(۰۹ اسفند ۱۳۹۷ ۰۲:۵۹ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: ولی راجع به این زوجی که خیلی ویدئوش سر و صدا کرده که نمیدونم تیتر زدن" زوجی که بیست و هفت بار درخواست طلاق دادن" و اینا چیزی که هست اینه که اولن اونا زن و شوهرن، ما خیلی چیزا رو نمیدونیم از زندگیشون، اصن زنه حرفی زد؟؟چرا مرده میزدتش خب؟؟خیلی از بخش های زندگیشون رو نگفتن که..گفتن؟؟
درسته که خیلی مسائل هست که گفته نشده ولی قطعا شان انسان کتک زدن و کتک خوردن نیست.
مساله مهمتر اون بچه ها بودن, چرا ۲تا بچه باید تو همچین فضایی باشن که بشینن راجع به کتکاری والدینشون بشنون؟
(۰۹ اسفند ۱۳۹۷ ۰۲:۵۹ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: دوما اینکه کسی نگفته زن کتک خورده صداش در نیومده، رفته درخواست طلاق داده دیگه، قهر میکرده میرفته خونه باباش میمونده دیگه، بعد همونجا هم مرده داشته میگفته یه مدت بعد هر درخواست دوباره پشیمون میشد میومد زندگی مونو میکردم.خب زنه چه مرگش بوده که دوباره برمیگشته؟؟پس دوست داشته شوهره رو دیگه؟؟غیر از اینه؟؟
خودتون تناقض حرفاتونو ببینید. پاراگراف قبلی گفتین خیلی مسائل گفته نشده ولی اینجا خودتون با پیش فرض ذهنی خودتون به نتیجه قطعی رسیدین.
شاید به این دلیل که چاره ای نمیدیده. یه مستند درباره یه خانم ۲۱ ساله دیدم تو مشهد. ۱۲سالگی زمانی که حتی به بلوغ نرسیده بوده به خواست والدین با کسی ازدواج کرده بود که حدود ۳۰ سالش بود. در ۱۵و۱۷ سالگی ۲پسر به دنیا آورده بود. مرد معتاد به الکل بود و کتک زدن به حدی شدید که سر یه بچه و دست بچه دیگه رو شکونده بود. ولی خانم سالها تحمل کرده بود چون نمیتونست برگرده پیش خانواده ای که خودشو به تنهایی هم نمیپذیرفتن چه برسه بچه ها و بچه ها رو هم نمیتونست تنها بذاره.خودشم فرصتی تو زندگیش نداشته که تحصیلات و مهارتی به دست بیاره. همه اینها تو دهه اخیر و توی یه کلانشهر اتفاق افتاده.
سازمان حمایتی دولتی موثری هم در کار نیست. حتی NGO ها هم خیلی نمیتونن وارد این مسائل بشن چون به لطف نواقص قانونی دستشون خیلی بسته است و حتی در نهایت ممکنه مشکلاتی براشون ایجاد بشه که فعالیتهای دیگه شون هم مختل بشه.
برخلاف تصور رایج و با وجود تغییرات مثبت هنوز طلاق خیلی بهای سنگینی داره.
(۰۹ اسفند ۱۳۹۷ ۱۱:۱۵ ق.ظ)Autumngirl نوشته شده توسط: چون اکثرا اینطور تو جامعه جا افتاده یا بهتره بگم آموزش داده شده که دختر باید خجالت بکشه، کمتر حرف بزنه، کسی بهش متلک انداخت هم از ترس آبروش هیچی نگه، احیانا اصلا نیازی نیست نظر و دیدگاهی هم داشته باشه، اتفاقا بدیش اینه که اکثر پسرا هم اینطور یاد می گیرن پس حس می کنن تو زندگی مشترک هم نیازی به همفکری همسرشون ندارن و حرف اول و آخر رو اونا باید بزنن اگرچه غیر منطقی هم باشه، قدرت مطلق بهشون داده شده و این خودش باعث ایجاد ناراحتی و درگیری میشه (کل جامعه رو درنظر بگیرین، شهرهای کوچکتر، روستاهای دورافتاده، کساییکه شاید تحصیلاتشون چند کلاس بیشتر نیست و اصلا با واژه حقوق هم آشنا نیستن، کساییکه حتی از پدر و برادر هم توسری خوردن و اصلا اینطوری عادت کردن و ....)
حتی تو بالاترین سطح هم هنوز هست. حتی آقای پزشک متخصص عضو هیئت علمی هم میتونه اون مردی باشه که کتک میزنه همسرشو. حتی خانم دکتر داروساز هم میتونه اون زنی باشه که در مقابل تحقیر سکوت میکنه چون تهدید میشه با چیزی به اسم آبرو.
جامعه مون بیماره و این بیماری داره هر روز بیشتر تخریب میکنه و کسی هم دنبال درمانش نیست. و دور نیست که دودش به اونها که در ساحل نشسته شاد و خندانند هم برسه.
(۰۹ اسفند ۱۳۹۷ ۱۱:۱۵ ق.ظ)Autumngirl نوشته شده توسط: اعصابم خورد بود گفتم، انگار اشتباه کردم، کش پیدا می کنه
کار خوبی کردی, ممنونم ازت. خوشحالم که میبینم برای کس دیگه ای هم مهمه