به نظرم این ها معیار حساب نمیشه.اخلاق خیلی مهم تر هست.اخلاق خوب دوری و کمبودها رو خیلی میتونه جبران کنه.
به نظر من معمولی بودن خیلی خوبه.مشکل مردم همین هست که میخوان همش یه موردی خاص باش که متاسفانه توی چشم و هم چشمی ها و این چیزا یه پوششی داشته باشند که این شروع انحراف در زندگی ها هست و آینده ی افراد رو تحت الشعاع خودش قرار میده.
دوری یا نزدیکی هم خوبی داره و هم بدی.
دور بودن عموما برای افرادی که ارتباط کم تری با فامیل دارند و خصوصیات یه فرد مستقل رو دارند خیلی ایجاد مشکل نمی کنه.یکی از مزیت های دور بودن این هست که کسی در زندگی شما فضولی نمی کنه(برای کسایی که خوششون نمیاد) از طرفی ارتباطات عموما از طریق تلفن انجام میشه که این به روحیات افراد بر میگرده که رفت و آمد و ارتباط زیاد رو دوست داشته باشند یا ارتباط کم/متعادل و تفننی رو.در کل دوری ، دلتنگی که نمیاره هیچ ، دوستی زیاد هم میاره.ارتباطات رو محدود به مناسبتها می کنه.وقتی کسی دور باشه اشتیاقش برای دیدن اقوام و آشنایان بیشتر هست.
اما نزدیکی
برای خانواده های دختر خانم ها(علی الخصوص بچه های اول یا تک دخترها) خیلی مهم هست که دخترشون با یه فردی ازدواج کنه که جایی باشه که امکان رفت و آمد بسیار زیاد باشه(خصوصا در سال های اول ازدواج).چون مادرها اکثرا روی دخترهای اولشون یه حساب دیگه به نسبت بقیه باز می کنند.بعضی ها هستند برای خانواده ی آقا پسر شرط می کنند که باید همون شهر خونه بگیره.
اگر بخوایم دوری و نزدیکی رو مقایسه کنیم باید به مهمترین مورد یعنی رفت آمدهای خانوادگی و اجتماعی بودن زوج اشاره کرد باید دید رفت و آمد چقدر مهم هست؟واقعیت این هست که در دوری و نزدیکی رفت آمدها با اقوام یکسان هست و البته وقتی آدم دور باشه بیشتر خوشحال کننده میشه بقول معروف دوری و دوستی...
ولی در این موارد باید نظر خانواده ی دخترها پرسیده بشه چون رفت و آمدی در کار نیست
به جز رفتن به خونه ی خانم محترم.
اگه یخورده به اطراف نیگا کنید و بررسی کنید میبینید که پسرای امروزی بیشتر وقت خودشون رو به خانواده ی خانمشون اختصاص میدن.منم فقط دیدم دلیلش میتونه هرچیزی باشه
به نظر من ازدواج توی سن ۲۵ سالگی (دو سال کمتر یا بیشتر) خیلی ایده آل هست و نباید سن ازدواج بالا بره چون نشاط و جنبش جوش آدم ها چه دختر چه پسر سال به سال کمتر میشه.
در کل بازم تاکید میکنم دوری و نزدیکی مهم نیست.اخلاق خیلی مهم تر هست.ضمن اینکه تشابه و هم کفو بودن خانواده ها معمولا این مسائل رو تا حدی حل میکنه.