زمان کنونی: ۰۸ دى ۱۴۰۳, ۰۶:۵۲ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)

ارسال: #۲۱۷۶
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۱:۱۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۱۲ ق.ظ، توسط khayyam.)
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
پس چرا پست های منو سپاس نمی زنند حتما تفاوتی است

تازه رتبم ۲۰ بود شده ۲۴
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۷۷
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۲:۴۱ ق.ظ
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
ببینید آقا بهنام

آزادی بدون بسترهایی اجتماعی که باید باشه و الان نیس هیچ معنایی نداره
بدون این بسترها مثل عدالت اخلاق گرایی و... آزادی با هرج و مرج هیچ فرقی نداره
بحش اعظمی از ادماهم تابع جریان رودخونه ان
اجتماع ما الان اون میزان ظرفیت و عدالت رو نداره
وقتی حرف شما درسته که هرکسی لباسی می پوشه مطابق عقیده اش و البته منهای استفاده ابزاری
طرف با پوشش انچنانی می اد سرکار و با ارایش آنچنانی تر بعد به جای انجام کارش عشوه می اد کارش می افته گردن شما از اون بدتر اینکه اون کار فرما به خودش اجازه می ده نوع پوشش و ارایش تو رو هم تعیین کنه بخصوص توی کارهای سطح پایینتر این هم ازادی اون دختری که دوس نداره این مدلی لباس بپوشه سلب می کنه از اون مهمتر اینکه این توهین بزرگی به شخصیت زن حداقل از نظر ادمی مثل من این بزرگترین توهین به شخصیت زنه که برای کار میزان سواد و توانایی تو برای یه کار مورد سنجش نباشه و دخترانگی و زنانگی هم بخشی از سنجشت باشه
یه مثال دیگه هم که به عین دیدم و فک کنم برای نود درصد ادمایی که براشون تعریف می کنم شبیه جک می شه ولی برای ادمی که اتفاق براش افتاد اتفاق تلخی بود
سر امتحانهای پایان ترم یه پسره بود خیلی لباسش بد بود یعنی شلوار فاق کوتاه می پوشید با تیشرت کوتاه وقتی می نشست روی صندلی هم تا ناکجا ابادش پیدا بود یه دختری هم بود به خاطر اسمشون همیشه پشت این ادم می افتاد ترمای اول بود همه یه مدل درس برداشته بودن این بنده خدا چند بار بهش گفت گوش نکرد یه بار دیگه عصبانی شده بود بهش گفت حداقل پیرهن بلندتر بپوش این قصه ادامه داشت تا اواخر امتحانا بود دختره از این چسب پهن رنگیا که مال مقواس فک کنم اورده بود چسبونده به تن پسره
اتفاقی که افتاد این بود که اون خانمه یه ترم اخراج موقت شد واسه هرکی تعریف می کنی قاه فاه می خنده ولی اون خانمه واقعا اذیت شده بود وبعدم از زندگیش عقب افتاد ترمای بعدم شده بود مایه خنده ااینکه این اقا شعورش نمی رسه که چه لباسی مناسب چه جایی هس باعث ازار اون ادمه می شه
قصه مثل دروغ گفتن وقتی دروغ نگفتنت خریت و حماقت محسوب می شه و فقط باعث سواستفاده می شه طرف ازدایش برای دروغ نگفتن با آزادیش برای دروغ گفتن یکسان نیس تازه این فطری به قول شما
من ادم مذهبی نیستم به اجباری بودن حجابم اعتقادی ندارم هرکی با هر لباسی رو می پذیرم این مربوط به خودشه اما از جنسی لباس پوشیدن یه زن متنفرم
البته این نوع لباس پوشیدن حداقل توی محل ما توی اکثریته نه اقلیت دلیلش هم شاید یه بخش کوچیکش انتقادی باشه به جریان بسته ولی بیشترش سلیقه ایی که بالا دستی ها تعیین کردن من هیچ جریان اجتماعی نمی بینم این وسط یا هیچ فلسفه خاصی حالا این مدل خوشبختی زن ها و نهایت ارمان اونها شده
توی اروپا وقتی می رید کشوری مثل سوئد نهایت آرایش زنها و پوشیدن لباسهای خیلی کوتاه توی اقلیته که این اقلیتم بیشتر دخترهای زیر ۲۰ سالن بعد برید ایتالیا و اسپانیا اسپانیا که از ایران هم ارایششون بدتره مقایسه جایگاه زن توی سوئد و اسپانیا کاملا معرف اینکه قصه ربطی به محیط بسته نداره بستگی به جایگاهی داره که برای دست آوردنش رقابت با فکر و سواده یا استفاده کردن تمام و کمال از همه ی جنسیتت

در مورد اینکه دویست سال پیش مردم موافق برده داری بودن البته شما منظورتون اینکه گاهی اکثریت اعتقادشون اشتباه هس
ولی منهای این بحث اینجا تا تفکر برده داری هس برده داری از بین نمی ره تفکر برده داری هم از ظلم پذیری ادمها نشات می گیره
همون تفکری باعث شد توی جنگ شمال و جنوب برده ها برن با کسانی بجنگند که می خواستن از حق اونها به عنوان یه انسان دفاع کنن
یا توی مساله کودتای ۲۸ مرداد
همین امروزم هس
ما یه همسایه داریم یه جوری از این دفاع می کنه که آدمی مثل من باید رایش ارزش بیشتری داشته باشه تا کارگرهای کارخونه ام و ربطش می ده به اینکه من فهم اقتصادی بهتری دارم کسی رو انتخاب می کنم که باعث بشه بتونم وارداتم رو راحت تر انجام بدم بعد کارخانه ام فلان می شه وشماها اوضاعتون بهتر می شه یعنی از اتفاقات انقلاب صنعتی استفاده می کنه برای اینکه بگه رای من با ارزشتره بعد کلیم طرفدار داره افکارش
مورد اخرم اقای بهنام کاری به دعواتون با اقای دو هشت ندارم ولی رفتارتون با خانم stateless کاملا دیکتاتور مآبانه اس
شما می تونید دفاع کنید از نظرتون ولی حق ندارید یه آدم بیست و چند ساله رو به خاطر اشتباهات و حتی جنایتهای یه حکومت عریض و طویل ۳۷ ساله بازخواست کنید فقط به این علت که فک می کنید نظر این آدم نزدیکه به نظر حکومت
که البته کاملا مخالفم باهاش
مشکلتون با حکومت رو باید با حکومتی ها حل کنید نه یه آدم عادی
منم البته یه ماهه اومدم مانشت اما شخصا این رفتاررو اصلا از شما انتظار نداشتم
رفتار دیکتاتوری حتی اگه از زیباترین ارزشهای انسانی هم دفاع کنه مسلما نکوهیده اس

من سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟

قیصر امین پور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss , morweb
ارسال: #۲۱۷۸
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۴:۳۵ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۴:۴۸ ق.ظ، توسط Behnam‌.)
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۱ ق.ظ)ستاره ی صبح نوشته شده توسط:  ببینید آقا بهنام

آزادی بدون بسترهایی اجتماعی که باید باشه و الان نیس هیچ معنایی نداره
بدون این بسترها مثل عدالت اخلاق گرایی و... آزادی با هرج و مرج هیچ فرقی نداره
بحش اعظمی از ادماهم تابع جریان رودخونه ان
اجتماع ما الان اون میزان ظرفیت و عدالت رو نداره

وقتی حرف شما درسته که هرکسی لباسی می پوشه مطابق عقیده اش و البته منهای استفاده ابزاری
طرف با پوشش انچنانی می اد سرکار و با ارایش آنچنانی تر بعد به جای انجام کارش عشوه می اد کارش می افته گردن شما از اون بدتر اینکه اون کار فرما به خودش اجازه می ده نوع پوشش و ارایش تو رو هم تعیین کنه بخصوص توی کارهای سطح پایینتر این هم ازادی اون دختری که دوس نداره این مدلی لباس بپوشه سلب می کنه از اون مهمتر اینکه این توهین بزرگی به شخصیت زن حداقل از نظر ادمی مثل من این بزرگترین توهین به شخصیت زنه که برای کار میزان سواد و توانایی تو برای یه کار مورد سنجش نباشه و دخترانگی و زنانگی هم بخشی از سنجشت باشه

من ادم مذهبی نیستم به اجباری بودن حجابم اعتقادی ندارم هرکی با هر لباسی رو می پذیرم این مربوط به خودشه اما از جنسی لباس پوشیدن یه زن متنفرم
البته این نوع لباس پوشیدن حداقل توی محل ما توی اکثریته نه اقلیت دلیلش هم شاید یه بخش کوچیکش انتقادی باشه به جریان بسته ولی بیشترش سلیقه ایی که بالا دستی ها تعیین کردن من هیچ جریان اجتماعی نمی بینم این وسط یا هیچ فلسفه خاصی حالا این مدل خوشبختی زن ها و نهایت ارمان اونها شده
توی اروپا وقتی می رید کشوری مثل سوئد نهایت آرایش زنها و پوشیدن لباسهای خیلی کوتاه توی اقلیته که این اقلیتم بیشتر دخترهای زیر ۲۰ سالن بعد برید ایتالیا و اسپانیا اسپانیا که از ایران هم ارایششون بدتره مقایسه جایگاه زن توی سوئد و اسپانیا کاملا معرف اینکه قصه ربطی به محیط بسته نداره بستگی به جایگاهی داره که برای دست آوردنش رقابت با فکر و سواده یا استفاده کردن تمام و کمال از همه ی جنسیتت

در مورد اینکه دویست سال پیش مردم موافق برده داری بودن البته شما منظورتون اینکه گاهی اکثریت اعتقادشون اشتباه هس
ولی منهای این بحث اینجا تا تفکر برده داری هس برده داری از بین نمی ره تفکر برده داری هم از ظلم پذیری ادمها نشات می گیره
همون تفکری باعث شد توی جنگ شمال و جنوب برده ها برن با کسانی بجنگند که می خواستن از حق اونها به عنوان یه انسان دفاع کنن
یا توی مساله کودتای ۲۸ مرداد
همین امروزم هس
ما یه همسایه داریم یه جوری از این دفاع می کنه که آدمی مثل من باید رایش ارزش بیشتری داشته باشه تا کارگرهای کارخونه ام و ربطش می ده به اینکه من فهم اقتصادی بهتری دارم کسی رو انتخاب می کنم که باعث بشه بتونم وارداتم رو راحت تر انجام بدم بعد کارخانه ام فلان می شه وشماها اوضاعتون بهتر می شه یعنی از اتفاقات انقلاب صنعتی استفاده می کنه برای اینکه بگه رای من با ارزشتره بعد کلیم طرفدار داره افکارش
مورد اخرم اقای بهنام کاری به دعواتون با اقای دو هشت ندارم ولی رفتارتون با خانم stateless کاملا دیکتاتور مآبانه اس
شما می تونید دفاع کنید از نظرتون ولی حق ندارید یه آدم بیست و چند ساله رو به خاطر اشتباهات و حتی جنایتهای یه حکومت عریض و طویل ۳۷ ساله بازخواست کنید فقط به این علت که فک می کنید نظر این آدم نزدیکه به نظر حکومت
که البته کاملا مخالفم باهاش
مشکلتون با حکومت رو باید با حکومتی ها حل کنید نه یه آدم عادی
منم البته یه ماهه اومدم مانشت اما شخصا این رفتاررو اصلا از شما انتظار نداشتم
رفتار دیکتاتوری حتی اگه از زیباترین ارزشهای انسانی هم دفاع کنه مسلما نکوهیده اس
