(۲۴ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۰۹ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: اخیرا با دو تا خانم فوق العاده آشنا شدم، یکی همزمان مبتلاست به دیابت، لوپوس و هموفیلی و با سابقه دوبار سکته قبلی؛ ولــــــی انرژی مثبت به معنای واقعی.
خانم دوم هم فوق العاده است توی ۲ سال به اندازه ده سال برای احیای یه هنر سنتی تلاش کرده. خستگی ناپذیر، باهوش و خلاق.
از این آدمها در اطرافمون زیاد هست ولی باید فرصت شناختنشون رو به خودمون بدیم. با هر دو توی نمایشگاه آشنا شدم. میشد کارها رو دید و رد شد ولی فرصت فراهم شد تا از یه سوال ساده به یک صحبت لذت بخش و قرار دیدارهای بعدی رسیدیم.
چه خانوم های بی نظیری
بله حق با شماست. این جور آدم ها مثل کتاب های درست حسابی فلسفی و روانشناسین که با شناختن هر کدومشون، انگار چند تا کتاب با هم خونده میشه.
(۲۴ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۴۶ ب.ظ)ele نوشته شده توسط: چقد بدم میاد از اخلاق این دسته از آدما که باهاشون صحبت کردی از حرفات بد برداشت کردن و ناراحت شده ن به جای اینکه بیان با خودت در میون بزارن و بگن فلانی از اون حرفت ناراحت شدم میرن به یکی دیگه میگن برو به فلانی بگو از اون حرفش خیلی ناراحت شدم خب چه کاریه خودم هنوز نمردم بیا به خودم بگو
خیلی عصبانیم واقعا نفسم بالا نمیاد
حق دارید عصبانی باشید.
همین حرف ها رو به خودش بگید که از این به بعد بیاد به خودتون بگه ; )
(۲۴ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۵۹ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: به قول بچه های تلگرام عین شاطر تند تند پست میذارید، جا موندم!
مثل قدیم ها شد یهو : ))
(۲۴ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۵۷ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: یادش بخیر قبلنا اینجا یه مادربزرگ داشت ..
وستا؟ آئورا؟ گود ویشیز؟
چقدر دلم برا این سه دوستمون تنگ شده.