این تصویر فضایی ناسا از ایران واقعا خیلی قشنگه؛
(۱۸ آبان ۱۳۹۶ ۰۳:۰۷ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: من آدم هایی رو دیدم که فنی بودن اما وقتی خواستن محصول درست کنن اجبارا درگیر مسائل مدیریتی شدن. (جذب نیرو، بازاریابی، مذاکره و ...) تصور کنید شما یه برنامه نویس خوب هستید و با تیم کوچکی از دوستانتون یه ایده رو به سرانجام میرسونید (کاری به مراحل کار و تجربه کاربری و اینها ندارم. فرض کنید از این نظر هم محصول نهایی خوب باشه). در یه مقطعی شرکت میزنید و از اون به بعد بیشتر و بیشتر از برنامه نویسی فاصله میگیرید و درگیر کارهای مدیریتی، بیزنسی میشید.بعد از چند سال میبینید فقط چند ساعت در هفته دارید کار فنی می کنید.
حالا فرض کنید من آدمی باشم که علاقه دارم کار عملی انجام بدم بدون اینکه کارمند دیگری باشم. دوست دارم روی همون برنامه نویسی متمرکز بمونم و درگیر کارهای مربوط به بازاریابی، فروش، مدیریت، بیزینس و ... نشم. یه راه اینه که افرادی رو برای این کارها پیدا کنم و بهشون سهم بدم. اما پیدا کردن چنین افرادی کار سختیه. طرف باید فرد مطلع و با عملی باشه علاوه بر اینکه اخلاقی و قابل اعتماد باشه و در ضمن برنامه و اهدافش با شما جور در بیاد. آیا راه دیگری هست برای چنین برنامه نویسی وجود داره؟
وقتی آدم نخواد درگیر ارتباطات عمودی بشه و کارمند باشه و در عین حال صرفا به کار تخصصی خودش بپردازه، به نظر هیچ راه جامعی جز تیمسازی یا ورود به یک تیم از پیشتعریفشده باقی نمیمونه. منظورم از جامع اینه که من فقط برنامهنویس باشم، تو بقیه امور هم دخالتی نکنم ولی حداقل بدونم که داره تو تیم و پروژه چی میگذره، تو جلسات تیمی شرکت کنم و... . گاهی اوقات ما فکر میکنیم تو تیم هم همه ارتباطات افقی هست ولی واقعا یه جاهایی ممکنه نشه و مثلا وقتی تیم تو یک پروژه بزرگ دارای مدیر پروژه میشه یا مثلا دارای یک Master Scrum تو بحت متدولوژیهای چابک، اعضای تیم در عین اینکه تو بحث مالی و تخصصی برابر هستن، گاهی ممکنه حس کنن تحت فرمان هستن و تو دلشون بگن این هم که شد همون کارمندی و سیستم نظارت و دستور که! واسه همین ممکنه ببینن دوستیشون داره به هم میخوره و بخوان خارج شن یا اینکه در بدترین حالت فروپاشی پیش بیاد.
اینکه یه تیم واقعا یک تیم باشه هم کار سختیه، واسه همین من شخصا تو تیمسازی اخلاق و تعهدات رو مهمتر از تخصص میدونم و خودم دوست دارم اگه قراره تیمی تشکیل بدم، دو تا آدم زیر خط صفر ولی متعهد، خوش اخلاق و مهربون رو بیارم تو تیم و شخصا چیزایی که میدونم رو بهشون یاد بدم یا برم افرادی رو بیارم که بهشون یاد بدن تا اینکه برم دو تا آدم متخصص ولی مدعی رو بیارم. دسته دوم تو کوتاه مدت به کار میان و باعث رشد تیم میشن ولی دسته اول ممکنه دو کوتاهمدت باعث کاهش کارایی بشن ولی در بلند مدت برای همه زندگی کافی هستن! عجب توصیفی!
یه راه حل دیگه هم به نظر میرسه که البته اعتمادسازیش آسون به نظر نمیاد. یکی از بچههای دانشگاه با یک تیم هلندی کار میکرد، کارش هم برنامهنویسی محض بود، هیچ کار دیگهای انجام نمیداد. نرمافزار تو فاز طراحی جزئیات به پیمانههای مختلف تقسیم میشد، حالا میگفتن پیمانه ۱ تا ۱۰ رو بدیم به اون فرد ایرانی با پنجاه درصد پیشپرداخت. بعد ایشون برنامه رو مینوشت و سورس پکیچ رو ارسال میکرد و باقیمونده رو دریافت میکرد. من خیلی با این روش حال نمیکنم، نمیدونم به نظرم آدم درسته که کدش رو میزنه اما روحش تو اون نرمافزار نیست، یه جوری هویت نگرفته از اون شخص.