زمان کنونی: ۰۷ آذر ۱۴۰۳, ۰۹:۴۹ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک

ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۱۲:۳۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۳۴ ب.ظ، توسط saeed196.)
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
دوستان عزیز قبل از اینکه منابع و کلاسهایی رو که رفتم براتون بگم بزارین یه داستان کوچولو بگم بلکه برای یک نفر روحیه بخش باشه
ادبیاتم قوی نیست ببخشید اگر این متن سیر داستانی ندارد
سال ۷۹برای اولین بار کنکور دادم رتبه م ۱۱۰۰۰ شد در رشته ریاضی که مجاز نشدم سال بعد هم کنکور سراسری قبول نشدم اما تونستم دانشگاه ازاد یه جایی کاردانی نرم افزار قبول بشم که البته از بی دانشجویی ما رو گرفتن یعنی یه شهری به اسم X قبول شدم بعد یه شهر دیگه به اسم Yاومد دانشگاه تاسیس کرد ولی چون دانشجو نداشتن ما رو فرستادن اونجا تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل.سال ۸۳ رفتم خدمت اواخر خدمتم بود که یه جایی قرار شد برم کار بکنم اما درست همین موقع پدرم فوت کرد. مجبور شدم برگردم شهرم و پیش خانواده بمانم .سواد چندانی هم نداشتم که کار مربوط با رشته م رو انجام بدم .دو سال هر کاری که بگین کردم از دلالی در بنگاه گرفته تا فروشندگی و نقاشی و کارگری ساختمان ،بعد از یه مدتم دیدم اینجوری نمیشه تصمیم گرفتم کنکور بدم، برای کارشناسی شروع کردم به خواندن و تهران جنوب قبول شدم اومدم تهران رفتم ثبت نام گفتن ۷۰۰هزار تومن بده ،گفتم نمیشه الان ۲۰۰ بدم بقیه شو بعدا گفتن نه ،گفتم باشه، خداحافظ .و برگشتم شهرم .این اتفاق مربوط به بهمن ۸۶بود .برگشتم کرمانشاه دوباره خوندم اینبار غیر انتفاعی شهر خودم قبول شدم تونستم از پس شهریه اش بر بیام اما اینجا برام نقطه عطفی بود با دو تا استادِ حسابی اشنا شدم (دکتر منتظری و دکتر رجب زاده)که رفتار و سوادشون منو به درس علاقه مندتر کرد از همون موقع تصمیم گرفتم ارشد یه دانشگاه خوب قبول بشم این اتفاق مربوط به سال ۸۷ بود .سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم و این برای من شاغل و متاهل یعنی موفقیت .یادم رفت که بگم سال ۹۰تونستم استخدامی سه جای مختلف قبول بشم اما فقط بخاطر اینکه بتونم ارشد بخونم اومدم تهران و دیگه بماند که با چه مشکلاتی اینجا دست و پنجه نرم کردم فقط برای اینکه بدونین چقدر سختی کشیدم تصور کنید که با ۱۰۰هزار تومان سال ۹۱ اومدم تهران .پس دوستان سختی و مشکلات برای همه مون هست اگر واقعا قرار باشه به چیزی برسین و تلاش کنین یقین بدونید میرسین شک نکنید
/////////////////////
کلاس های کنکوری که رفتم و واقعا راضی بودم
کلاس الگوریتم دکتر ظهیری (امسال موسسه پژوهش هستن )
کلاس هوش مصنوعی دکتر فیلی(موسسه نصیر)
کلاس معماری و گسسته دکتر اجلالی(موسسه نصیر)
کتابهایی که خوندم
پایگاه کیوانپوور
الگوریتم ۶۰۰مسئله و نیپولیتان (اینو توصیه نمیکنم)
مهندسی نرم افزار کتاب پرسمن ویرایش ششم
شبکه تمرینات کراس ۵ فصل اول /کتا ب تنباوم متن و همه تمرینات شش فصل اول/جزوه دکتر صبایی دانشگاه امیر کبیر/کتاب پارسه
گسسته فقط تمرینات کتاب گریمالدی و کلاس دکتر اجلالی
مبانی فقط کتاب رابینز
سیستم عامل کتاب پارسه
هوش کتاب دکتر فیلی و کلاس ایشان
ساختمان داده کتاب پارسه
زبان ۱۱۰۰ لغت تافل
و مهمتر از همه راهنمایی های دوست خوبم جناب فرزام مهر بود که قدم به قدم با من همراهی کردن

