یکی از دوستانم که ایران هم درس نمیخونه، بر خلاف افکار بقیه، ایمان جالبی داره
با خدا به معنای واقعی کلمه "رفیقه"
هروقت صحبت میکنیم میگه خدا میدونه تو چی میخوای، ولی خودش گفته ازم بخواه، بخواه تا برات فراهم کنم، میگفت من به اوج نا امیدی و بدبختی توو کشور غریب رسیده بودم، وقتی که جز خدا هیچکسه هیچکس نبود، باهاش حرف زدم، باهاش دعوا کردم، حتی سرش داد زدم، گفت من میخواااام زندگیم خوب باشه، باید باید باید برام فراهمش کنی، اصلا من بندتم خودت منو آفریدی پس باید کمکم کنی! میگه من با خدا خیلی رفیقم، مثل رفاقت دو تا ادم رفیق باز! قرار نیس با خدام خیلی دوستی رسمی و رودربایسی داشته باشم، باهاش حرف میزنم میخندم بحث میکنم دعوا میکنم! و مهمتر از همه خواسته هامو واضح و بلند و حتی طلبکارانه ازش میخوام! بعد از یه مدت شغل خیلی خوبی پیدا میکنه و از بین یه عده ی کم توو دانشگاش برای دریافت بورس انتخاب میشه
نمیخوام این حرفام به بحثای دینی کشیده شه، اعتقادات همه و همه محترمه، فقط میخوام بگم قرار نیس اتفاق خارق العاده ای بیوفته! اما باید بخوااایم ازش تا کمکمون کنه!حتی همینجا و برای نتایجمون! قرار نیس همه رتبه یک شیم! هرچند ممکنه خود من حتی مجاز هم نشم، امیدوارم متوجه منظورم شده باشید...
صبح آدینه تون بخیر