اینکه بستر اجتماعی وجود نداره رو من در هم خلال حرفام گفتم. توو مثالم گفتم که اگر یک چیز بدیهی و بدون ضرر رو هم ممنوع کنید و یک مرتبه از ممنوعیت خارجش کنید همون خودش باعث مشکلات میشه. اما اینکه جلوی بسترسازی اجتماعی و حرکت‌هایی که در این زمینه انجام میشه رو بگیریم و تا ابدالدهر بگیم بسترش وجود نداره قابل قبول نیست. الان سر چیزهای خیلی جزئی‌تر هم که پیش میاد میگن در شرایط اضطرار هستیم و با این جمله کل حق و حقوق رو دور می‌زنند، حتی اگر در قانون اساسی هم اومده باشه. من هیچگاه نگفتم فرهنگ سوئد یا آمریکا رو کپی پیست کنیم که حداقل با این دومی و فرهنگ مصرف‌گرایانه‌ش قویاً مخالف هستم.
اینجا فکر کنم خواسته یا ناخواسته خلط مبحث کردید چون من رو در موضع فردی قرار دادید که طرفدار هردمبیلی [کلمه‌ی درستش هردن بیر هست] و ... هست بدون اینکه این موارد ربطی به عقاید من داشته باشه. استفاده‌ی ابزاری که وجود داره و گمون کنم نیازی نباشه کسی تأکید کنه که با این مورد مخالف هست. با هنجارشکنی هم همینطور. اما ببینید دقیقاً همین رفتار به قول شما ناهنجار از کجا و کِی شروع شد. یکی‌ش به خاطر عقده‌های (که البته شاید بهتر باشه به جای واژه‌ی عقده، از "واکنش کنترل نشده" استفاده کنیم) ناشی از محدودیت‌ها و محرومیت‌های بی‌دلیل و غیرضروری و بعضاً مسخره هست. یکی‌ش هم از سر لج کردن و یه جور اعتراض مدنی. من این ناهنجاری‌ها رو تأیید نمی‌کنم ولی می‌تونم تحمل کنم فعلاً، اما اول باید کسانی، در واقع عقایدی، زیرسؤال بروند که از یک طرف با اعمال اون محدودیت‌ها باعث شدند چنین خروجی به وجود بیاد، از طرف دیگه خود این خروجی رو به جای اینکه به چشم یک "معلول" نگاه کنند، تبدیلش می‌کنند به "علت" همه‌ی بدبختی‌های بی‌ربط و باربط و یک فیدبک مثبت این وسط بوجود می‌آورند.
تقریباً میتونم بگم تمام حرف و سمت و سوی صحبت‌های من در پست‌های قبلی این هست که نمیشه حقوق طبیعی افرادی رو ازشون بگیریم (که این حق طبیعی مسلماً شامل عشوه‌گری در اداره و ... نمی‌شه) اما عوض معذرت‌خواهی بابت زندانی که براشون درست کردیم و سعی در اصلاح ادامه‌ی مسیر، بیاییم خودمون رو حق مسلم بدونیم و اعتراضِ به اندازه‌ی کافی به تعویق افتاده‌ی اون افراد رو هم محدود کنیم به تعداد قلیلی که از کوره در رفتند و خودمون شاکی و خودمون قاضی بشیم.
درباره‌ی مورد آخر (و مهم) اول روشن کنم که من وارد مصداق شخص نمیشم و ایشون با شما فرقی نداره. اما اینجا اصلاً و ابداً بحث یک قضیه‌ی جدا بین حکومت و مردم نیست. واضح بخوام بگم بله اگر مثلاً من طرفدار کاندیدای x یا قانون x (مثلاً به کسی یارانه داده نشه) بودم و شما و حکومت طرفدار کاندیدای y و یا قانون y و این وسط من شما رو به خاطر همراهی با حکومت تخطئه و دشمنی می‌کردم اون موقع حرف شما درست می‌شد، من حق ندارم صرفاً به خاطر نزدیک بودن نظر شما با فلان ارگان با شما جدل کنم. اما این قیاس در اینجا صدق نمی‌کنه؛ در مورد بحث آزادی حجاب (که حق طبیعی می‌دونم) قضیه فرق داره چون وقتی در موردش صحبت می‌کنید دیگه مثل جریمه‌ی ماشین یا نمره نیست که برای دادن یا ندادنش و گرفتن و نگرفتنش صرفاً با حکومت و یا استاد درگیر بشید. اینجا با مخالفت افراد حقیقی مواجه می‌شید که نظر خودشون رو یک اصل غیرقابل‌بازگشت که مقدس‌تر از اون هست که حتی امکانش باشه به مرحله‌ی رأی‌گیری و یا به قول شما بسترسازی هم گذاشته بشه مواجه می‌شید و یک سری مغالطه‌ها صورت می‌گیره. این به هیچ وجه یک مشکل با حکومتی‌ها نیست چون با گرفتن یقه‌ی چهار تا نماینده و ... حل شدنی نیست. در همون قضیه‌ی برده‌داری هم سیاه‌پوست‌ها صرفاً با حکومت نجنگیند چون تعدادشون چند صد برابر کل حکومت و حتی نیروی نظامی بود.
اینجا هم شما با دو جریان مواجه هستید؛ جریان اول که عقاید و حقوقش توسط جریان دوم یعنی حکومت و بخشی از مردم (با هر سن و سال) محکوم و پایمال شده (صرفاً چون با عقاید اون‌ها سازگار نیست) و صرفاً داره نظرات (و نه عقاید) مخالفِ طرف مقابل رو به چالش می‌کشه (ضمن احترام و رعایت عقاید اون‌ها) تا از حق خودش دفاع کنه. در این حالت در تعیین دیکتاتور باید دقت بیشتری به خرج بدهیم.

