سلام دوستان، دیروز با دوستم که تو دانشگاه آزاد باراجین درسشو خونده و لیسانس برق داره و رتبه ی ۸۰۰ تو گرایش کنترول آوورده قرار گذاشتیم که بریم دانشگاه آزاد باراجین، بلکه با یکی دو تا از اساتید اونجا صحبت و مشورت کنیم و ازشون مشاوره بگیریم . خلاصه امروز ساعت ۵ رفتیم دانشگاه آزاد باراجین ولی متاسفانه نگهبان گفت که چون خارج از وقت اداری اومدید نمیتونیم اجازه بدیم برید داخل، بعد از یه رب خواهش و تمنا گفت باشه این دوستتون رو میتونم بفرستم داخل چون اینجا درس خونده ولی به من اجازه نداد که برم داخل، گفتم آقا کارت ملی ، دانشجویی... قبول نکرد که نکرد . خلاصه به دوستم گفتم که بره و اگه تونست یه شماره ای چیزی از اساتید کامپیوتر گیر بیاره بلکه بتونم باهاش صحبت کنم، انصافا با هیچ کی مشورت نکردم ینی کسی رو نمیشناسم البته نا گفته نماند که با اعضای گل مانشت مشورت کردم و بهترین مشاوره رو ازشون گرفتم ولی به صورت حظوری و تلفنی با کسی صحبت نکردم. دوستم رفت داخل بعد از حدود ۲۰ دقیقه که من با نگهبان صحبت کردمو به قولی هدفمو از اومدن به اینجا رو گفتم ، گفت ببین میتونی با دوستت تماس بگیری ببینی کجاست بری داخل؟ تماس گرفتم بوق اشغال زد ... بعد از چند دقیقه دوستم زنگ زد گفت : مهدی بدو بیا دکتر حقیقت منتظرته، بدو... خلاصه به نگهبان گفتم دانشکده ی برق و کامپیوتر کدوم وره ، از این وره یا ازون وره... گفت ازون وره... بدو بدو رفتم سمت دانشکده که دیدم دوستم داره میدوه سمتم بعد با هم دویدیم سمت ورودی دانشکده...
چه مشاوره ای داریم میگیرم ما....
بعد همین که وارد دانشکده شدیم دیدیم که یکی داره میاد و چند نفر دورو برشو گرفتن ، دوستم گفت : اوناها برو پیشش رفتیم پیشش دوستم گفت استاد این همونی هست که گفتم، خلاصه سلام و علیک و احوال پرسی، داشتم سوال میپرسیدم که گفت یه دقیقه صبر کنید من میام خدمتتون... بعد با دو سه نفر خدا حافظی کردو گفت بفرمایید: تازه اینجا بحث مشاوره شرو شد :
گفتم در مورد انتخاب رشته مزاحمتون شدم یه مقدار راهنماییم کنید اینکه بین دانشگاه های شهید بهشتی، علم و صنعت و تربیت مدرس کدومشون بهتره و اینکه آیا بهتر نیست با این رتبه الگوریتم بخونم و اصلا میشه الگوریتم ادامه تحصیل داد و ازین حرفا،
دکتر حقیقت گفت : رتبت ۶۰ نرم افزاره، گفتم نه ۶۲ نرم افزار و ۴۶ الگوریتم بعد از کیفش یه لیست در آوورد که قبول شدگان سالهای پیش تو اون بودن . گفت که رتبه ۶۰ تهران قبول شده ۷۳ امیرکبیر قبول شده و... گفت شما تهران قبول میشی اگه نشدید امیر کبیر صد در صد قبول هستید... بعد در مورد الگوریتم پرسیدم اینکه دکترا نداره و ... گفت Science دوست داری ؟ گفتم آره گفت پس الگوریتم تهران و شریف رو هم تو انتخاب هات بیار، گفتم استاد دکترا نداره تو ایران. گفت میخوای بری خارج یا نه؟ گفتم اگه هزینه ای نداشته باشه آره چرا که نه، گفت : رشته ی الگوریتم و محاسبات یکی از بهترین رشته ها در خارج از کشوره و فقط تو ایران بهش بها نمیدن، گفت اگه شما الگوریتم شریف بخونی و اسم شریف روت باشه و ۲-۳ تا مقاله ISI خوب بدی از اونور Fund میگیری ( نمی دونم ینی چی...
تا این حد که فکر کنم بشه رفت اونجا مفتی درس خوند
) یکی از دانشجوهاش هم اونجا بود گفت استاد ما چطور میتونیم بریم خارج ؟ گفت تو هم اگه اسم من روت باشه راحت میری خارج
. خلاصه واسه من اینطوری انتخاب رشته کرد :
خودکارشو در آوورد و پشت کارنامم نوشت :
۱ نرم افزار شریف روزانه
۲ نرم افزار تهران روزانه
۳ نرم افزار امیرکبیر روزانه
۴ الگوریتم شریف روزانه
۵ الگوریتم تهران روزنه
۶ نرم افزار شهید بهشتی روزانه ( گفت که شهید بهشتی فقط اسمش خوبه چون چند تا رشته ی پزشکیو ازین چیزا داره مردم بیشتر میشناسنش)
۷ نرم علم و صنعت روزانه (گفت علم و صنعت از نظر علمی و اساتید خیلی قوی هست ولی خب اسم در نکرده )
۸ نرم تربیت مدرس
۹/// (البته یه چند تا دیگه نوش که دیگه بی خیال میشم از نوشتنش)
من بهش گفتم که استاد فکر میکنید که کار به اینجاها میکشه ؟ گفت نه شما همون امیر کبیر قبول میشی من صرفا جهت اطلاع گفتم که بدونید.
خلاصه گفتم که استاد خیلی خیلی لطف کردید از اینکه وقتتون رو در اختیار من قرار دادید... و مشاوره تقریبا تموم شد.
بعد از اینکه دوستم هم مشاوره گرفته بود و اومد بیرون و با هم صحبت میکردیم، می گفت وقتی که اومدم داخل دانشکده و دکتر حقیقت رو دیدم و رفتم پیشش گفتم استاد یکی از دوستام رتبه اش ۶۲ شده و میخواد که یه مقدار بهش مشاوره بدید، دوستم میگفت یه دفه دیدم دکتر حقیقت هُل کرد گفت چی ؟ ۶۲ ، بگو بیاد . گفته بود که آره ۶۲ تو پیام نور خونده ، دوستم میگفت وقتی که گفتم پیام نور دکتر حقیقت بیش از اندازه هل کرد گفت که بدو برو بهش بگو بیاد بدو، من ۱۰ دقیقه دیگه اینجا منتظرشم، خلاصه دوستم هم بدوبدو اومد دنبال ما و منم که بدوبدو رفتم دنبال دوستم
. خلاصه کلی دویدیم و به اندازه ی ۳ واحد تربیت بدنی ورزش کردیم. آدم جالبی بود ، خیلی شاد بود، امیدوارم که از این مشاوره شما هم استفاده کرده باشید. من که خدارو شکر امیر کبیرم تضمین شد... یا علی