زمان کنونی: ۰۹ آذر ۱۴۰۳, ۰۶:۵۳ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

جک و طنز

ارسال: #۲۴۱
۱۷ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ آبان ۱۳۹۰ ۰۹:۵۱ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
RE: جک و طنز
(۱۷ آبان ۱۳۹۰ ۰۸:۰۶ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط:  دو نفر لب رودخونه کله پاچه میشستن، یهو آب کله رو میبره. یکیشون برای کله علف تکون میده. دومی بهش میگه ولش کن نمیتونه فرار کنه، پاهاش دست منه !!!

بیست سوالی غضنفر:
- جانداره؟
- نه!
الهی… چرا مُرده ؟؟

به یارو میگن در و ببند هوای بیرون سرده! میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟!
Big Grin جدید بودن نشنیده بودم Big Grin


روباهی داشت با موبایل شماره می گرفت زاغه از بالای درخت گفت:پایین انتن نمیده بده برات شماره بگیرم!روباه تا موبایل رو داد به زاغ ،زاغه گفت:این عوض اون قالب پنیر که کلاس دوم ابتدایی ازم دزدیدی!!

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami , mosaferkuchulu , Mansoureh , ایزدی
ارسال: #۲۴۲
۱۸ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۱۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۱۳ ق.ظ، توسط maryami.)
جک و طنز
حالا من هی جک آپدیت می کنم. یکی منو از برق بکشه Big Grin

یکی با کُت وزیر شلواری تو خونشون نشسته بوده. ازش می‌پرسند: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد! میپرسن: پس چرا دیگه زیر شلواری پوشیدی؟! میگه: خوب شاید هم نیاد!!!


غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرغون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرغون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!


باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بیار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بیاریش!


یارو میخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گیرش نمیاد کمپوت می‌بره!!!


طرف میشینه تو تاکسی، راننده بهش میگه: داداش دستت لای در گیر نکنه. اونم میاد آخر مرام بگذاره، میگه: داداش سرت لای در گیر نکنه


به یکی میگن: با بید جمله بساز. میگه: در خانه ما یک بید بید! میگن: اون بید نیست، بوده. میگه: آهان باشه، در خانه ما یک بود بید!!!


غضنفر بالای درخت چنار بوده یارو میگه اون بالا چی کار میکنی میگه دارم توت میخورم میگه این که درخت چناره میگه توت تو جیبمه


یه روز یه گاوه میره کلاس زبان وقتی از کلاس بیرون میاد به جای اینکه بگه ما ما میگه we we


چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!


یکی میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. طرف میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم


دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم!


آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌ هی داد میزده: help me, hellllp! غضنفر از اونجا رد میشده میگه:‌ اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی!

If you have built castles in the air
your work need not be lost
that is where they should be
Now put foundations under them
Henry David Thoreau
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: redrose , Bache Mosbat , انرژی مثبت , HighVoltage , Mansoureh , Engineer , ایزدی
ارسال: #۲۴۳
۱۸ آبان ۱۳۹۰, ۰۲:۰۸ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ آبان ۱۳۹۰ ۱۰:۳۳ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
جک و طنز
یه بنده خدا زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

تست فیزیک کنکور‌: سرعت نور چه قدر است؟ ۱- بد نیست ۲- خوب است ۳- الحمدالله ۴- تو خوبی؟

یکی به یکی دیگه میگه: چرا کولر نمی خری؟
دومی: بدرد نمیخوره اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بام

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami , Engineer , ایزدی
ارسال: #۲۴۴
۱۸ آبان ۱۳۹۰, ۰۲:۵۲ ق.ظ
جک و طنز
مرکز خرید شوهر
در یکی از محله های نیویورک، یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.
این مرکز پنج طبقه داشت و هرچه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد؛ اما اگر در طبقه ای دری را باز کنند، باید حتما آن مرد را انتخاب کنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند دیگر اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط یک بار میتواند از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
در اولین طبقه بر روی در نوشته بود: این مردان شغل و بچه های دوست داشتنی دارند. دختری که تابلو را خوانده بود گفت: خب، بهتر از کارنداشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینم بالاتری‌ها چگونه اند؟ پس رفتند.
در طبقه دوم نوشته بود: این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره‌ی زیبا دارند. دختر گفت: هووووم! طبقه بالاتر چه جوریه…؟
طبقه سوم: این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند و در کارِ خانه هم کمک می کنند. دختر: وای…، چقدر وسوسه انگیز، ولی بریم بالاتر؛ و دوباره رفتند.
طبقه چهارم: این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیباهستند، همچنین در کارِ خانه کمک می کنند و هدف های عالی در زندگی دارند. آن دو واقعا به وجد آمده بودند. دختر: وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه طبقه آخر باشه!
پس به طبقه پنجم رفتند، آنجا نوشته بود:
شما بازدید کننده ۹۸۹۷۵۶۴۱۲۳۱۰۳۲۱۳۲۱۳ از این طبقه هستید این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی برای شما آرزومندیم.