ضمناً اطلاعات تاریخی‌تون خوبه ولی در مثال‌تون در مورد همراه شدن برخی از سیاه‌پوستان علیه برده‌داری جای دوری رفتید. وقتی حزب دموکرات توده لایحه‌ی حق رأی به زنان رو بعد از مشروطه رو به مجلس ارائه کرد، (آیات‌الله) کاشانی و حسن مدرس کل مملکت رو علیه این طرح به شورش کشوندند فقط و فقط با این استدلال که زن باید در خانه بماند و حق رأی باعث فساد در اجتماع خواهد شد! کدوم زن حرفی زد؟
این هم تلگرافی که در سال ۱۳۴۱ به محمدرضا پهلوی در مورد حق رأی زنان که در انجمن‌های ایالتی و ولایتی زده شده:
"حضور مبارک اعلیحضرت همایونی
پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است ، دولت درانجمنهای ایالتی و ولایتی ، "اسلام " را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده ؛ و به زنهاحق رای داده است . و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است .بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام وآرامش قلوب است . مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه ومذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.
الداعی : روح الله الموسوی"
همانطور که دیدیم بعد از ۱۶ سال اسلام تغییر کرد و بدون اینکه مفسده‌ای پیش بیاد حق رأی به زنان داده شد. اتفاقاً بدون بسترسازی و یک مرتبه هم داده شد! به احتمال قوی اون موقع هم کسانی می‌گفتند که رأی دادن برای فرهنگ غربی‌ها هست که بسترش رو دارند. یعنی ظرف ۱۶ سال و اون شرایط (که جامعه به سمت انقلابی شدن و دوری از غرب پیش می‌رفت) فوری بسترسازی شد و یا شرع اسلام تغییر کرد؟ شما به این موضوع فکر کنید که چند نفر از سال ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ دهن مخالفان رو با این استدلال که رأی زنان موجب مفسده میشه و با شرع مقدس اسلام در مخالفت هست (و واقعاً هم به چیزی که می‌گفتند باور داشتند) بستند. از نظر شما کسی با این افراد (نه فقط حکومت) برای گرفتن حق خودش مجبور میشد جدل کنه، دیکتاتور می‌شد؟ حتماً در هر بار تکرار تاریخ باید یک یا دو نسل سوخته بشن تا کسی بیاد دستور بده یک عقیده‌ی سابقاً نادرست از این لحظه ملغی اعلام بشه و بقیه ازش تبعیت کنند؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Pure Liveliness , mahyamk
ارسال: #۲۱۷۹
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۷:۵۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۰۶ ق.ظ، توسط ستاره ی صبح.)
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
برداشتتون از حرفهای من خیلی متفاوت از اون چیزی بود که من می خواستم بگم.
مثالهای من به صرف این بود اگه آزادی پوشش به معنی اینکه هرچی دلت می خواد بپوش باشه این آزادی بقیه رو می تونه زیر سوال ببره مگر اینکه به پوشش فقط به صرف یه سلیقه شخصی نگاه بشه
و حرفم فقط نقد به این جمله است نه به شما
ما الان یه نظام اقتصادی به اسم اسلامی داریم که ذاتا امپریالیستی هستش ولی بدون قوانین مالیاتیش یه چیزی که دقیقا کلمه هردمبیل براش مناسبه این وضعیت ملته با این همه ثروت
توی مورد حجابم همینه من گفتم هیچ خواستگاه اجتماعی این وسط نیس ولی باید باشه
۵۰ سال پیش چند تا اداره دولتی ایران یه زن محجبه می تونست استخدام بشه بخصوص جاهایی مثل وزرات امور خارجه یا نفت یا بانکها یا....
اون موقع حرف چی بود قانون می گه این فرم مال این اداره اس (اینی که گفتم یه نوشته اعتراضی مجله گل اقاس)قانون کلمه اشنایی فک کنم
این حق اگه قراره باشه باید دو طرفه باشه این حق ازادی باید دو طرفه باشه
بب
با این وجود من با این نظرش مخالفم چون فکر ادما قابل تغییره ادما تا زمانی فکرشون آماده نباشه واسه یه تغییر اون تغییره اوضاع بدتری درست می کنه و اجبار به یه تغییر حالا می خواد از دیدگاه حکومتی باشه یا اجبارهایی که رفتارهای دیگران باعثش میشه فقط باعث مردابی شدن آدمها می شه و معتقدم امیرکیبر که توی مدت کوتاهی اونهمه مدرسه دخترونه ساخت اونهم با همه ی این مخالفتها مواجه شد کارشم هم انسانی تر بود هم عاقلانه تر
وقتی اجباری حتی به ناحق هم وجود داشته باشه این حق رو به ما نمی ده که به جبرانش یه اجبار دیگه به مردم تحمیل کنیم
در مورد سوئد اتفاقا فرهنگشون در مورد زن و مرد فوق العاده اس از نظر من البته
برای اینکه هم مسئولیتهای یکسان هم موقعیت های یکسان هم انتظارات یکسان حداقل در مورد کار یا یه موقعیت سیاسی اجتماعی اقتصادی وجود داره
در مورد سوئد و اسپانیا برداشت شخصی من این بود که وقتی زنی بهش ارزش اجتماعی بالا در مقابل کار و سوااد مورد نیاز اون موقعیت اجتماعی داده می شه یاد می گیره ا نمی تونه از زنانگی خودش استفاده کنه برای گرفتن یه موقعیت
و اگه این تفکره توی ایرانم بود شاید زنها آرمانشون این نبود که با پوشش فلان بیان بیرون ........
و حرفم اینکه اول باید این تفکر رو ایجاد کرد
من توجیه نمی کنم به هیچ عنوان قانون اجبار حجاب رو اما شما هم دختر نیستید که بدونید پوششهای انچنانی و رفتار هایی که حداقل از نظر من خطوط قرمز اخلاقی رو رد می کنن و تفکری که توی ذهن بقیه ایجاد می کنن احساس امنیتی رو که باید تو اجتماع داشته باشن رو ازت می گیرن چه حس وحشتناکی بهتون منتقل می کنه و این ازادی نیس
درمورد کلمه دیکتاتور شاید حق باشما ست بابتش معذرت می خوام ازتون اما حداقل با اصول روشنفکری در تضاده این ادم حق داره از اصول خودش دفاع کنه و شما فقط حق دارید اصولش رو به چالش بکشید نه خودشو
متاسفانه قضیه اون طرف هم همینه که نظرشون مطلقا درسته من مشکلم با این تفکر اس که من عقیده ام حتما درسته و شما مجبورید حرف منو رو بپذیرد اگه قراره حجاب ازاد باشه باید برای ادم محجبه و ادم بی حجاب همه چیز یکسان باشه وگرنه همین که هس فقط اونهایی سوارن فرق می کنن که به نظرمن داره همین اتفاقم می افته
این ادم اعتقاد داره حجاب باعث بهتر شدن اجتماع می شه ولی بازم توی اجباری بودن حجاب چه نقشی داره؟
حرفتون قبول دارم مشکل برده ها تعدادشون نبود تفکرشون بود حد خودشونو بیشتر یه برده بودن نمی دیدن نمونه بارزش زمان جنگ جهانی بود که توی ایران یه عده از گرسنگی مردن توی بعضی از شهرها مثلا از شهر ۲۰۰۰ نفری ۳۰۰ نفر زنده مونده اونموقع توی همون شهر چند تن گندم خراب شد و اون همه ادم اینو حق خودشون نمی دونستن که بجای التماس کردن و دادن یه همه زمینها و باغشون ودیدن مردن بچه ها شون برای زنده موندن بریزن انبارهای گندم ملاک ها بگیرن و از گشنگی نمیرن (این شهری که گفتم همچیش واقعی هس)
هم با اون تفکر برده بودنه مشکل دارم هم با تفکر برده داریه
اون ادمها در مورد جون خودشون نجنگیدند
اما در مورد زنها قصه به این سادگی نیس برده ها میجنگیدند برای اینکه برای کاری که انجام می دن پول بگیرن نه غذا و حق حیات اما در مورد زنها کتاب شوهر اهو خانوم دقیقا مصداق زنیکه که پولی رو که از کار خودش بدست اورده نمی تونه برای خودش خونه بخره با اینکه هم قانون هم شرع این حق رو بهش می ده اون داره برای چیزی دیگه توی زندگیش می جنگه که حق رای مثل یه کالای لوکس براش وقتی دنبال اب می گرده شرایط اجتماعی ایران از سال ۲۷ ۲۸ تا اواخر دهه سی یهو خیلی تغییر کرد وگرنه این مدلی نبود که زنها حق خودشون ندونن ولی باید از دست می دادن یه سری چیزها رو
رای هم واقعا مثل پوشش نیس
من به اندازه یه ادم حق دارم تفکر خودمو داشته باشم و از تفکرم دفاع کنم و دیگری هم حق داره به اندازه یه ادم از عقیده اش دفاع کنه
در مورد حق رای منظورتون اینکه ازادی حجاب هم مثل رای یه حق ذاتیه که اهمیتی نداره اکثریت اجتماع اون قبول داشته باشن یا نه این حق باید داده بشه ؟
خوب من اینو قبول دارم اما اینم مثل اثبات یه مساله علمیه
اما همه اینا توجیه نمی کنه کسی حق نداره از حجاب دفاع کنه

من سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟

قیصر امین پور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sss
ارسال: #۲۱۸۰
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۸:۲۴ ق.ظ
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۱ ق.ظ)ستاره ی صبح نوشته شده توسط:  طرف با پوشش انچنانی می اد سرکار و با ارایش آنچنانی تر بعد به جای انجام کارش عشوه می اد کارش می افته گردن شما از اون بدتر اینکه اون کار فرما به خودش اجازه می ده نوع پوشش و ارایش تو رو هم تعیین کنه بخصوص توی کارهای سطح پایینتر این هم ازادی اون دختری که دوس نداره این مدلی لباس بپوشه سلب می کنه از اون مهمتر اینکه این توهین بزرگی به شخصیت زن حداقل از نظر ادمی مثل من این بزرگترین توهین به شخصیت زنه که برای کار میزان سواد و توانایی تو برای یه کار مورد سنجش نباشه و دخترانگی و زنانگی هم بخشی از سنجشت باشه
یه مثال دیگه هم که به عین دیدم و فک کنم برای نود درصد ادمایی که براشون تعریف می کنم شبیه جک می شه ولی برای ادمی که اتفاق براش افتاد اتفاق تلخی بود
سر امتحانهای پایان ترم یه پسره بود خیلی لباسش بد بود یعنی شلوار فاق کوتاه می پوشید با تیشرت کوتاه وقتی می نشست روی صندلی هم تا ناکجا ابادش پیدا بود یه دختری هم بود به خاطر اسمشون همیشه پشت این ادم می افتاد ترمای اول بود همه یه مدل درس برداشته بودن این بنده خدا چند بار بهش گفت گوش نکرد یه بار دیگه عصبانی شده بود بهش گفت حداقل پیرهن بلندتر بپوش این قصه ادامه داشت تا اواخر امتحانا بود دختره از این چسب پهن رنگیا که مال مقواس فک کنم اورده بود چسبونده به تن پسره
اتفاقی که افتاد این بود که اون خانمه یه ترم اخراج موقت شد واسه هرکی تعریف می کنی قاه فاه می خنده ولی اون خانمه واقعا اذیت شده بود وبعدم از زندگیش عقب افتاد ترمای بعدم شده بود مایه خنده ااینکه این اقا شعورش نمی رسه که چه لباسی مناسب چه جایی هس باعث ازار اون ادمه می شه
قصه مثل دروغ گفتن وقتی دروغ نگفتنت خریت و حماقت محسوب می شه و فقط باعث سواستفاده می شه طرف ازدایش برای دروغ نگفتن با آزادیش برای دروغ گفتن یکسان نیس تازه این فطری به قول شما
من ادم مذهبی نیستم به اجباری بودن حجابم اعتقادی ندارم هرکی با هر لباسی رو می پذیرم این مربوط به خودشه اما از جنسی لباس پوشیدن یه زن متنفرم
البته این نوع لباس پوشیدن حداقل توی محل ما توی اکثریته نه اقلیت دلیلش هم شاید یه بخش کوچیکش انتقادی باشه به جریان بسته ولی بیشترش سلیقه ایی که بالا دستی ها تعیین کردن من هیچ جریان اجتماعی نمی بینم این وسط یا هیچ فلسفه خاصی حالا این مدل خوشبختی زن ها و نهایت ارمان اونها شده
من نمی دونم چه اصراری است هر چیز نامطلوبی وجود دارد و به پوشش ربط بدید. در مورد کار من خودم در شرکت خصوصی کار کردم و اکثرا مقنعه سر می کردم و در شرکتمون بعضا تنها کسی بودم که مقنعه سر می کرد و بقیه با شال،... بودند. خیلی ها هم برام می زدند ولی هیچ وقت موفق نشدند. و رییس ما هیچ وقت به خودش این اجازه رو نداد که بخواد برای پوشش من تعیین تکلیف کنه. من با موارد استثنا کاری ندارم ولی در شرکت های خصوصی اصولا به این صورت است که تا وقتی که بتونی برای رییس شرکت پول تولید کنی هستی و هرکس هم هرچیزی درباره ات بگه اصلا مهم نیست چون رییس داره می بینه کی چیکار می کنه.
موضوع برای این و اون زدن اتفاقا در ادارات دولتی که حجاب واجب هست خیلی بیشتر از شرکت های خصوصی هم هست ولی آیا این دلیل می شه من ربطش بدم به حجاب؟ این یه خصلت بد انسانی است ربطی هم به باحجاب و بی حجاب ندارد. ما چادری هایی هم داریم که برای این و اون می زنن.
در مورد اون دختر خانمی هم که گفتید چسب زده،... نمی گم حقش اخراج بود ولی کار اون خانوم واقعا اشتباه بوده چون می خواسته همه مطابق نظر اون عمل کنن. نمی خواست ببینه نمی دید نه باز هم چشش می خورد راه های بهتری هم بود مثلا یه کاپشن می انداخت رو صندلی جلویی.

