انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[pioneer01]

نمونه خارجی سایت iranzehn.com میشناسین؟

تقریبا همه چی درست بود به غیر از شغلای پیشنهادیش

[blackhalo1989]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۳۰ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط:  نمونه خارجی سایت iranzehn.com میشناسین؟

تقریبا همه چی درست بود به غیر از شغلای پیشنهادیش

این آزمون MBTI هست که معروفه. در صفحه های قبلی این تاپیک میتونید نتایج کاربران رو پیدا کنید.

[pioneer01]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اگه بچه مدرسه ای در اطرافتون دارید برید شعر "مدرسه ها وا شده" رو براش بخونید و برید رو اعصابش

یاد خاطره به یاد ماندنی از دوران راهنمایی افتادم
سر کلاس ریاضی معلم مهربان داشت اعداد صحیح درس میداد بعد من سوال میپرسیدم بعد در حین سوال پرسیدنم گفت فردا بگو مامانت بیاد مدرسه. خیلی سوال میپرسی
دیگه سوال نپرسیدم

---

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۳۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  

(31 شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۳۰ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط:  نمونه خارجی سایت iranzehn.com میشناسین؟

تقریبا همه چی درست بود به غیر از شغلای پیشنهادیش

این آزمون MBTI هست که معروفه. در صفحه های قبلی این تاپیک میتونید نتایج کاربران رو پیدا کنید.

الان دادم آزمونشو تو همین سایت ایرانی میخاستم ببینم سایت خارجی میشناسید.

[reticent]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۲:۵۲ ب.ظ)so@ نوشته شده توسط:  یک از هم اتاقیام که میخواست دفاع کنه آموزش دانشکده اشون بهش گفته بود حداقل چهار نوع میوه بخر و شیرینی خامه ای بخره و نوشیدنی هم رانی و آب معدنی بخر داداشای دوستم میدون بار دارن داخل کرمان کلی میوه فرستاده بودن بعد از دفاع هر شب اتاق ما مهمونی بود .
یه دفاع رفتم که پسره فقط کیک و تکدانه داد و بین اساتید و دانشجوها اصلا تبعیض قائل نشده بود
یه استاد داریم که داخل جلسه دفاع فقط در حال خوردن بعضی وقتا حس میکنم از سومالی اومده
من جلسه دفاعم آدامس خرسی میدم خاطره ساز بشه )))

دخترعمه من می‌خواد دفاع کنه، دو تا داور هم داره. بعد اونوقت اُستاد راهنماش بهش گفته داور دومش از اون سختگیراست که ایراد زیاد می‌گیرند. بعدشم در کمال جدیت بهش گفته فقط یک راه پیش پاش داره، اونم "پسته" است. گفته اون بنده‌خدا عاشق پسته‌ست. حتماً روز دفاع یک ظرف پسته بذار جلوش، حواسش می‌ره پی پسته و راحت‌تر می‌تونی تمومش کنی.
پ.ن) داور اولی پایان‌نامه رو خونده اما این دومی نه!

[sss]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اگه بچه مدرسه ای در اطرافتون دارید برید شعر "مدرسه ها وا شده" رو براش بخونید و برید رو اعصابش

حالا شاید امسال صداسیما به خاطر محرم بیخیال این سرود بشه، شما ول نمیکنید

[RangiRangi]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۲:۵۲ ب.ظ)so@ نوشته شده توسط:  من جلسه دفاعم آدامس خرسی میدم خاطره ساز بشه )))

عاشق ایده هاتم : )))




+
وجدانا این میزهای تزئین شده خیلی ضایع است برای دانشگاه! یه سفره می انداختن از این سر کلاس تا اون سرش اساتید محترم میشستن دورش شام جوجه کباب میل میکردن حین دفاع از این بهتر بود به خدا.

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اگه بچه مدرسه ای در اطرافتون دارید برید شعر "مدرسه ها وا شده" رو براش بخونید و برید رو اعصابش

اول مطمئن بشید نمیخواد مدرسه شروع بشه بعد..

