انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[SarahArshad]

سلام بچه هاراستش من همه کاری برا شروع خوندنم کردم
تمام منابع خوب رو آماده کردم
خانه‌ام ساکت است وبه جز خودم تا عصری که همسرم بیاد هیج کس نیس
خودم رو عادت دادم صبح‌ها دیگه ساعت ۷ بیدارم
اما مشکلم اینه که درسم نمی یاد نمیدونم چطوری شروع کنم همه عوامل مساعدند
اما من ...
به خدا کلافه شدم میشه منو زاهنمایی کنید .

[luna]

سعی کنید درسایی که براتون جذابیت دارند و از خوندنشون لذت می برین و اول بخونین تا یکم جوصلتون بیاد بعدش دیگه درس خوندن راحت میشه

[yasemi]

(۲۷ شهریور ۱۳۸۹ ۰۲:۴۶ ب.ظ)luna نوشته شده توسط:  سعی کنید درسایی که براتون جذابیت دارند و از خوندنشون لذت می برین و اول بخونین تا یکم جوصلتون بیاد بعدش دیگه درس خوندن راحت میشه

کاملا درسته

[javadjj]

با علاقه و انگیزه مثلا میخوای ریاضی مهندسی بخونی
جوری بخون که اگه این کتاب رو دقیق بخونی حتما میتونی تمام سوالاتش رو حل کنی
از درس خوندنت لذت تمام رو ببر

[karostami]

مهمترین دلیل برای درس خوندن لذت بردن از آن است. نه قبولی در دانشگاه و نه کار و نه هیچ دیگری. باید سعی کنید برای خوندن درس، تو خودتون علاقه ش را به وجود بیاورید. و این کار هم تنها وقتی شروع میشه که انچیزی را که می خونید بفمید. اگر مفهومی خوندن را از اول آغاز کنید این انگیزه تو خودتون به وجود میاد.
یه نقلی هست از یکی از دانشمندان، فکر کنم خیام، که پس از آنکه مسئله ای را حل می کرد فریاد می کشید کجایند حاکمان تا لذتی که من از حل این مسئله بردم را ببینند.

[SarahArshad]

(۲۷ شهریور ۱۳۸۹ ۰۸:۴۸ ب.ظ)karostami نوشته شده توسط:  مهمترین دلیل برای درس خوندن لذت بردن از آن است. نه قبولی در دانشگاه و نه کار و نه هیچ دیگری. باید سعی کنید برای خوندن درس، تو خودتون علاقه ش را به وجود بیاورید. و این کار هم تنها وقتی شروع میشه که انچیزی را که می خونید بفمید. اگر مفهومی خوندن را از اول آغاز کنید این انگیزه تو خودتون به وجود میاد.
یه نقلی هست از یکی از دانشمندان، فکر کنم خیام، که پس از آنکه مسئله ای را حل می کرد فریاد می کشید کجایند حاکمان تا لذتی که من از حل این مسئله بردم را ببینند.

ممنون از شما بله دقیقا چنین حسی میدونم چیه وقتی یه برنامه سخت رو می نویسم این طوری میشم یه حس خوب برای توانایی کاری که شاید هر کسی از پسش بر نمی یاد ممنون از شما
گفتید مفهومی بخونم
میشه بگید واقعا عمیق خوندن از کجا و چطوری اتفاق می افته ؟

[banou]

