یه جورایی ناراحت شدم از خوندن متن....
به نظر من تو این مرحله دیگه پافشاری خانم بر صلاحیتش تاثیری نداره هیچ...تاثیر منفی هم می ذاره. چرا که هرچه اصرار بیشتر بشه انکار مرد و یکدندگی اش بیشتر میشه.
پیشنهاد می کنم به جای این که خانم به مغزش فشار بیاره قبلا با چه کسانی نشست و برخاست می کرده.اول مخفیانه یه سرچی بزنه تو زندگی آقا که ببینه چه دختر دیگه ای تو زندگیش وارد شده که داره این جوری خانم را دک می کنه ...یا کدوم یکی از بستگان یا آشنایان گوشش را با ساز مخالف پر کرده.مثلا خانم حتما باید بپرسه از آقا که این اطلاعات را کی بهش رسونده؟؟؟؟ که در اون صورت انگشت اتهام به جهت مخالف می چرخه.
برخلاف نظریه دوستان به این راحتی طلاق را پیشنهاد نمی کنم.ازدواج که خاله بازی نیست که اگه دو تا بچه با هم قهر کردند اسباب بازی هاشون را بردارند و بازی را بهم بزنند.در ضمن با توجه به اینکه این دو نفر با هم عقد کردند ازدواج دوم خانم خیلی راحت نیست.اگر ازدواج اول با یه سوظن به هم خورده مرد ازدواج دوم دلایل محکمتری برای به هم زدن ازدواجش داره (میگه تو قبلا با یکی نامزد بودی!!)
در پایان اگر هنوز روزنه ای برای ادامه ی این ازدواج می بینید بهتره از بزرگ فامیل بخواهید که با پسر صحبت کنه و حرف ته دلش رو بخونه وازش بخواد که از خر شیطون بیاد پایین.
و بعد...
فقط به خدا توکل کنه....یه جاهایی حتی یوسف پیامبر هم نمی تونه معصومیت خودش رو به اثبات برسونه!کار فقط کار اوستا کریمه و بس