I believe whatever doesn't kill you simply makes you stranger
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ارسال: #۲۴۵
۱۸ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۴۴ ق.ظ
جک و طنز
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تاکنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل، ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید اما تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید، متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش در گذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟
مسئول خیریه Sadبا کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید، فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سال‌هاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟
مسئول خیریه Sadبا شرمندگی بیشتر) نه. نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سال‌هاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به این‌ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

If you have built castles in the air
your work need not be lost
that is where they should be
Now put foundations under them
Henry David Thoreau
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: redrose , انرژی مثبت , firouzi.s , ایزدی
ارسال: #۲۴۶
۲۰ آبان ۱۳۹۰, ۰۳:۰۲ ب.ظ
جک و طنز
آزمون دامادها
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند .. یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند. یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت , دامادش فورا شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد ..
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: "متشکرم! از طرف مادر زنت" زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد . داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: " متشکرم! از طرف مادر زنت " نوبت به داماد آخری رسید !!! زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟ همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.... فردا صبح یک ماشین بی‌ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود:
" متشکرم! ازطرف پدر زنت " !!!!!

تحمل مشقت به امید آسایش بهتر از آسایشی است که سختی به دنبال دارد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bache Mosbat , Mansoureh , firouzi.s , Jooybari
ارسال: #۲۴۷
۲۰ آبان ۱۳۹۰, ۰۶:۲۲ ب.ظ
RE: جک و طنز
(۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۶:۰۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  واقعا" تیز هوشی آقایان مثال زدنی است. هیچکدام زیر جوک آخر سپاس نمیگذارن تا مدرک جرمی بجا نمونه. Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
بابا مادر زن آیندتون که عضو مانشت نیست که ببینه!!!!Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
اینجا راحت باشید. مادر زنها را عضو نمیکنیم.Big Grin

نکته سنجی شما هم مثال زدنیه Big Grin .
در ضمن سیاست های مانشت اجازه نمی ده که کاربرا رو دست چین کنین . شاید یه مادر زنی دل داشته باشه . اصلا من می شم اولین مادر زن مانشت . یه داماد خوب از همین جا پیدا می کنم دخترمو می فرستم خونه‌ی بخت . Big Grin

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami , انرژی مثبت , Xilinx , ایزدی
ارسال: #۲۴۸
۲۰ آبان ۱۳۹۰, ۰۶:۲۳ ب.ظ
جک و طنز
(۱۸ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۱۱ ق.ظ)maryami نوشته شده توسط:  باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بیار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بیاریش!
!!!!!!!

هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ارسال: #۲۴۹
۲۰ آبان ۱۳۹۰, ۰۷:۱۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۷:۵۵ ب.ظ، توسط maryami.)
RE: جک و طنز
(۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۶:۲۳ ب.ظ)هاتف نوشته شده توسط:  
(18 آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۱۱ ق.ظ)maryami نوشته شده توسط:  باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بیار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بیاریش!
!!!!!!!

جکه دیگه.کجاش مشکل داره؟ Huh
دزده میره دزدی چیزی پیدا نمیکنه مشق بچه‌ها را خط خطی میکنه


غضنفر میره خواستگاری ازش می پرسن شغلت چیه روش نمیشه بگه قصابی دارم. میگه لوازم یدکی گوسفند دارم


یارو ماشینشو میبره تعمیرگاه و به مکانیک میگه: میشه بوقشو درست کنی!؟
مکانیکه یه نگاهی به ماشین میکنه، بهش میگه: اینجوری که من فهمیدم ترمزهای ماشین شما خرابه!
اونم میگه: خب واسه همینه که میخوام بوقشو درست کنم!