سلام سارا خانم.
به نظر من لازم نیست تو همون دور اول همه مطالبات درس رو گرفت.چون ممکنه باعث ایجاد دلسردی بشه.حتی شده تفریحی کتابو بگیرید دستتون و یه مطلبی را به صورت تصادفی بخونید.کم کم اینکار در شما انگیزه ایجاد میکنه.مثلا یه مبحثه می خونید می بینید قبلش باید فلان بحث رو می خونیدن همینطوری ادامه میدید یه هو می بینید چند فصل رو خوندید.من به شخصه چون بعد از ۶-۷ سال شروع کردم به خوندن.اوایل سیستم عاملو می گرفتم دستم چند خط می خوندم کتابو می انداختم دور.ولی کم کم دوباره می یومدم سراغش.بعد گفتم بزار بقول معروف عشقی بخونم از هرجا واسم جالب اومد بخونم.خلاصه سرفصلها رو نگاه کردم قرعه به نام مدیریت حافظه افتاد از اونجا شروع کردم به خوندن.الان هم فک نکن پروفسور شدم یا مطالبو کامل یاد گرفتم ولی الان یه جمع بندیهایی تو ذهنم شکل گرفته.با تمرین زیاد و وقت گذاشتن ما هم انشاالله از عهده سوالها بر می آییم.
حال یه نظر دیگه هم هست اینه که من خودم گاهی وقتها اینکار هم می کنم وقتی گیج میشم کدوم فصل بخونم یا اینکه یه فصل مثلا طولانیه و حوصله‌ام سر میره میرم یه سوالو انتخاب می کنم و از اونجایی که بلد نیستم میرم مبحث مربوط به اون سئوالو می خونم اینجوری بهتر تو ذهنم می مونه ضمن اینکه اون مبحث هم واسم جا می افته.
خلاصه اینکه یه بسم الله الرحمن الرحیم بگو و با توکل بر خدا شروع کن.به هر حال از یه جایی باید شروع کرد.
راجع به باهم خوندن هم واقعا نمی تونم چون شاغل هستم و از طرفی من واسه خوندن کتابها سر فصل‌ها رو پشت سر هم نمی خونم هر سر فصلی خوشم اومد اونو می خونم کلا اینکه بی نظم درس می خونم. ولی از اینکه منو هم در جریان برنامه ریزی بدی خوشحال میشم.من الان سیستم عاملو مدیریت حافظه و سمافور و مانیتور و ایناشو خوندم.یه کم دیروز آمار شروع کردم آنالیز ترکیبی خوندم.
موفق باشی.

[SarahArshad]

(۲۸ شهریور ۱۳۸۹ ۰۷:۲۳ ق.ظ)banou نوشته شده توسط:  سلام سارا خانم.
به نظر من لازم نیست تو همون دور اول همه مطالبات درس رو گرفت.چون ممکنه باعث ایجاد دلسردی بشه.حتی شده تفریحی کتابو بگیرید دستتون و یه مطلبی را به صورت تصادفی بخونید.کم کم اینکار در شما انگیزه ایجاد میکنه.مثلا یه مبحثه می خونید می بینید قبلش باید فلان بحث رو می خونیدن همینطوری ادامه میدید یه هو می بینید چند فصل رو خوندید.من به شخصه چون بعد از ۶-۷ سال شروع کردم به خوندن.اوایل سیستم عاملو می گرفتم دستم چند خط می خوندم کتابو می انداختم دور.ولی کم کم دوباره می یومدم سراغش.بعد گفتم بزار بقول معروف عشقی بخونم از هرجا واسم جالب اومد بخونم.خلاصه سرفصلها رو نگاه کردم قرعه به نام مدیریت حافظه افتاد از اونجا شروع کردم به خوندن.الان هم فک نکن پروفسور شدم یا مطالبو کامل یاد گرفتم ولی الان یه جمع بندیهایی تو ذهنم شکل گرفته.با تمرین زیاد و وقت گذاشتن ما هم انشاالله از عهده سوالها بر می آییم.
حال یه نظر دیگه هم هست اینه که من خودم گاهی وقتها اینکار هم می کنم وقتی گیج میشم کدوم فصل بخونم یا اینکه یه فصل مثلا طولانیه و حوصله‌ام سر میره میرم یه سوالو انتخاب می کنم و از اونجایی که بلد نیستم میرم مبحث مربوط به اون سئوالو می خونم اینجوری بهتر تو ذهنم می مونه ضمن اینکه اون مبحث هم واسم جا می افته.
خلاصه اینکه یه بسم الله الرحمن الرحیم بگو و با توکل بر خدا شروع کن.به هر حال از یه جایی باید شروع کرد.
راجع به باهم خوندن هم واقعا نمی تونم چون شاغل هستم و از طرفی من واسه خوندن کتابها سر فصل‌ها رو پشت سر هم نمی خونم هر سر فصلی خوشم اومد اونو می خونم کلا اینکه بی نظم درس می خونم. ولی از اینکه منو هم در جریان برنامه ریزی بدی خوشحال میشم.من الان سیستم عاملو مدیریت حافظه و سمافور و مانیتور و ایناشو خوندم.یه کم دیروز آمار شروع کردم آنالیز ترکیبی خوندم.
موفق باشی.