به دوستانی که انتظار همسان سازی دارن پیشنهاد می کنم و لو شاء های قرآن رو نگاهی بیندازید تا بدانید که و لو شاء الله لجعلکم امه واحده اما نخواست. و این یه قانون است و به خاطر همین است که گشت ارشاد هیچ وقت نتیجه نمی گیره.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mahyamk
ارسال: #۲۱۸۱
۰۵ مهر ۱۳۹۵, ۰۱:۲۳ ب.ظ
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
دیشب توی اینستاگرام یک کلیپ قدیمی از شادمهر عقیلی دیدم خیلی دلم سوخت حالم یه جوری شد....
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ۸_۸
ارسال: #۲۱۸۲
۰۶ مهر ۱۳۹۵, ۰۱:۱۸ ق.ظ
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۵ مهر ۱۳۹۵ ۰۸:۲۴ ق.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  
(05 مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۱ ق.ظ)ستاره ی صبح نوشته شده توسط:  طرف با پوشش انچنانی می اد سرکار و با ارایش آنچنانی تر بعد به جای انجام کارش عشوه می اد کارش می افته گردن شما از اون بدتر اینکه اون کار فرما به خودش اجازه می ده نوع پوشش و ارایش تو رو هم تعیین کنه بخصوص توی کارهای سطح پایینتر این هم ازادی اون دختری که دوس نداره این مدلی لباس بپوشه سلب می کنه از اون مهمتر اینکه این توهین بزرگی به شخصیت زن حداقل از نظر ادمی مثل من این بزرگترین توهین به شخصیت زنه که برای کار میزان سواد و توانایی تو برای یه کار مورد سنجش نباشه و دخترانگی و زنانگی هم بخشی از سنجشت باشه
یه مثال دیگه هم که به عین دیدم و فک کنم برای نود درصد ادمایی که براشون تعریف می کنم شبیه جک می شه ولی برای ادمی که اتفاق براش افتاد اتفاق تلخی بود
سر امتحانهای پایان ترم یه پسره بود خیلی لباسش بد بود یعنی شلوار فاق کوتاه می پوشید با تیشرت کوتاه وقتی می نشست روی صندلی هم تا ناکجا ابادش پیدا بود یه دختری هم بود به خاطر اسمشون همیشه پشت این ادم می افتاد ترمای اول بود همه یه مدل درس برداشته بودن این بنده خدا چند بار بهش گفت گوش نکرد یه بار دیگه عصبانی شده بود بهش گفت حداقل پیرهن بلندتر بپوش این قصه ادامه داشت تا اواخر امتحانا بود دختره از این چسب پهن رنگیا که مال مقواس فک کنم اورده بود چسبونده به تن پسره
اتفاقی که افتاد این بود که اون خانمه یه ترم اخراج موقت شد واسه هرکی تعریف می کنی قاه فاه می خنده ولی اون خانمه واقعا اذیت شده بود وبعدم از زندگیش عقب افتاد ترمای بعدم شده بود مایه خنده ااینکه این اقا شعورش نمی رسه که چه لباسی مناسب چه جایی هس باعث ازار اون ادمه می شه
قصه مثل دروغ گفتن وقتی دروغ نگفتنت خریت و حماقت محسوب می شه و فقط باعث سواستفاده می شه طرف ازدایش برای دروغ نگفتن با آزادیش برای دروغ گفتن یکسان نیس تازه این فطری به قول شما
من ادم مذهبی نیستم به اجباری بودن حجابم اعتقادی ندارم هرکی با هر لباسی رو می پذیرم این مربوط به خودشه اما از جنسی لباس پوشیدن یه زن متنفرم
البته این نوع لباس پوشیدن حداقل توی محل ما توی اکثریته نه اقلیت دلیلش هم شاید یه بخش کوچیکش انتقادی باشه به جریان بسته ولی بیشترش سلیقه ایی که بالا دستی ها تعیین کردن من هیچ جریان اجتماعی نمی بینم این وسط یا هیچ فلسفه خاصی حالا این مدل خوشبختی زن ها و نهایت ارمان اونها شده
من نمی دونم چه اصراری است هر چیز نامطلوبی وجود دارد و به پوشش ربط بدید. در مورد کار من خودم در شرکت خصوصی کار کردم و اکثرا مقنعه سر می کردم و در شرکتمون بعضا تنها کسی بودم که مقنعه سر می کرد و بقیه با شال،... بودند. خیلی ها هم برام می زدند ولی هیچ وقت موفق نشدند. و رییس ما هیچ وقت به خودش این اجازه رو نداد که بخواد برای پوشش من تعیین تکلیف کنه. من با موارد استثنا کاری ندارم ولی در شرکت های خصوصی اصولا به این صورت است که تا وقتی که بتونی برای رییس شرکت پول تولید کنی هستی و هرکس هم هرچیزی درباره ات بگه اصلا مهم نیست چون رییس داره می بینه کی چیکار می کنه.
موضوع برای این و اون زدن اتفاقا در ادارات دولتی که حجاب واجب هست خیلی بیشتر از شرکت های خصوصی هم هست ولی آیا این دلیل می شه من ربطش بدم به حجاب؟ این یه خصلت بد انسانی است ربطی هم به باحجاب و بی حجاب ندارد. ما چادری هایی هم داریم که برای این و اون می زنن.
در مورد اون دختر خانمی هم که گفتید چسب زده،... نمی گم حقش اخراج بود ولی کار اون خانوم واقعا اشتباه بوده چون می خواسته همه مطابق نظر اون عمل کنن. نمی خواست ببینه نمی دید نه باز هم چشش می خورد راه های بهتری هم بود مثلا یه کاپشن می انداخت رو صندلی جلویی.

به دوستانی که انتظار همسان سازی دارن پیشنهاد می کنم و لو شاء های قرآن رو نگاهی بیندازید تا بدانید که و لو شاء الله لجعلکم امه واحده اما نخواست. و این یه قانون است و به خاطر همین است که گشت ارشاد هیچ وقت نتیجه نمی گیره.
جرا برداشتتون از حرف من رفت سر حرفی که توی تایپک دیگه گفتم؟
طرف مقابل من اونجا اصلا خانوم نبود خودمم خیلی کارم از نظر اخلاقی درس نبود یه نفر بهم اعتماد کرده که یه ادمی رو ارزیابی کنم بعد به جای گزارش درست نوشتن رفتم کار طرف رو انجام دادم که تا سه ماه دیگه دوباره ارزیابی می شه یاد بگیره
من هنوزم عصبانیم از اون موضوع ولی وقتی می گم یه کاری رو از روی انسانیت انجام دادم دیگه حق اعتراض به خودم نمی دم ولی برام قابل هضم نبود این رفتارر کلا مساله سر یه موضوع دیگه ایی بود باز
حرفم توی این تایپک ربطی به مسائل دیگه نداره شاید خوب توضیح ندادم اما من می تونم گلیم خودمو از اب بیرون بکشم شما هم می تونید ولی خیلی بستگی به کاری داره که انجام می دید و اعتماد به نفستون بعضی ادما به کار احتیاج دارن و نمی تونن هیچ مدلی از دستش بدن اعتماد به نفسشونم خوب نیس توی اون شرایط بعضی سواستفاده ها می تونه زندگیشونو خراب کنه ........
من قصد همسانسازی ندارم اصلا امکان پذیر نیس و باشه اصلا خوب نیس
فقط هر کسی باید درک کنه لباس مناسب بپوشه
در اون مورد دوم اون اتقاق زمانی افتاده بود که من دانشجو نبودم هنوز و خوب بچه ها شاکی بودن چون می گفتن قبلش خیلی ازادتر بودن و تازه باعث شده معاون آموزشی دانشکده رو هم عوض کنن همه هم مقصر رو اقاهه می دونستن من خودمم با واسطه شنیدم این موضوع رو
من توی شش ماهی که مکس لب بودم چنین حسی نداشتم که لباس ادما مناسب نیس چه زن ها چه مردها دیگه اونجا که مساله حجاب نبود که
ولی هر کسی درک درستی داشت از اینکه چی باید بپوشه سر کار و واقعا ارامشی که اون شش ماه با همه ی سختی کارش داشتم هیچ وقت دوباره تجربه نکردم.

من سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟

قیصر امین پور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۸۳
۰۶ مهر ۱۳۹۵, ۰۳:۱۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۳:۲۸ ب.ظ، توسط gogooli.)
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ)ستاره ی صبح نوشته شده توسط:  جرا برداشتتون از حرف من رفت سر حرفی که توی تایپک دیگه گفتم؟
طرف مقابل من اونجا اصلا خانوم نبود خودمم خیلی کارم از نظر اخلاقی درس نبود یه نفر بهم اعتماد کرده که یه ادمی رو ارزیابی کنم بعد به جای گزارش درست نوشتن رفتم کار طرف رو انجام دادم که تا سه ماه دیگه دوباره ارزیابی می شه یاد بگیره
من هنوزم عصبانیم از اون موضوع ولی وقتی می گم یه کاری رو از روی انسانیت انجام دادم دیگه حق اعتراض به خودم نمی دم ولی برام قابل هضم نبود این رفتارر کلا مساله سر یه موضوع دیگه ایی بود باز
حرفم توی این تایپک ربطی به مسائل دیگه نداره شاید خوب توضیح ندادم اما من می تونم گلیم خودمو از اب بیرون بکشم شما هم می تونید ولی خیلی بستگی به کاری داره که انجام می دید و اعتماد به نفستون بعضی ادما به کار احتیاج دارن و نمی تونن هیچ مدلی از دستش بدن اعتماد به نفسشونم خوب نیس توی اون شرایط بعضی سواستفاده ها می تونه زندگیشونو خراب کنه ........
من قصد همسانسازی ندارم اصلا امکان پذیر نیس و باشه اصلا خوب نیس
فقط هر کسی باید درک کنه لباس مناسب بپوشه
در اون مورد دوم اون اتقاق زمانی افتاده بود که من دانشجو نبودم هنوز و خوب بچه ها شاکی بودن چون می گفتن قبلش خیلی ازادتر بودن و تازه باعث شده معاون آموزشی دانشکده رو هم عوض کنن همه هم مقصر رو اقاهه می دونستن من خودمم با واسطه شنیدم این موضوع رو
من توی شش ماهی که مکس لب بودم چنین حسی نداشتم که لباس ادما مناسب نیس چه زن ها چه مردها دیگه اونجا که مساله حجاب نبود که
ولی هر کسی درک درستی داشت از اینکه چی باید بپوشه سر کار و واقعا ارامشی که اون شش ماه با همه ی سختی کارش داشتم هیچ وقت دوباره تجربه نکردم.
آهان من فکر کردم همونه.Big Grin البته درمورد عشوه هم نظرم همونه.
قبول دارم اگه به من در محیط کار حرف زوری بزنن ممکنه ول کنم بیام بیرون چون به کارش احتیاج ندارم ولی اون ممکنه بعضا با تندی هم باهاش صحبت کنن چاره ای نداشته باشه. ولی به نظرم در شرایط سخت هم می تونه حجاب خودش رو داشته باشه فوقش می ره یه جای دیگه کار می کنه بستگی به اعتقاداتش داره (یا به قول شما اعتماد به نفس) پس این جا تقصیر خودش هم هست.
آخه تعریف لباس مناسب از نظر هر شخصی مختلفه.
بگذریم.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۸۴
۰۷ مهر ۱۳۹۵, ۰۴:۰۴ ق.ظ
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۶ مهر ۱۳۹۵ ۰۳:۱۱ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط:  
(06 مهر ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ)ستاره ی صبح نوشته شده توسط:  جرا برداشتتون از حرف من رفت سر حرفی که توی تایپک دیگه گفتم؟
طرف مقابل من اونجا اصلا خانوم نبود خودمم خیلی کارم از نظر اخلاقی درس نبود یه نفر بهم اعتماد کرده که یه ادمی رو ارزیابی کنم بعد به جای گزارش درست نوشتن رفتم کار طرف رو انجام دادم که تا سه ماه دیگه دوباره ارزیابی می شه یاد بگیره
من هنوزم عصبانیم از اون موضوع ولی وقتی می گم یه کاری رو از روی انسانیت انجام دادم دیگه حق اعتراض به خودم نمی دم ولی برام قابل هضم نبود این رفتارر کلا مساله سر یه موضوع دیگه ایی بود باز
حرفم توی این تایپک ربطی به مسائل دیگه نداره شاید خوب توضیح ندادم اما من می تونم گلیم خودمو از اب بیرون بکشم شما هم می تونید ولی خیلی بستگی به کاری داره که انجام می دید و اعتماد به نفستون بعضی ادما به کار احتیاج دارن و نمی تونن هیچ مدلی از دستش بدن اعتماد به نفسشونم خوب نیس توی اون شرایط بعضی سواستفاده ها می تونه زندگیشونو خراب کنه ........
من قصد همسانسازی ندارم اصلا امکان پذیر نیس و باشه اصلا خوب نیس
فقط هر کسی باید درک کنه لباس مناسب بپوشه
در اون مورد دوم اون اتقاق زمانی افتاده بود که من دانشجو نبودم هنوز و خوب بچه ها شاکی بودن چون می گفتن قبلش خیلی ازادتر بودن و تازه باعث شده معاون آموزشی دانشکده رو هم عوض کنن همه هم مقصر رو اقاهه می دونستن من خودمم با واسطه شنیدم این موضوع رو
من توی شش ماهی که مکس لب بودم چنین حسی نداشتم که لباس ادما مناسب نیس چه زن ها چه مردها دیگه اونجا که مساله حجاب نبود که
ولی هر کسی درک درستی داشت از اینکه چی باید بپوشه سر کار و واقعا ارامشی که اون شش ماه با همه ی سختی کارش داشتم هیچ وقت دوباره تجربه نکردم.
آهان من فکر کردم همونه.Big Grin البته درمورد عشوه هم نظرم همونه.
قبول دارم اگه به من در محیط کار حرف زوری بزنن ممکنه ول کنم بیام بیرون چون به کارش احتیاج ندارم ولی اون ممکنه بعضا با تندی هم باهاش صحبت کنن چاره ای نداشته باشه. ولی به نظرم در شرایط سخت هم می تونه حجاب خودش رو داشته باشه فوقش می ره یه جای دیگه کار می کنه بستگی به اعتقاداتش داره (یا به قول شما اعتماد به نفس) پس این جا تقصیر خودش هم هست.
آخه تعریف لباس مناسب از نظر هر شخصی مختلفه.
بگذریم.
شما اگه اونم خونده بودید کاملا متوجه می شدید که اون موضوع ربطی به عشوه گری نداره
اینکه مسائل باهم قاطی کنیم تا یه نفر رو ربط بدیم به دفاع از گشت ارشاد واقعا مغایر اخلاقه من اصلا دوس ندارم درباره اون مساله کارم حرف بزنم اینجا
منم کلا حرفم توی این مبحث این بود یه جمله ساده بود وقتی می گیم آزادی پوشش به راحتی نیس که بگیم هرکی هرچی دلش می خواد بپوشه این دو تا مثالم زدم که بگم این مسائلم هس بنابراین باید یه سری قوانین برای اینا باشه بستری هم که می گم مثلا رفتار مدار بودن یعنی یه رفتار یا درسته یا غلط مهم نیس کی انجامش داده
اصلا یکی از اصول جهان سومی بودن اینکه ما ها به جای رفتار مدار بودن ادم مدار باشیم
علاوه بر اینکه قرار نیس به دیگران برچسب بچسبونیم تا حرف نزنن از وقتی من یادم میاد یه دشمن فرضی تو این مملکت بوده که هر صدای اعتراض امیزی رو ربط می دادن به اون که کسی جرات نکنه اعتراض کنه چند تا کلونی هم بوده که هرکی وارد اونجا می شد فقط باید مجیز می گفته و اعتراض نمی کرده هر کی هم کوچکترین حرف اعتراضی حتی از روی دلسوزی می گفته ربطش می دادن به کلونی دیگه حالا توی مانشتم همین فضا انگار هس و اگه اینجا یه محیط علمی باشه این دیگه فاجعه اس