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
۲۵
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ele , adel71 , peg , پرهوده , DANEiL , دختر مهربان , mjs2 , tohidi4503 , RASPINA , blackhalo1989 , stateless , Ametrine , d_felfelak , gunnersregister , SepidehP , Skyrim , H-Arshad , ستاره ی صبح , salam5 , عزیز دادخواه , neda.n91 , mf1129 , safoora s , saeidkhan , Sector , Soldier's life , mdavtalab
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۰۴:۰۱ ب.ظ
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  دوستان عزیز قبل از اینکه منابع و کلاسهایی رو که رفتم براتون بگم بزارین یه داستان کوچولو بگم بلکه برای یک نفر روحیه بخش باشه
ادبیاتم قوی نیست ببخشید اگر این متن سیر داستانی ندارد
سال ۷۹برای اولین بار کنکور دادم رتبه م ۱۱۰۰۰ شد در رشته ریاضی که مجاز نشدم سال بعد هم کنکور سراسری قبول نشدم اما تونستم دانشگاه ازاد یه جایی کاردانی نرم افزار قبول بشم که البته از بی دانشجویی ما رو گرفتن یعنی یه شهری به اسم X قبول شدم بعد یه شهر دیگه به اسم Yاومد دانشگاه تاسیس کرد ولی چون دانشجو نداشتن ما رو فرستادن اونجا تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل.سال ۸۳ رفتم خدمت اواخر خدمتم بود که یه جایی قرار شد برم کار بکنم اما درست همین موقع پدرم فوت کرد مجبور شدم برگردم شهرم و پیش خانواده بمانم سواد چندانی هم نداشتم که کار مربوط با رشته م رو انجام بدم دو سال هر کاری بگین کردم از دلالی در بنگاه گرفته تا فروشندگی و نقاشی و کارگری ساختمان بعد از یه مدتم دیدم اینجوری نمیشه تصمیم گرفتم کنکور بدم برای کارشناسی شروع کردم به خواندن تهران جنوب قبول شدم اومدم تهران رفتم ثبت نام گفتن ۷۰۰هزار تومن بده ،گفتم نمیشه الان ۲۰۰ بدم بقیه شو بعدا گفتن نه ،گفتم باشه خداحافظ برگشتم شهرم این اتفاق مربوط به بهمن ۸۶بود .برگشتم کرمانشاه دوباره خوندم اینبار غیر انتفاعی شهر خودم قبول شدم تونستم از پس شهریه اش بر بیام اما اینجا برام نقطه عطفی بود با دو تا استاد حسابی اشنا شدم (دکتر منتظری و دکتر رجب زاده)که رفتار و سوادشون منو به درس علاقه مندتر کرد از همون موقع تصمیم گرفتم ارشد یه دانشگاه خوب قبول بشم این اتفاق مربوط به سال ۸۷ بود .سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم و این برای من کارمند یعنی موفقیت یادم رفت که بگم سال ۹۰تونستم استخدامی سه جای مختلف قبول بشم اما فقط بخاطر اینکه بتونم ارشد بخونم اومدم تهران و دیگه بماند که با چه مشکلاتی اینجا دست و پنجه نرم کردم فقط برای اینکه بدونین چقدر اذیت شدم تصور کنید که با ۱۰۰هزار تومان سال ۹۱ اومدم تهران .پس دوستان سختی و مشکلات برای همه مون هست اگر واقعا قرار باشه به چیزی برسین و تلاش کنین یقین بدونید میرسین شک نکنید
/////////////////////
کلاس های کنکوری که رفتم و واقعا راضی بودم
کلاس الگوریتم دکتر ظهیری (امسال موسسه پژوهش هستن )
کلاس هوش مصنوعی دکتر فیلی(موسسه نصیر)
کلاس معماری و گسسته دکتر اجلالی(موسسه نصیر)
کتابهایی که خوندم
پایگاه کیوانپوور
الگوریتم ۶۰۰مسئله و نیپولیتان (اینو توصیه نمیکنم)
مهندسی نرم افزار کتاب پرسمن ویرایش ششم
شبکه تمرینات کراس ۵ فصل اول /کتا ب تنباوم متن و همه تمرینات شش فصل اول/جزوه دکتر صبایی دانشگاه امیر کبیر/کتاب پارسه
گسسته فقط تمرینات کتاب گریمالدی و کلاس دکتر اجلالی
مبانی فقط کتاب رابینز
سیستم عامل کتاب پارسه
هوش کتاب دکتر فیلی و کلاس ایشان
ساختمان داده کتاب پارسه
زبان ۱۱۰۰ لغت تافل
و مهمتر از همه راهنمایی های دوست خوبم جناب فرزام مهر بود که قدم به قدم با من همراهی کردن