یادم نمیاد هیچ وقت از شروع مدرسه ناراحت شده باشم . برعکس کل شهریور با ذوق و شوق منتظر مهر میشدم و دعا میکردم این ۳۱ روز هم زود تموم شه پنجره پنجره پنجره ها یا باز آمد بوی ماه مدرسه که پخش میشد دیگه میرفتم تو جو مدرسه و اینکه از اول مهر اینجوری رفتار میکنم با فلانی دوست میشم فلان معدلو باید بیارم و ...!! شب اولین روز مدرسه اصلا نمیتونستم بخوابم : )))
چقدر دلم برای مدرسه و دوران دانش آموزی تنگ شد یه لحظه..

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۴:۵۷ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط:  وبلاگ نویسی وقت گیره آیا؟

نه. البته بستگی داره چقدر بخواین وقت بذارین و وبلاگ بقیه برید یا نه و ...
من خودم هفته ای یه بار پست میذارم و وبلاگ هیشکی هم نمیرم. کل وقتی که ازم میگیره بیست دقیقه هم نمیشه. وبلاگ خیلییییی خیلییییی کمتر از اینستا و تلگرام و حتی تالارهای گفتگو وقتگیره.

[blackhalo1989]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۶:۵۳ ب.ظ)siahsefid نوشته شده توسط:  اول مطمئن بشید نمیخواد مدرسه شروع بشه بعد..

یادم نمیاد هیچ وقت از شروع مدرسه ناراحت شده باشم . برعکس کل شهریور با ذوق و شوق منتظر مهر میشدم و دعا میکردم این ۳۱ روز هم زود تموم شه پنجره پنجره پنجره ها یا باز آمد بوی ماه مدرسه که پخش میشد دیگه میرفتم تو جو مدرسه و اینکه از اول مهر اینجوری رفتار میکنم با فلانی دوست میشم فلان معدلو باید بیارم و ...!! شب اولین روز مدرسه اصلا نمیتونستم بخوابم : )))
چقدر دلم برای مدرسه و دوران دانش آموزی تنگ شد یه لحظه..

برای من تابستون مساوی بازی کردن بود. از چند روز قبل از مهر ناراحت بودم. سعی می کردم فکرم رو منحرف کنم و بهش فکر نکنم. وقتی مدرسه شروع می شد در نهایت به عنوان یه حقیقت تلخ قبولش می کردم.

[RangiRangi]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۳۰ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط:  نمونه خارجی سایت iranzehn.com میشناسین؟

یکی از دوستان یه زمان لینک سایت خارجیشو تو مانشت گذاشته بودن و نتایج جالب بود. برا من که کاملا درست بود
این سایت:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

---

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۶:۵۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  برای من تابستون مساوی بازی کردن بود. از چند روز قبل از مهر ناراحت بودم. سعی می کردم فکرم رو منحرف کنم و بهش فکر نکنم. وقتی مدرسه شروع می شد در نهایت به عنوان یه حقیقت تلخ قبولش می کردم.

آهان پس واسه همین غروب ۳۱ شهریور دلگیر بود براتون. : ))
برا من نه..برا من مساوی بود با خوندن درس های سال بعد و کلاس زبان. نه فقط من.. کل بچه های کلاس ما. سر معدل رقابت عجیبی داشتیم و منتظر مهر میشدیم که بریم تو مدرسه تفریح کنیم!! فقط چند سالی یادمه تابستون میرفتم کانون پرورش فکری کودکان و اینا و کتاب غیردرسی میخوندم!و یکی هم سال اول ابتدایی تابستونش کلاس نقاشی رفتم! همین!!
الان که بهش فکر میکنم حرص میخورم.. زیاد بچگی نکردم آخرش هم برای من یکی هیچ فایده ای نداشت اون همه درس خوندن ها. (و شاید دلیل اینکه الان هم گاهی وقتا عین بچه ها میشم و میرم سراغ تفریحات بچگونه همین باشه)