من خودم اصلا سرکارم مقنعه سرم نمیکردم چون باهاش راحت نیستم انواع لباسهای رنگی رو هم می پوشم مناسب پوشیدن فقط به این معنا اس که تفاوت قائل بشم بین سرکار و مهمونی و باشگاه و عروسی و .................
کارمم شرکت خصوصی نبود دلیل بیرون اومدنم این نبود کسی زیر ابم زده بود فقط رئیسم داره از این استفاده می کنه همین هم من می دونم هم خودش
چیزیم که من درمورد کار می گم اینکه من از رنج ادما واقعا عذاب می کشم وقتی مجبورن کاری رو انجام بدن که دوس ندارن و شما اگه توی جامعه کار کنید کاملا اینو متوجه می شید. اولین چیزی که نباید رئیستون بفهمه اینکه به این کار احتیاج دارید

من سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم زندگی کردم
تو می توانی
یک ذره
یک مثقال
مثل من بمیری؟

قیصر امین پور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۸۵
۲۰ مهر ۱۳۹۵, ۰۵:۲۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ مهر ۱۳۹۵ ۰۵:۲۳ ب.ظ، توسط codin.)
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
ای دل، چه کنی خیال خوبان؟

اندیشهٔ زلف و خال و خوبان؟

آن برخورد از جمال خوبان

کو نعمت و احتشام دارد

اوحدی مراغه ای قرن ۷ :| مثل این که این معضل توجه کردن خانما به پول خیلی قدیمیه Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: morweb
ارسال: #۲۱۸۶
۰۶ آذر ۱۳۹۵, ۱۲:۳۹ ب.ظ
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
عزیزان مثلا بحث ما ازدواج بود...
چی شد بحث انگار چرخید سمت یه سری اختلاف نظر بین جوونها... فکر می کنم بهتر باشه در مورد مسائل و درگیری های روز صحبت کنیم و راه حل بدیم. به آمار بازدید این تاپیک یه نگاه بندازید، به نظرم این جا جای خوبیه که بخوایم گوشه یه مشکلی رو بگیریم حل کنیم...


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۸۷
۰۸ آذر ۱۳۹۵, ۰۴:۴۷ ب.ظ
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
به این نتیجه رسیدم که بحث صرف "دوست داشتن" با بحث "ازدواج" و "تشکیل زندگی" بسیار بسیار بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم متفاوته.
حالا هر چقدرم که دو طرف هم دیگه رو دوس داشته باشن...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam , stateless , Riemann , SepidehP , kilookiloo
ارسال: #۲۱۸۸
۰۸ آذر ۱۳۹۵, ۰۷:۰۵ ب.ظ
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
خیلی سال پیش، یه معلمی داشتیم یه حرفهایی میزد که میشه خلاصه اش کرد تو این جمله: "عشق یعنی نرسیدن..." اون موقع ها که معنیِ عشق رو درست نمیدونستیم حرفهاش برامون خنده دار بود. اصلا خودِ عشق و دوست داشتن هم مثلِ یه کالای لوکس بود که فقط تو فیلم ها و داستان ها میدیدیم و میخوندیم. خیلی که میخواستیم جدی بهش نگاه کنیم میگفتیم: "آره خوب، "دوست داشتن" هم میتونه واقعیت داشته باشه، ولی برای ما نه! ما اونقدر محکم، قوی، منطقی و حتی خودخواه هستیم که هیچ وقتِ هیچ وقت کسی رو با تمام وجود دوست نخواهیم داشت..." بزرگتر که شدیم فهمیدیم "دوست داشتن" غیرمنتظره تر از اونه که بخوایم مطمئن باشیم هیچ وقت سراغمون نمیاد.

بی ما تو به سر بری همه عمر...
من بی تو گمان مبر که یکدَم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , SepidehP , morweb
ارسال: #۲۱۸۹
۰۸ آذر ۱۳۹۵, ۰۷:۳۶ ب.ظ
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
عشق یعنی باور به اینکه روزی که معلوم نیست کدوم روز خواهی مرد و نباید سخت بگیری چون تموم میشه پس زندگی و زندگی کردن رو برای خودت با عشق دنبال کن ولی کو گوش شنوا عشق خلاصه شده در کار - ماشین - خانه و دیگر هیچ .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱۹۰
۰۹ آذر ۱۳۹۵, ۰۱:۰۵ ق.ظ
RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
(۰۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۴۷ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  به این نتیجه رسیدم که بحث صرف "دوست داشتن" با بحث "ازدواج" و "تشکیل زندگی" بسیار بسیار بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم متفاوته.
حالا هر چقدرم که دو طرف هم دیگه رو دوس داشته باشن...
یعنی چی؟؟؟چ ربطی داره!؟
اینهمه ادم که ازدواج کردن دارن با عشق کنار هم زندگی میکنن پس چین؟!!!!!!!!!!

زمان آدم ها رو دگرگون میکند
اما تصویری را که از آنها داریم
ثابت نگه می دارد
هیچ چیز دردناک تر از این تضاد
میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست


مارسل پروست
از کتاب : در جستجوی زمان از دست رفته
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  هرچه می خواهد دل تنگت بگو... mengan ۵۸,۱۶۵ ۱۵,۳۲۵,۴۹۸ ۰۹ آبان ۱۴۰۳ ۰۲:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  روابط احساسی خارج از ازدواج مردان متأهل morweb ۶۲ ۳۵,۱۱۰ ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۲:۴۱ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemehbiglar
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۶۰,۹۱۵ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۱,۵۱۸ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  اخرین امار از ازدواج و طلاق در کشور mcse2010 ۱ ۳,۱۷۸ ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۳۳ ب.ظ
آخرین ارسال: hamedo
  ازدواج فامیلی f.b ۲۶ ۱۹,۴۱۸ ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: hamedo
  طالع بینی ازدواج αɾια ۹ ۵,۳۲۲ ۱۵ تیر ۱۳۹۷ ۰۵:۲۹ ب.ظ
آخرین ارسال: αɾια
  [نکات زندگی] ۱۰ شرایط خطرناک برای ازدواج ! farazin ۱۷ ۱۸,۹۵۴ ۲۳ دى ۱۳۹۶ ۰۲:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: WILL
  آنچه مردان در مورد ازدواج و مهریه باید بدانند H-Arshad ۰ ۳۱ ۱۷ آبان ۱۳۹۶ ۱۰:۵۸ ق.ظ
آخرین ارسال: H-Arshad
  بررسی یال و دور منفی در فلوید Amir V ۱۶ ۱۸,۵۴۵ ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۱۲ ب.ظ
آخرین ارسال: taha_h

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close