از یه سیاه پوست می پرسن شامپو بدنت چیه ؟میگه مشکین تا‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژ


غضنفر لباس مشکی تنش بوده بهش میگن چرا مشکی تنت کردی میگه بابام مرده. میگن حالا چرا پارست؟ میگه آخه خدا بیامرز نمیذاشت خاکش کنیم


به نیوتن گفتند: چرا از افتادن سیب تعجب کردی؟
گفت: آخه من زیردرخت گلابی نشسته بودم!


به نگهبان کندو چی میگن؟
.
.
.
می گن خسته نباشید


یکی دستش شکسته بوده، میره دکتر، دستشو گچ می گیرن.
از دکتر می پرسه: آقای دکتر! بعد از اینکه گچ دستمو باز کنم آیا می تونم سنتور بزنم؟
دکتر می گه: البته، حتماً.
طرف میگه: چه عالی! چون قبلاً نمی تونستم!


غضنفر و دوستش داشتن با لگد می زدن تو شکم همدیگه.
یکی از اونجا رد می‌شده میگه: شما دو تا دردتون نمی‌گیره؟
غضنفر میگه: نه پوتین پامونه!


معلم فلسفه یک صندلی میذاره وسط کلاس و به شاگردان میگه: شما باید یک مقاله بنویسید و در آن ثابت کنید که این صندلی وجود ندارد!!!
یکی از شاگردان دو کلمه مینویسه و ورقه‌اشو میذاره رو میزش و بعداز اینکه معلم ورقه‌ها را تصحیح میکنه اون بهترین نمره رو میگیره!!!!
اگه گفتین چی نوشته بوده؟
.
.
.
نوشته بوده: کدوم صندلی؟

If you have built castles in the air
your work need not be lost
that is where they should be
Now put foundations under them
Henry David Thoreau
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , redrose , ایزدی
ارسال: #۲۵۰
۲۰ آبان ۱۳۹۰, ۰۸:۵۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۹:۰۳ ب.ظ، توسط انرژی مثبت.)
RE: جک و طنز
(۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۶:۰۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  واقعا" تیز هوشی آقایان مثال زدنی است. هیچکدام زیر جوک آخر سپاس نمیگذارن تا مدرک جرمی بجا نمونه. Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
بابا مادر زن آیندتون که عضو مانشت نیست که ببینه!!!!Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
اینجا راحت باشید. مادر زنها را عضو نمیکنیم.Big Grin

اقا فرداد خودتون رو لو دادیدBig Grin
می خواستید زیرش سپاس بگذارید دیدید هیشکی نذاشته پشیمون شدیدTongueBig Grin از قدیم گفتن اول بزرگترا Cool شما شروع کنید ببینیم چند نفر سپاس میذارن Big Grin
مثلا همین اقاهاتف وقتی زیر ارسال شما سپاس گذاشته یعنی با اصل قضیه موافق بوده Big Grin

(۲۰ آبان ۱۳۹۰ ۰۶:۲۲ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط:  
(20 آبان ۱۳۹۰ ۰۶:۰۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  واقعا" تیز هوشی آقایان مثال زدنی است. هیچکدام زیر جوک آخر سپاس نمیگذارن تا مدرک جرمی بجا نمونه. Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
بابا مادر زن آیندتون که عضو مانشت نیست که ببینه!!!!Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin
اینجا راحت باشید. مادر زنها را عضو نمیکنیم.Big Grin

نکته سنجی شما هم مثال زدنیه Big Grin .
در ضمن سیاست های مانشت اجازه نمی ده که کاربرا رو دست چین کنین . شاید یه مادر زنی دل داشته باشه . اصلا من می شم اولین مادر زن مانشت . یه داماد خوب از همین جا پیدا می کنم دخترمو می فرستم خونه‌ی بخت . Big Grin

خوب از اون جا که دامادای اینجا همشون زیرکندBig Grin رو نمی کنن که . اونایی هم که بلد نبودن یاد گرفتن که چه بلایی سر مادر زنشون بیارن. بنابراین باید اول خوب تستشون کنید Big GrinTongue تا اون جایی که ما شنیده بودیم اسم مادر شوهر بد در فته حالا دیدن خیلی به مادر شوهرا گیر دادن رفتن سراغ مادر زن Big Grin