[blackhalo1989]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۰۰ ب.ظ)siahsefid نوشته شده توسط:  آهان پس واسه همین غروب ۳۱ شهریور دلگیر بود براتون. : ))
برا من نه..برا من مساوی بود با خوندن درس های سال بعد و کلاس زبان. نه فقط من.. کل بچه های کلاس ما. سر معدل رقابت عجیبی داشتیم و منتظر مهر میشدیم که بریم تو مدرسه تفریح کنیم!! فقط چند سالی یادمه تابستون میرفتم کانون پرورش فکری کودکان و اینا و کتاب غیردرسی میخوندم!و یکی هم سال اول ابتدایی تابستونش کلاس نقاشی رفتم! همین!!
الان که بهش فکر میکنم حرص میخورم.. زیاد بچگی نکردم آخرش هم برای من یکی هیچ فایده ای نداشت اون همه درس خوندن ها. (و شاید دلیل اینکه الان هم گاهی وقتا عین بچه ها میشم و میرم سراغ تفریحات بچگونه همین باشه)

نه دیگه من خرخون نبودم. دنبال معدل هم نبودم. تا دوم دبیرستان درس نمیخوندم. هر وقت از بازی خسته می شدم ریاضی میخوندم (از روی علاقه).

[RangiRangi]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۱۴ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  نه دیگه من خرخون نبودم. دنبال معدل هم نبودم. تا دوم دبیرستان درس نمیخوندم. هر وقت از بازی خسته می شدم ریاضی میخوندم (از روی علاقه).

بسیار بسیار حسادت نمودیم! هم به بازی کردنتون و هم با علاقه ریاضی خوندنتون
کلا علاقه باشه تو هر کاری، موفقیت هم حتمیه.

[Riemann]

این اولی مهر ماهی هست که دیگه به هیچ وجه من الوجوهی من به هیچ ارگانی اکادامیکی تعلق ندارم، فقط سربازی مونده

[so@]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۳۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  این اولی مهر ماهی هست که دیگه به هیچ وجه من الوجوهی من به هیچ ارگانی اکادامیکی تعلق ندارم، فقط سربازی مونده

از فردا همه بهتون میگن
سلام آش خور،آش خور سلام
+خواهر زاده ام اول دبستان و فوق العاده خوش خوابه به همین دلیل روز اول تشکیل کلاسشون خواب مونده و ساعت ۱۰ رفته مدرسه از همین حالا استرس سحرخیزی رو داره

[pioneer01]

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۰۰ ب.ظ)siahsefid نوشته شده توسط:  

(31 شهریور ۱۳۹۶ ۰۵:۳۰ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط:  نمونه خارجی سایت iranzehn.com میشناسین؟

یکی از دوستان یه زمان لینک سایت خارجیشو تو مانشت گذاشته بودن و نتایج جالب بود. برا من که کاملا درست بود
این سایت:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

وقتی داشتم به سوالای این سایت خارجی جواب میدادم یادم اومد قبلا دیده بودم سایتو.
این به نظرم بهتر از فارسیه هست چون درجه بندی داره موافقت و عدم موافقت با ی سوال

[sss]

معلم ها ناراحت تر از دانش آموزا هستن

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۰۰ ب.ظ)siahsefid نوشته شده توسط:  فقط چند سالی یادمه تابستون میرفتم کانون پرورش فکری کودکان و اینا و کتاب غیردرسی میخوندم!

کانون خیلی خوبه، من کم میتونستم برم ولی بهشت بود.

(۳۱ شهریور ۱۳۹۶ ۰۷:۱۴ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  نه دیگه من خرخون نبودم. دنبال معدل هم نبودم. تا دوم دبیرستان درس نمیخوندم. هر وقت از بازی خسته می شدم ریاضی میخوندم (از روی علاقه).

من تا ۳ماه قبل کنکور هم درس نمیخوندم. روزی ۵۰۰ صفحه رمانهای روسی و امریکایی قدیمی یا کتاب تاریخی میخوندم . دانشگاه آمار مطالعه مو آورد رو صفر
تمام خدایان یونان و روم و مصر میشناختم با جزئیات. همش یادم رفته به جز آنوبیس، خیلی خاص بود.

[RangiRangi]

...

امروز دوست داشتم از آخرین روز شهریور حسابی لذت ببرم. هر کاری دلم خواست کردم و رفع خستگی شد
چقدر امروز رو دوست داشتم.. دوست دارم فردا و فرداها رو هم دوست داشته باشم