سلام
یاد دکتر رجب زاده، منتظری،کارخانه چی، چاله چاله بخیر... خدا رو شکر موفقید . تبریک

رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
۱
۲
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۰۶:۴۵ ب.ظ
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم
پشتکارتون عالیه
واقعاچی باعث شد قید ارشد خوندن را نزنید؟

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
۲
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۰۸:۵۴ ب.ظ
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۴۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم
پشتکارتون عالیه
واقعاچی باعث شد قید ارشد خوندن را نزنید؟
مرسی از همه دوستانی که مثبت دادن
کمی طولانیه اما میگم
دوره کاردانی من کامپیوتر نداشتم و خیلی از بچه ها عقب بودم هر سوالی هم از هر کی میپرسیدم (مثلا ویندوز چجوری نصب میشه) چه استاد چه دانشجوها جوری با تعجب نگاهم میکردن
که از سوال خودم پشمیان میشدم و فکر میکردم واقعا دانشجوهای دیگه یه چیزایی رو از بچگی بلدن که من بلد نیستم و یا اینکه من اصلا برای این رشته ساخته نشدم اما در دوره کارشناسی وقتی با دکتر منتظری اشنا شدم و سوالی ازشون میپرسیدم جوری به من جواب میدادن و منو راهنمایی میکردن که تازه فهمیدم من مطالب رو از بقیه بهتر بلدم فقط بقیه جرات اینکه بگن بلد نیستیم رو ندارن
و دیگر اینکه تمام تلاشم اینه که بتونم با ادامه تحصیل شرایط کاری بهتری برای خودم فراهم کنم شما وقتی برای کسی دیگه کار میکنید چه دولتی چه خصوصی هر چقدر بیشتر کار کنید اونا ازتون بیشتر کار میخان والبته بعد از یه مدت کرش میکنید و نمیتونید جواب انتظاراتشون روبدین تازه اینجاست که بهت میگن نیروی ضعیف همین باعث شده که همیشه تلاش کنم شرایطم رو عوض کنم من وقتی برای کنکور میخوندم شش ماه شبی فقط ۴ ساعت میخابیدم( ۳صبح تا ۷ صبح) و ۷ سر کار میرفتم تا ۴ بعداز ظهر ،و دوباره ۶ غروب شروع میکردم تا ۳ صبح به خوندن .فقط با انگیزه تغییر شرایط نه چیز دیگر.
این رو هم بگم یه مدت دچار استرس شدید شدم از اینکه من که ساعت ۶ غروب میخام شروع کنم به خوندن تازه رقیبهای من از صبح تا الان درس خوندن حالا از ۶ غروب به بعد هر چی بخونن براشون تفریحیه اما اومدم با خودم گفتم فرض کن که ساعت ۶ غروب ۶ صبحه و وقتی من تا ۳ شب میخونم یعنی از ۶ صبح خوندم تا ۳ بعد از ظهر اینجوری تونستم اون استرس رو کنترل کنم (جای شب و روز با هم عوض کردم)
///////////////////////////////////

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
۱۰
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: stateless , پرهوده , gunnersregister , RASPINA , SepidehP , Skyrim , salam5 , neda.n91 , MajidNasiri , Riemann , saeidkhan
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۱۰:۲۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۲ ب.ظ، توسط ZARIII.)
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۴۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم
پشتکارتون عالیه
واقعاچی باعث شد قید ارشد خوندن را نزنید؟
مرسی از همه دوستانی که مثبت دادن
کمی طولانیه اما میگم
دوره کاردانی من کامپیوتر نداشتم و خیلی از بچه ها عقب بودم هر سوالی هم از هر کی میپرسیدم (مثلا ویندوز چجوری نصب میشه) چه استاد چه دانشجوها جوری با تعجب نگاهم میکردن
که از سوال خودم پشمیان میشدم و فکر میکردم واقعا دانشجوهای دیگه یه چیزایی رو از بچگی بلدن که من بلد نیستم و یا اینکه من اصلا برای این رشته ساخته نشدم اما در دوره کارشناسی وقتی با دکتر منتظری اشنا شدم و سوالی ازشون میپرسیدم جوری به من جواب میدادن و منو راهنمایی میکردن که تازه فهمیدم من مطالب رو از بقیه بهتر بلدم فقط بقیه جرات اینکه بگن بلد نیستیم رو ندارن

