(۱۷ اسفند ۱۳۹۵ ۰۹:۴۹ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: من از وقتی که افرادی رو دیدم که به خاطر داشتن چندین بیماری خاص، علیرغم میلشون، قادر به ازدواج نیستند، خیلی اعصابم بهم ریخته... دو موردشون (یک خانم و یک آقا) رو که خودم میشناسم و میدونم که واقعاً دلشون میخواد ازدواج کنند... اما...
دغدغه من اون دسته از افرادی هستند که در ازدواج به شکست میخورند و بعد از جدایی به فکر پیدا کردن فردی جدید برای زندگی جدید و رسیدن به رویاهاشون هستند ولی متاسفانه دریغ ا زکمی فکر ....
هیچ ارتباطی به سواد و میزان تحصیلات یا طبقه اجتماعی هم نداره
دیروز در مکانی بودم خانم دکتر دندانپزشکی با یکی از دوستانش صحبت میکرد :
ای خواهر جان دو هفته قبل پسرمو ازم جدا کرد بود حالم خوب نیست اومدم برای تمدید تتو ابروهام تا عید یه ذره روحیم عوض شه .
حالا دردم از اینه که اون مورد مناسبی که پیدا کردم بودم رو فراری دادم .یادته کدومو میگم دیگه همون استاده رو میگم ..اون موقعی که حضانت بچه با من بود میگفت بچه تو نمیخام و بچه رو بده باباش و بعد ازدواج کنیم ولی حالا که بچه دست باباشه میگه منو نمیخاد
باز دوباره باید بگردم یکی دیگه رو برا خودم پیدا کنم .... ا!!!!!صلا ولش کن مگه دیوونم خودم خرج خودمو در میارم اقا بالاسر برای چی میخام
حالا به نظرت رنگ ابروهامو یه درجه روشن تر کنم بهتر نیست ؟؟
------------
و من مات و مبهوت فقط نگاهش میکردم نمیدونم تو مغزش چی میگذشت با خودش چند چند بود ؟ واقعا وات د فاز