید ، شروع می کنم ، اما در سال پیش اتفاق هایی برام افتاد که هروز ازخدا می خواستم همین سال اول نتیجه بگیرم ، به دلیل شرایط مالی تنها امیدم به قبولی روزانه IT بود و اصل روی شبانه حساب باز نمی کردم ، روزهای سختی بود ، صبح تا عصر مطالعه ، عصر از ساعت ۱۶ تا ۱۲ شب هم پاره وقت پاره وقت مطالعه ، روزهای تعطیل فقط می خوندم ، در همین حین اتفاقایی افتاد که من مجبور شدم همسر آیندم رو انتخاب کنم ، اما به خودو و خانوادش گفتم که به درس فکر می کنم و دارم برا کنکور می خونم ، بعد از اون حدود یک ماه تا کنکور مانده بود با مشکلات بسیار تونستم یک ماه آخر رو از کارم مرخصی بگیرم ( در مرز اخراج بودم ) ، هروز خانوادم ، داداشام ، خانواده همسرم ، همسرم ازم می پرسیدند کنکورت کی هست ؟ منم همش می گفتم دعام کنید و به خدای خودم می گفتم ، خدایا آبرومو نبر ! ، کمکم کن که پیش آشناهام و همسر آیندم شرمنده نشم ،
روز کنکور حسابی از سوالات شوکه شده بودم ، اولش که اصلا باور نمی کردم کنکوری که حدود ۶ ماه براش زحمت کشیدم اومده و من دارم به سوالای اون جواب می دم و. ..
بعد امتحان وقتی گوشیم زنگ می خورد و می دیدم خانوادم با ذوق و شوقی فراوان می خواستند بدونن چکار کردم ، از اون روز تا حالا همش از خدا می خوام کمکم کنه و آنچه که در ادامه به صلاحمه برام پیش بیاد ، بارها و بارها مامانو و بابام بهم گفتن ما حسابی دعات کردیم ، توکلت به خدا باشه ، توکل به خدا ، خدایا هرکی برای آیندش زحمت می کشه اونو بی نتیجه نذار !
دوستان برام دعا کنید !

[Masoud05]

انشاالله که قبولید اما اگر نشد نباید ناراحت شد چرا که میگن عاقل بجای واکنش ، برای برون رفت از مسئله رخ داده چارهای پیدا میکنه . اصلا ً فرق یه انسان موفق با یه انسان ضعیف در همینه ، که هر وقت انسان قدرتمند بنا به هر علتی شکست خورد ، اولین کاری که میکنه اینه که میگه خب الان باید چیکار کنم تا شرایط عالی بشه . شما هم بالاخره شاغل بودی و خانواده درک میکنن که آزمونی مثل ارشد برای کسی که تجربه قبلی نداشته و شاغل بوده چقدر سخته .
شما با خیال رحت به کار فکر کن (اگه جایی که الان مشغولی بخوای بمونی که دیگه این دغدغه رو هم نداری ) ، با توجه به مطالبی که ذکر کردید ، کنکور مجدد شما به مراتب ساده تره چون مطالب تکراریه و در ضمن روش و متد کار رو یادگرفتید ودیگه نیاز نیست انرژی زیادی صرف حرکت اولیه خرج کنید .

[Mansoureh]

(۲۸ فروردین ۱۳۹۱ ۱۱:۳۲ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  انشاالله که قبولید اما اگر نشد نباید ناراحت شد چرا که میگن عاقل بجای واکنش ، برای برون رفت از مسئله رخ داده چارهای پیدا میکنه . اصلا ً فرق یه انسان موفق با یه انسان ضعیف در همینه ، که هر وقت انسان قدرتمند بنا به هر علتی شکست خورد ، اولین کاری که میکنه اینه که میگه خب الان باید چیکار کنم تا شرایط عالی بشه . شما هم بالاخره شاغل بودی و خانواده درک میکنن که آزمونی مثل ارشد برای کسی که تجربه قبلی نداشته و شاغل بوده چقدر سخته .
شما با خیال رحت به کار فکر کن (اگه جایی که الان مشغولی بخوای بمونی که دیگه این دغدغه رو هم نداری ) ، با توجه به مطالبی که ذکر کردید ، کنکور مجدد شما به مراتب ساده تره چون مطالب تکراریه و در ضمن روش و متد کار رو یادگرفتید ودیگه نیاز نیست انرژی زیادی صرف حرکت اولیه خرج کنید .