ممنون از همه دوستان آره راست می گی شما دوستان من ار امروز صبح با ساختمان داده شروع کردم
ممنون از شما بانو جان ممنون ازت واسه با هم خوندن شما درست می گی سبک مخصوص خودتو داری من راستش حتی از کارم هم در اومدم بیرون برای اینکه وقت بیشتری داشته باشم و سبک درس خوندن من باشما فرق می کنه من در ضمن خط کلی بعضی از دروس مث سیستم و داده و الگوریتم و .. تو ذهنم هست ولی باید در مغرم ساماندهی بشن در هر صورت ممنون ازت دوست من

[admin]

شروع کردن درس واسه همه سخته. من هم زمانی که می خواستم شروع کنم خیلی خیلی برام سخت بود. نظر دوستان کاملاً دقیق و دلسوزانه است و خوشحالم که بی هیچ منتی اون رو به اشتراک می گذارند. از دروس راحت مورد علاقه خودتون شروع کنید خیلی عالیه و یه برنامه کتبی بنویسید و بهش پایبند باشید. سعی کنید دروس مورد علاقه رو اول بگذارید و در لابه لای اونها بقیه دروس رو هم بچینید. با برنامه خودتون صادق باشید و اگر نوبت درسی رسیده که مورد علاقه تون هم نیست اون رو جدی بگیرید و بخونید. من تاکیدم روی نوشتن برنامه روی کاغذ واسه اینه که تغییرش ندین و کاملاً جدی بهش نگاه کنید. سعی کنید برنامه ای که می نویسید در ابتدا سنگین نباشه و به مرور و با توجه به افزایش روحیه کنکوریتون اون رو سنگین کنید. مثلاً واسه ماه اول روزی در حد ۴ یا ۵ ساعت بیشتر برنامه نگذارید.

از یاد گرفتن لذت ببرید.

[karostami]

(۲۸ شهریور ۱۳۸۹ ۱۲:۲۸ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط:  

(27 شهریور ۱۳۸۹ ۰۸:۴۸ ب.ظ)karostami نوشته شده توسط:  مهمترین دلیل برای درس خوندن لذت بردن از آن است. نه قبولی در دانشگاه و نه کار و نه هیچ دیگری. باید سعی کنید برای خوندن درس، تو خودتون علاقه ش را به وجود بیاورید. و این کار هم تنها وقتی شروع میشه که انچیزی را که می خونید بفمید. اگر مفهومی خوندن را از اول آغاز کنید این انگیزه تو خودتون به وجود میاد.
یه نقلی هست از یکی از دانشمندان، فکر کنم خیام، که پس از آنکه مسئله ای را حل می کرد فریاد می کشید کجایند حاکمان تا لذتی که من از حل این مسئله بردم را ببینند.

ممنون از شما بله دقیقا چنین حسی میدونم چیه وقتی یه برنامه سخت رو می نویسم این طوری میشم یه حس خوب برای توانایی کاری که شاید هر کسی از پسش بر نمی یاد ممنون از شما
گفتید مفهومی بخونم
میشه بگید واقعا عمیق خوندن از کجا و چطوری اتفاق می افته ؟

وقتی یک چیز را حل می کنید مشخص است که توانسته‌اید مفهومش را درک کنید. عمقی خواندن این نیست که برای خواندن یک صفحه دو سه ساعت وقت بگذارید. به هر حال هر کس طریقه خواندن خودش را دارد ولی از اینکه مطلب را به طور جزیی کامل نگرفته‌اید زیاد نگران نشوید. اگر کل مطلب دستگیرتان شد برای بار نخست کافی است. بعد از اینکه قسمت های بعدی را بخوانید، اندک اندک قسمتهای قبل را دقیق‌تر متوجه می شوید و یا با حل تست‌ها و تمرین ها. بعد از یک دور مطالعه قسمتی از درس لازمه تا دوباره به اول برگردید. اینطوری دور دومی که مطالعه می کنید جزییات بیشتری را درک می کنید.