///////////////////////////////////

حرفتونو قبول دارم و هم اینکه توی دانشگاه گاهی صداقت و سادگی در گفتار ادم رو ضعیف نشون میده(البته منظورم به شما نیست) این چیزی که من امسال بهش رسیدم در واقع توی دانشگاه یکی از فاکتورهای مهم برای دانشجو داشتن بیان قویه و اگه صادقانه بگی نمیدونم از استاد گرفته تا افرادی که خودشون هم نمیدونن یجور دیگه باهات برخورد میکنند

(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۵ ۰۶:۴۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  
(23 شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم
پشتکارتون عالیه
واقعاچی باعث شد قید ارشد خوندن را نزنید؟
مرسی از همه دوستانی که مثبت دادن
کمی طولانیه اما میگم
دوره کاردانی من کامپیوتر نداشتم و خیلی از بچه ها عقب بودم هر سوالی هم از هر کی میپرسیدم (مثلا ویندوز چجوری نصب میشه) چه استاد چه دانشجوها جوری با تعجب نگاهم میکردن
که از سوال خودم پشمیان میشدم و فکر میکردم واقعا دانشجوهای دیگه یه چیزایی رو از بچگی بلدن که من بلد نیستم و یا اینکه من اصلا برای این رشته ساخته نشدم اما در دوره کارشناسی وقتی با دکتر منتظری اشنا شدم و سوالی ازشون میپرسیدم جوری به من جواب میدادن و منو راهنمایی میکردن که تازه فهمیدم من مطالب رو از بقیه بهتر بلدم فقط بقیه جرات اینکه بگن بلد نیستیم رو ندارن

///////////////////////////////////

حرفتونو قبول دارم و هم اینکه توی دانشگاه گاهی صداقت و سادگی در گفتار ادم رو ضعیف نشون میده(البته منظورم به شما نیست) این چیزی که من امسال بهش رسیدم در واقع توی دانشگاه یکی از فاکتورهای مهم برای دانشجو داشتن بیان قویه و اگه صادقانه بگی نمیدونم از استاد گرفته تا افرادی که خودشون هم نمیدونن یجور دیگه باهات برخورد میکنند

خداوندا...
هر که به من می رسد بوی قفس می دهد
جز تو که پر می دهی تا برهانی مرا....
۳
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: gunnersregister
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  مرسی از همه دوستانی که مثبت دادن
کمی طولانیه اما میگم
دوره کاردانی من کامپیوتر نداشتم و خیلی از بچه ها عقب بودم هر سوالی هم از هر کی میپرسیدم (مثلا ویندوز چجوری نصب میشه) چه استاد چه دانشجوها جوری با تعجب نگاهم میکردن
که از سوال خودم پشمیان میشدم و فکر میکردم واقعا دانشجوهای دیگه یه چیزایی رو از بچگی بلدن که من بلد نیستم و یا اینکه من اصلا برای این رشته ساخته نشدم اما در دوره کارشناسی وقتی با دکتر منتظری اشنا شدم و سوالی ازشون میپرسیدم جوری به من جواب میدادن و منو راهنمایی میکردن که تازه فهمیدم من مطالب رو از بقیه بهتر بلدم فقط بقیه جرات اینکه بگن بلد نیستیم رو ندارن
و دیگر اینکه تمام تلاشم اینه که بتونم با ادامه تحصیل شرایط کاری بهتری برای خودم فراهم کنم شما وقتی برای کسی دیگه کار میکنید چه دولتی چه خصوصی هر چقدر بیشتر کار کنید اونا ازتون بیشتر کار میخان والبته بعد از یه مدت کرش میکنید و نمیتونید جواب انتظاراتشون روبدین تازه اینجاست که بهت میگن نیروی ضعیف همین باعث شده که همیشه تلاش کنم شرایطم رو عوض کنم من وقتی برای کنکور میخوندم شش ماه شبی فقط ۴ ساعت میخابیدم( ۳صبح تا ۷ صبح) و ۷ سر کار میرفتم تا ۴ بعداز ظهر ،و دوباره ۶ غروب شروع میکردم تا ۳ صبح به خوندن .فقط با انگیزه تغییر شرایط نه چیز دیگر.
این رو هم بگم یه مدت دچار استرس شدید شدم از اینکه من که ساعت ۶ غروب میخام شروع کنم به خوندن تازه رقیبهای من از صبح تا الان درس خوندن حالا از ۶ غروب به بعد هر چی بخونن براشون تفریحیه اما اومدم با خودم گفتم فرض کن که ساعت ۶ غروب ۶ صبحه و وقتی من تا ۳ شب میخونم یعنی از ۶ صبح خوندم تا ۳ بعد از ظهر اینجوری تونستم اون استرس رو کنترل کنم (جای شب و روز با هم عوض کردم)
///////////////////////////////////

