(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۹:۴۹ ب.ظ)arcsin نوشته شده توسط: دوم اینکه ، خدا شاهده من تنها انگیزه ای که برای درس خوندن دارم فقط و فقط "مادرم" هست
منم دقیقا مثل شما هستم
و ۱ طرفشم خودمم
الان من ۱ جای خوب خدا را شکر میرم سر کار و درآمدم بد نیست. پروژه برنامه نویسی و طراحی وب سایت هم خارج از شرکت انجام میدم. حتی تو دانشگاه آزاد هم به کاردانیها درس دادم
ولی وقتی میبینم بیشتر همکلاسیهام یا دوستام که درسشون خیلی بدتر از من بوده ، همشون فوق لیسانس دارن، از خودم خجالت میکشم. که چرا درسو ول کردم چسبیدم به کار و زندگی
میدونم که مامانم هم خیلی دلش میخواد من فوق داشته باشم. دقیقا از روی حرفاش مثل مامان شما، معلومه.
همسرم هم همینطور. وقتی پا به پای من وقتی برای ارشد میخوندم، باهام همراهی کرد، خیلی وقتا شامو اون پخت که من به درسم برسم،خونه را تمیز میکرد، رفت و آمد ها را کم کرد که من راحت باشم و ....
وقتی این از خودگذشتگی ها و آرزوها را میدیدم ، انگیزم ۱۰۰برابر میشد که بیشتر درس بخونم
فقط حیف که کنکورمو خراب کردم