در جواب Mr Fardad من باید از فردا برای ارشد ۹۳ بخونم.متاسفانه یا خوشبختانه
آزمند بودن بیشتر جوونای ایرانی نسبت به ادامه تحصیل خیلی خوبه.من خودم هم یکی از اونام.ولی چرا فقط ما باید برای ادامه تحصیل و مدارک بالاتر و دکتری و مقاله و... آزمند باشیم.چرا برای کار و کارآفرینی حرص نمیزنیم.به نظر شما درصد اونایی که میخوان ارشد بگیرن بیشتره یا اونایی که میخوان کارآفرین باشن.حق با شماست عنوان با متن زیاد همخوانی نداره و همین که تاپیک رو نبستی ممنونتم
ولی نظر من اینه که با درس خوندن در یک پروسه خیلی طولانی میتونیم به استقلال مالی برسیم.و ازدواج کنیم.ولی شاید با کارآفرینی در پروسه کوتاه تری به قدرت و توانایی مالی بالایی برسیم.ایران بیشتر از تخصص به صنعت احتایاج داره.شایدم این طور نباشه که من فکر میکنم.به هر حال من خودم جوونم و میدونم که تو دل جوونای مانشتی چی میگذره.هیج کس از پول دار شدن بدش نمیاد.همون طور که از با سواد شدن بدش نمیاد.و تا از نظر اقتصادی هم اوضاع درستی نداشته باشی ازدواج کردن ریسکه.گردش جهان بر پایه گرسنگی و عشق استوار است.ازدواج هم نکنی باید هر روز نسبت به شیطون و نفس اماره یه گارد قوی تر بگیری.و من خودم دیگه از این جنگ بین نفس لوامه و اماره خسته شدم و فکر میکنم آتش بس این جنگ ازدواجه.البته با اینکه بیشتر اوقات طرف برنده این جنگ خودم(نفس لوامه) بوده ولی انگار این جنگه تموم بشو نیست.من قصد ونیتم نا امید کردن بروبچ نیست.من قصدم تلنگر زدن به کساییه که مثل خودم با ۱۰۰ درصد سرعت حرکت نمیکنند."آقای برایان تریسی" در "کتاب قدرت برنامه ریزی" میگه درصد زیادی از انسان ها غافل اند و هیچ هدفی و حرکتی ندارند و همه چیز را از روی شانس و اقبال میدانند.و درصدی هم غافل نیستند ولی با تمام سرعت حرکت نمیکنند.و درصد دیگر هم که از نوادر جامعه هستند علاوه بر اینکه غافل نیستند با حدکثر سرعت حرکت میکنند تا به موفقیت برسند.و مثل هواپیمایی که اگر با ۱۰۰ درصد سرعت حرکت نکند روی زمین میماند و نمیتواند Take off کند ولی اگر با ۱۰۰ درصد سرعت حرکت کند چرخ هایش را جمع میکند و از زمین بلند میشود و پرواز میکند.
در جواب Mr selma مثال نقض شما کاملاً صحیح است.و حرف های شما کاملاً متین.ولی باز هم ته دل آدم راضی نمیشه.چون که پیامبران و امامان مقام والا و علم لدنی دارند.
از نظر پارتی بازی من هم مثل شما فکر میکنم.و همیشه هم به این فکرم که حضرت یعقوب از برادران یوسف خواست که مراقب او باشند و از خدا نخواست.و به همین خاطر سالهای زیادی حضرت یعقوب به خاطر این اشتباه یوسف را ندید.ولی بعد از سالیان سال فهمید که نباید از بنده خدا درخواست کرد و باید به خود خدا متوسل شد که نتیجه رو خودتون دیدید.
ولی من سعی میکنم این نگرش که فقط از خدا کمک بخواهی در من ضعیف نشود.حتی الان که همه دنبال پارتی اند.