یاد دکتر منتظری بخیر. دیتل اند دیتل رو فوش میداد میگفت شکر خوردن اون پدر پسر، سر کلاسش باید سوالت پر میبود که تحویلت میگرفت. ی بار گفتم استاد ی جلسه جلو رفتین از جزوه، برگشت با اخم شدید انگشتشو داد سمت من گفت شما اصلا کلاس من نیومدی!!!
جزوه رو چک کرد فهمید ی جلسه جلو رفته دیگه هیچ نگفت ....جرات میخواست سر کلاسش حرف زدن، ولی فوق العاده ترین استادم بود.

رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
۲
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۱۰:۳۸ ب.ظ
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  مرسی از همه دوستانی که مثبت دادن
کمی طولانیه اما میگم
دوره کاردانی من کامپیوتر نداشتم و خیلی از بچه ها عقب بودم هر سوالی هم از هر کی میپرسیدم (مثلا ویندوز چجوری نصب میشه) چه استاد چه دانشجوها جوری با تعجب نگاهم میکردن
که از سوال خودم پشمیان میشدم و فکر میکردم واقعا دانشجوهای دیگه یه چیزایی رو از بچگی بلدن که من بلد نیستم و یا اینکه من اصلا برای این رشته ساخته نشدم اما در دوره کارشناسی وقتی با دکتر منتظری اشنا شدم و سوالی ازشون میپرسیدم جوری به من جواب میدادن و منو راهنمایی میکردن که تازه فهمیدم من مطالب رو از بقیه بهتر بلدم فقط بقیه جرات اینکه بگن بلد نیستیم رو ندارن
و دیگر اینکه تمام تلاشم اینه که بتونم با ادامه تحصیل شرایط کاری بهتری برای خودم فراهم کنم شما وقتی برای کسی دیگه کار میکنید چه دولتی چه خصوصی هر چقدر بیشتر کار کنید اونا ازتون بیشتر کار میخان والبته بعد از یه مدت کرش میکنید و نمیتونید جواب انتظاراتشون روبدین تازه اینجاست که بهت میگن نیروی ضعیف همین باعث شده که همیشه تلاش کنم شرایطم رو عوض کنم من وقتی برای کنکور میخوندم شش ماه شبی فقط ۴ ساعت میخابیدم( ۳صبح تا ۷ صبح) و ۷ سر کار میرفتم تا ۴ بعداز ظهر ،و دوباره ۶ غروب شروع میکردم تا ۳ صبح به خوندن .فقط با انگیزه تغییر شرایط نه چیز دیگر.
این رو هم بگم یه مدت دچار استرس شدید شدم از اینکه من که ساعت ۶ غروب میخام شروع کنم به خوندن تازه رقیبهای من از صبح تا الان درس خوندن حالا از ۶ غروب به بعد هر چی بخونن براشون تفریحیه اما اومدم با خودم گفتم فرض کن که ساعت ۶ غروب ۶ صبحه و وقتی من تا ۳ شب میخونم یعنی از ۶ صبح خوندم تا ۳ بعد از ظهر اینجوری تونستم اون استرس رو کنترل کنم (جای شب و روز با هم عوض کردم)
امیدوارم فراتر از انتظاراتتون به موفقیت برسید