پاسخ کامل...

[esi]

یه جمله کفایت می کنه :
اگه قبول شی رحمته و اگه قبول نشی حکمته.
باید بخدا و منطق و حکمت کارهاش باور و یقین داشته باشی.
من مطمئنم بهترین گزینه واست انتخاب خواهد شد. شک نکن.

[مازیار صفایی]

منم یک چیزی می خوام بگم. شاید همدردی نباشه ولی فکر می کنم واقعیته....

شما در پنج ماه همه کارهاتونو انجام دادین:
۱- درس خوندین
۲- کار کردین
۳- ازدواج کردین

من فکر می کنم اگر روزانه قبول نشید یک امر طبیعیه. بالاخره آدمیزاده. مثلا همون هفته ای که شما عقد کردید چند ساعت درس خوندین؟ واقعا نمی شه!

به قول دوستان سال آینده درس ها هم توی ذهنتون هست.

[Tempuser]

(۲۸ فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۱۳ ب.ظ)مازیار صفایی نوشته شده توسط:  منم یک چیزی می خوام بگم. شاید همدردی نباشه ولی فکر می کنم واقعیته....

شما در پنج ماه همه کارهاتونو انجام دادین:
۱- درس خوندین
۲- کار کردین
۳- ازدواج کردین

من فکر می کنم اگر روزانه قبول نشید یک امر طبیعیه. بالاخره آدمیزاده. مثلا همون هفته ای که شما عقد کردید چند ساعت درس خوندین؟ واقعا نمی شه!

به قول دوستان سال آینده درس ها هم توی ذهنتون هست.

من هنوز عقد نکردم ، ازدواج نکردم ،فقط گفتم همسر آیندمو انتخاب کردم ، به رسم شهرمون فقط اسم بلند کردم !
اگه کار کردم اما از صبح ساعت ۷/۵ تا اذان ۳ ساعت مفید و از اذان تا ۴ عصر ۲ ساعت مفید و اواخر شب که در کار سرم خلوت میشه نیز به راحتی ۲ ساعت مفید و جمعا روزی ۷ ساعت ۳ ماه آخر می خوندم ،
خدایا فقط خودت میدونی چه زحمتایی که نکشیدم ! ، توکل به خدا به قول دوست عزیز Esi اگه قبول شی رحمته و اگه قبول نشی حکمته.
باید بخدا و منطق و حکمت کارهاش باور و یقین داشته باشی.

[saeed_435]

حاجی بالاخره شدی یا نه ؟قبولو میگم
بالاخره ازدواج کردی یا نه ؟..

[ریحان]

شک نکن اوضاتون بدتر من نمیشه...اگه قبول نشم باید تا اخر عمر بدون هیچ فعالیت اجتماعی زندانی شم توی خونم و از طفل معصومم که الان ۱ سالشه و دکترای نامرد موقع بدنیا اومدنش داغونش کردن نگه داری کنم.نه که نخوام وظیفمه کنیزشم تا اخر عمر..منظورم اینه وقتی جایی بیرون کاری ندارم و یه دختر فلج مغزی با تمام معنا که نه میشنوه نه میبینه نه راه میفته نه حرف میزنه نه کنترل دستگاه گوارش ونه هیچی دیگه فقط خیلی خوشگله.سفید و ابرو پیوسته و لبهای قلوه ای و صورتی گرد وناز.... و روزانم کلی فیزیوتراپی و ماساز داره دلیلی نداره از خونه برم بیرون مخصوصا که جابجا کردنش داره روز به روز سختتر میشه...اگه افسردگی منو نکشه توخونه میپوسم....تازه اگه همسری بعده مدتی فیلش یاده هندسون نکنه و نی نی سالم نخواد.ومن بمونم و زحمات وحشتناک ۲ فرزند.یه جورایی باید زود دانشگاه قبول شم و بیفتم توی مسیر کار تا اونم منو بهتر بفهمه وگرنه منمو...۲ فرزند که یکیشون پرستار تمام وقت میخواد و همسری که ۶ صبح میره ۱۰ شب میاد...با اون روحیه تنوع طلب و ماجراچوی من.هرچند حالام حس میکنم ۵۰ سالمه.به خدا