(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۲۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:
+یه استادی داشتم کارشناسی تو دانشگاه داغون خودمون بود
ارشد با سهمیه شاگرد اولی شریف قبول شده بود
اومده بود دانشگاه خودمون دوباره یکی دو ترم درس بده.
خیلی زود هم خودمونی میشد با دانشجوها. یه روزی دفتر یکی از اساتید بودم. که اون استاد یه کاری پیش اومد واسش واسه یه ربع پاشد رفت بیرون گفت هر دوی ما همونجا منتظرش بمونیم. بعد این استاده سفره دلش رو واسه من وا کرد و از یکی از دانشجوهای ارشد گله کرد که فلان دانشجو با من فلان جور حرف میزنه. خیال میکنه با دانشجوی شــــریــــــف باید مثل بقیه حرف بزنه و از این حرفا. من شریف درس خوندم اون چی؟
اون دانشجو خودش مشکل داشت درست. ولی حرف اون استاد درکش واسم سخت بود.
منظورم کلا اینه: دوست ندارم در آینده هیچ وقت مهارتم رو به خاطر دانشگاه سطح پایینم نادیده بگیرن و حتی اجازه اظهارنظر در مورد یه پروژه ای، یه موضوعی، یه بحثی بهم داده نشه چون دانشجوی دانشگاه خوبی نیستم.
مثل الان که نادیده گرفته میشم و همه زحمت هام به باد رفت.
واسه این چیزاس که بمیرم هم باید دانشگاه خوبی قبول بشم واسه ارشد و دکترا هم همینطور.