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
۱
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۲۳ شهریور ۱۳۹۵, ۱۱:۵۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۱:۵۸ ب.ظ، توسط saeed196.)
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
یاد دکتر منتظری بخیر. دیتل اند دیتل رو فوش میداد میگفت شکر خوردن اون پدر پسر، سر کلاسش باید سوالت پر میبود که تحویلت میگرفت. ی بار گفتم استاد ی جلسه جلو رفتین از جزوه، برگشت با اخم شدید انگشتشو داد سمت من گفت شما اصلا کلاس من نیومدی!!!
جزوه رو چک کرد فهمید ی جلسه جلو رفته دیگه هیچ نگفت ....جرات میخواست سر کلاسش حرف زدن، ولی فوق العاده ترین استادم بود.
[/quote]
ایشان نماد وجدان کاری بودن

امیدوارم فراتر از انتظاراتتون به موفقیت برسید
مرسی از لطفتون برای شما ارزوی موفقیت دارم

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
۲
۱
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: دختر مهربان
ارسال:
۲۴ شهریور ۱۳۹۵, ۰۱:۵۰ ق.ظ
Video RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۱:۵۵ ب.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  یاد دکتر منتظری بخیر. دیتل اند دیتل رو فوش میداد میگفت شکر خوردن اون پدر پسر، سر کلاسش باید سوالت پر میبود که تحویلت میگرفت. ی بار گفتم استاد ی جلسه جلو رفتین از جزوه، برگشت با اخم شدید انگشتشو داد سمت من گفت شما اصلا کلاس من نیومدی!!!
جزوه رو چک کرد فهمید ی جلسه جلو رفته دیگه هیچ نگفت ....جرات میخواست سر کلاسش حرف زدن، ولی فوق العاده ترین استادم بود.
ایشان نماد وجدان کاری بودن

امیدوارم فراتر از انتظاراتتون به موفقیت برسید
مرسی از لطفتون برای شما ارزوی موفقیت دارم
[/quote]


شدیدا و قویا موافقم
بهترین و برترین استاد عمرم بودند.

رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۰
۲۴ شهریور ۱۳۹۵, ۰۸:۲۷ ق.ظ
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
پشتکارتون رو واقعا تحسین میکنم وان شا الله روزهای سرشار از موفقیت وحس خوب در انتطارتون باشه
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۱
۲۴ شهریور ۱۳۹۵, ۱۱:۴۰ ب.ظ
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
(۲۳ شهریور ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ)saeed196 نوشته شده توسط:  دوستان عزیز قبل از اینکه منابع و کلاسهایی رو که رفتم براتون بگم بزارین یه داستان کوچولو بگم بلکه برای یک نفر روحیه بخش باشه
ادبیاتم قوی نیست ببخشید اگر این متن سیر داستانی ندارد
سال ۷۹برای اولین بار کنکور دادم رتبه م ۱۱۰۰۰ شد در رشته ریاضی که مجاز نشدم سال بعد هم کنکور سراسری قبول نشدم اما تونستم دانشگاه ازاد یه جایی کاردانی نرم افزار قبول بشم که البته از بی دانشجویی ما رو گرفتن یعنی یه شهری به اسم X قبول شدم بعد یه شهر دیگه به اسم Yاومد دانشگاه تاسیس کرد ولی چون دانشجو نداشتن ما رو فرستادن اونجا تو خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل.سال ۸۳ رفتم خدمت اواخر خدمتم بود که یه جایی قرار شد برم کار بکنم اما درست همین موقع پدرم فوت کرد. مجبور شدم برگردم شهرم و پیش خانواده بمانم .سواد چندانی هم نداشتم که کار مربوط با رشته م رو انجام بدم .دو سال هر کاری که بگین کردم از دلالی در بنگاه گرفته تا فروشندگی و نقاشی و کارگری ساختمان ،بعد از یه مدتم دیدم اینجوری نمیشه تصمیم گرفتم کنکور بدم، برای کارشناسی شروع کردم به خواندن و تهران جنوب قبول شدم اومدم تهران رفتم ثبت نام گفتن ۷۰۰هزار تومن بده ،گفتم نمیشه الان ۲۰۰ بدم بقیه شو بعدا گفتن نه ،گفتم باشه، خداحافظ .و برگشتم شهرم .این اتفاق مربوط به بهمن ۸۶بود .برگشتم کرمانشاه دوباره خوندم اینبار غیر انتفاعی شهر خودم قبول شدم تونستم از پس شهریه اش بر بیام اما اینجا برام نقطه عطفی بود با دو تا استادِ حسابی اشنا شدم (دکتر منتظری و دکتر رجب زاده)که رفتار و سوادشون منو به درس علاقه مندتر کرد از همون موقع تصمیم گرفتم ارشد یه دانشگاه خوب قبول بشم این اتفاق مربوط به سال ۸۷ بود .سال ۸۹ درسم تموم شد رفتم چند تا کتاب دسته دوم خریدم (اشتباه بزرگ )شروع کردم به خوندن البته یه گوشه چشمی به استخدامی داشتم سال ۹۰کنکور ارشد دادم رتبه م ۱۱۰۰شد سال ۹۱ رتبه م ۱۰۰۰۰ شد(بدلیل مشغله شغلی و ازدواج) سال ۹۲ رتبه م ۵۵۰ سال ۹۳ رتبه م ۶۰۰ اما دست از کار نکشیدم , سال ۹۴(البته کنکور امسال بهار ۹۵بود ) بالاخره تونستم بیام زیر ۲۰۰ و با رتبه ۱۷۴ تربیت مدرس شبانه قبول شدم و این برای من شاغل و متاهل یعنی موفقیت .یادم رفت که بگم سال ۹۰تونستم استخدامی سه جای مختلف قبول بشم اما فقط بخاطر اینکه بتونم ارشد بخونم اومدم تهران و دیگه بماند که با چه مشکلاتی اینجا دست و پنجه نرم کردم فقط برای اینکه بدونین چقدر سختی کشیدم تصور کنید که با ۱۰۰هزار تومان سال ۹۱ اومدم تهران .پس دوستان سختی و مشکلات برای همه مون هست اگر واقعا قرار باشه به چیزی برسین و تلاش کنین یقین بدونید میرسین شک نکنید
/////////////////////
کلاس های کنکوری که رفتم و واقعا راضی بودم
کلاس الگوریتم دکتر ظهیری (امسال موسسه پژوهش هستن )
کلاس هوش مصنوعی دکتر فیلی(موسسه نصیر)
کلاس معماری و گسسته دکتر اجلالی(موسسه نصیر)
کتابهایی که خوندم
پایگاه کیوانپوور
الگوریتم ۶۰۰مسئله و نیپولیتان (اینو توصیه نمیکنم)
مهندسی نرم افزار کتاب پرسمن ویرایش ششم
شبکه تمرینات کراس ۵ فصل اول /کتا ب تنباوم متن و همه تمرینات شش فصل اول/جزوه دکتر صبایی دانشگاه امیر کبیر/کتاب پارسه
گسسته فقط تمرینات کتاب گریمالدی و کلاس دکتر اجلالی
مبانی فقط کتاب رابینز
سیستم عامل کتاب پارسه
هوش کتاب دکتر فیلی و کلاس ایشان
ساختمان داده کتاب پارسه
زبان ۱۱۰۰ لغت تافل
و مهمتر از همه راهنمایی های دوست خوبم جناب فرزام مهر بود که قدم به قدم با من همراهی کردن
یاد دکتر منتظری و دکتر رجب زاده . سایرین اساتید کرمانشاه به خیر، دکتر رجب زاده یکی از با سواد ترین و با شخصیت ترین انسان هایی هستند که دیدم، واقعا پشتکار و تلاشتون ستودنیه، انشالله همیشه موفق باشید
۱
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۲
۲۵ شهریور ۱۳۹۵, ۰۸:۵۲ ق.ظ
RE: من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
اب فرزام مهر بود که قدم به قدم با من همراهی کردن
[/quote]
یاد دکتر منتظری و دکتر رجب زاده . سایرین اساتید کرمانشاه به خیر، دکتر رجب زاده یکی از با سواد ترین و با شخصیت ترین انسان هایی هستند که دیدم، واقعا پشتکار و تلاشتون ستودنیه، انشالله همیشه موفق باشید
[/quote]
ممنونم دوست عزیز برای شما ارزوی موفقیت دارم .

چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک
۰
۰
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close