خدا رو شکر می کنم
یادمه روزای آخر سال ۹۰ که یکی گفت ۹۱ سال نهنگه من چشمام برق زد و از همون جا گفتم واااااااااااااااااای من مطمئنم بهترین سال برای منه چون از این حیوون خیلی خوشم میاد و حس خوبی بهم میده . خلاصه برای اولین بار در عمرم عید ۹۱ بنا به مشغله کاری نتونستم برگردم شمال پیش خانواده لذا اونها آمدند و ما لحظه تحویل سال ۹۱ در حرم امام رضا(ع) بودیم . خیلی حس خوبی بود . همیشه گفتن سالی که نکوست از بهارش پیداست اما خرداد ماه دچار یک حادثه شدم و خیلی بهم فشار آمد . تا مرداد که حالم خیلی بد بود و بعد اون هم که بنا به صلاحدید پزشک استعفا دادم و برگشتم شمال .
از لحاظ کاری ظاهرا برام خوب نبود اما از این که بعد از ۶ سال برگشتم پیش خانواده ام خیلی خوشحالم .
بعد هم که از آذر تقریبا شروع کردم به خوندن برا کنکور و ... نتیجه خوبی نگرفتم .
هیچ وقت لحظه تحویل سال اینقدر مثل امسال که دلم گرفته بود نبودم . یک بغض خفه ای از اتفاقاتی که برام افتاد داشتم . اما مطمئنم جز خیر نبوده . شک ندارم نهنگ برای من خوش یمن بوده
( یادداشت شخصی:در یک جمله در سال ۹۱ به این نتیجه رسیدم : تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز )
الانم جاتون خالی ۴-۵ ساعته که از مشهد برگشتیم . یک سفر ۳ روزه خیلی غیر منتظره داشتم که خیلی بهم چسبید. اونجا یاد همه بچه های مانشت رو کردم و براشون دعا کردم خصوصا sahar121 در حالی که آشنایی خاصی با هم نداریم اما از خاطره "پر پر پرکن " که نوشته بود خیلی تو ذهنم مونده بود
امیدوارم امسال سال خوبی باشه برای همه از هر لحاظ