از شوخی گذشته مادرا همشون عزیزن و ان شالله که سایشون همیشه بالای سر ما باشه

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: maryami
ارسال: #۲۵۱
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۲۱ ق.ظ
جک و طنز
من که بسیار مشعوف شدم که جوونای مملکت این قدر باهوشن Smile و البته به حسن دقت شما هم باید تبریک گفت Smile

ای بابا خانم بچه مثبت شما که سنی ندارید Big Grin اگه این طوری باشه که من مامان بزرگم Big Grin
البته قبلا به این مسئله اشاره شده بود و نتایج نشون داد که دیگه نیاز نیست دندونامو مسواک بزنم Big Grin Big Grin

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ارسال: #۲۵۲
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۳۹ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۴۳ ق.ظ، توسط Bache Mosbat.)
RE: جک و طنز
(۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۱۷ ق.ظ)nsca نوشته شده توسط:  اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو می‌کنن
همونایی هستن که از راه می‌رسن شلوارشونو پرت می‌کنن گوشه‌ی اتاق !

Big Grin خب من هر چند وقت یه بار همه رو کات می کنم تو یه فایل به نام former desktop بعد دوباره از نو .
(۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  ای بابا خانم بچه مثبت شما که سنی ندارید Big Grin اگه این طوری باشه که من مامان بزرگم Big Grin
البته قبلا به این مسئله اشاره شده بود و نتایج نشون داد که دیگه نیاز نیست دندونامو مسواک بزنم Big Grin Big Grin

خب من مادر معنوی چند نفرم تو مانشت Big Grin مگه مامان بودن به سنه؟ Big Grin
مامان بزرگ بودنم نیس .

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , Donna
ارسال: #۲۵۳
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۵۳ ق.ظ
RE: جک و طنز
(۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۳۹ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط:  خب من مادر معنوی چند نفرم تو مانشت Big Grin مگه مامان بودن به سنه؟ Big Grin
مامان بزرگ بودنم نیس .

ای بابا یعنی امشبl باید برم دندونامو مسواک بزنم Big Grin
از اون نظر که هستم حالا نوه‌ها بیان یکی یکی خودشونو معرفی می کنن Big Grin

عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود/لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ارسال: #۲۵۴
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۵۷ ق.ظ
RE: جک و طنز
(۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۵۳ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  ای بابا یعنی امشبl باید برم دندونامو مسواک بزنم Big Grin
از اون نظر که هستم حالا نوه‌ها بیان یکی یکی خودشونو معرفی می کنن Big Grin


نمی خواد . الان دیره . بذارین از فردا صب . Big Grin

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت
ارسال: #۲۵۵
۲۱ آبان ۱۳۹۰, ۰۲:۱۳ ق.ظ
RE: جک و طنز
چه نونی به هم دیگه قرض میدن اینجا.Big Grin

شاگرد زبان نفهم...
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟ ........
.شاگرد: زن میگیرم
استاد: احمق‌، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم
استاد: لعنتی‌، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد‌: نوه

I believe whatever doesn't kill you simply makes you stranger
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 سپاس‌گزاری شده توسط: mamat , Bache Mosbat , Mansoureh , maryami , fe_atash , **sara** , انرژی مثبت , Aref Safari , ایزدی


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Lightbulb طنز؛ آزرده نمی‌کنند! mr.sinbad2016 ۰ ۲,۰۷۲ ۰۶ شهریور ۱۳۹۵ ۱۱:۱۸ ق.ظ
آخرین ارسال: mr.sinbad2016
Big Grin عاقبت ازدواج با یک مرد برنامه نویس !!!!!!! ( طنز ) aminomidi ۰ ۳,۲۶۰ ۰۴ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۴۵ ق.ظ
آخرین ارسال: aminomidi
  سوال کنکور کارشناسی ارشد آریایی شناسی گرایش فرهنگ (طنز!) Amir V ۹ ۲۵۶ ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ ۰۷:۱۹ ب.ظ
آخرین ارسال: Mänu
  متن طنز به مناسبت روز دختر ف.ش ۶۶ ۵۳,۹۶۷ ۰۹ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close