دوستان عزیز خواهش میکنم بیاید من رو برنجونید ولی لطفا کمکم کنید
من دو سال قبل برا کنکور تجربی خوندم که بماند مباحث سختی برا من بود که بار اولم بود میخوندمشون و وسطش انقدر ترسیدم از موفق نشدن که زده شدم ازش و جا زدم. اما رتبه های خوبی میاوردم تو کنکور آزمایشی و خیلی خوب پیش میرفتم
و همزمان با اون کنکور تو کنکور ارشد خودمون تونستم یه جایی قبول بشم که اتفاقا عاشق اون دانشگاه بودم و هستم هنوز و با جون و دل درس خوندم خودم رو کشیدم بالا و شرایط تحصیلیم میشه گفت الان ایده آله.
امـــا یه خلائی دارم .. خوشحال نیستم از چیزایی که یاد میگیرم! اون قدری که فکرش رو میکردم لذت نمیبرم! خیلی برام مهمه خوشحال باشم ... البته از بودن تو دانشگاهمون و داشتن استادای خیلی خوب و .. خوشحالم و همیشه به تجربه کارشناسی ارشدم افتخار خواهم کرد تا سال ها اما از چیزایی که یاد میگیرم خوشحال نیستم و بیشتر رنج شده برام!
اون موقع از تجربی زده شدم و دلتنگ کامپیوتر بودم. الان از کامپیوتر زده شدم و دلتنگ کتابای کنکور تجربی. انگار هر دو رو دوست دارم و وقتی سراغ یکیشون میرم از اون یکی بدم میاد که جلوی علاقه ام رو میگیرم و از بهمن تا الان به این دو راهی فکر میکنم که بالاخره کدومش رو دوست دارم و چرا نمیتونم یکیشون رو انتخاب کنم؟ سردرگمی دیوانه ام کرده
شمام اینجوری شدین؟ وقتی اینجوری شدید چیکار میکنید؟ وقتی به دو تا رشته کاملا متفاوت علاقه دارید چجوری جلوی سردرگمیتون رو میگیرید؟
پ.ن: این متن بیشتر از ده بار ویرایش شده. ولی همچنان طولانیه : ))) هر کاری کردم خلاصه بشه نشد و این دیگه خلاصه ترین حالتش بود. بابت ارسال متن طولانی معذرت میخوام.