(۰۶ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۵۵ ق.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط: تبریک اقای محمودی بابت رتبه خوبی که اوردین
میخواستم در مورد شرایط سر جلسه ازتون بپرسم . : چطور کنکور رو مدیریت کردین ؟ کلا سر جلسه باید چیکار کرد ؟
میدونید چرا میپرسم ! چون اگه سر جلسه مدیریت داشتم رتبه ام خیلی خوب میشد.
ممنون میشم کامل توضیح بدین.
خیلی ممنون دوست عزیز
بله حق با شماست شرایط سر جلسه میتونه همه چیزو عوض کنه
کلا برای اکثر داوطلبا هم این شرایط پیش میاد(مخصوصا اونایی که خوب خوندن و توقعشون از خودشون بالا رفته و دنبال رتبه خوب هستن) که استرس و اضطراب شدیدی بر اونا حاکم میشه و نمیتونن مانند شرایط عادی عمل کرده و به سوالات جواب بدن.
مثلا سوالایی که خیلی راحته براشون و در شرایط عادی به راحتی بهشون جواب میدن ، سر جلسه حل نشدنی میشه براشون.
یا خیلی وقت گیر میشه جواب دادن بهشون.
و خیلی مشکلات دیگه که سرجلسه برای هر داوطلبی ممکن پیش بیاد.
برای من هم همونطور که توی مصاحبه بهش اشاره کردم این شرایط و استرس و اضطراب بود
چون من هم خیلی خوب خونده بودم و انتظار داشتم به راحتی به سوالا جواب بدم همونطور که روز قبل کنکور سوالای سال قبل رو به راحتی حل میکردم(در صدهایی که داشتم خیلی بیشتر بود نسبت به رتبه های برتر و دنبال رتبه ۱ بودم
) انتظار داشتم که سر جلسه هم اینطوری باشم.
ولی استرسی که با نزدیک شدن روز کنکور بیشتر و بیشتر میشه شرایط سر جلسه رو خیلی سخت میکنه.
حتی من شب قبل کنکور به قدری استرس داشتم که نتونستم خوب بخوابم و فک کنم کلا نزدیک ۲ ساعت تونسم بخوابم. حتی قرص خواب هم خورده بودم که بتونم بخوابم ولی جوابگو نبود و اصلا خوابم نمیبرد!!!!
تا اینکه با دوستان رفتیم سر جلسه ، اونجا هم دلداری میدادیم به هم و تظاهر می کردیم که همه چی خوب و اکیه و اصلا هیچی استرس نداریم
آزمون که داشت شروع میشد دوستام هم رفتن سر شماره های خودشون و کلاسی که من بودم هیچکدومشون رو نمیشناختم !!!
یکم بهم کمک کرد آرومتر شم !!
آزمون شروع شد و من هم رفتم سر سوالای مشترک ( برنامه داشتم از مشترک شروع کنم. بعد تخصصی ، بعدش زبان آخرسر هم اگه سوال معماری از اون قسمتهایی که خونده بودم بود اونو جواب بدم . ولی کاملا سلیقه ایه من به این دلیل اینطوری میخاستم جواب بدم که اولا سوالای مشترک مهمتر از بقیه هستن و همون اول که مغزم خسته نیست سوالای مشترک که تحلیلی و حل کردنین رو جواب بدم !!! کلا هم ۳۰ تا سواله که ۶ تاش مهندسی نرم افزار هست و حفظیه تقریبا و میشه گفت خودش استراحتیه بین درسای مشترک.
بعد از مشترک هم میرفتم سر تخصصی و چون پایگاه و هوش خیلی آسون بودن برام، اول از اونا رو میزدم که یکم از لحاظ ذهنی استراحت کرده باشم !!! بعدش میرفتم سر سوالای سیستم عامل که معمولا خیلی دقت بالا میخاستن و سخت بودن توی کنکورهای قبلی و همیشه هم خیلی وقت میذاشتم برای سوالای سیستم عامل تا با دقت حل کنم و اشتبا نداشته باشم. (ولی امسال خیلی آسون بودن سوالاش)
و به همین ترتیب زبان که آسون بود برام و توی هر شرایطی میتونستم جواب بدم و ...
سر جلسه هم از مشترک شروع کردم:
خیلی استرسم زیاد بود، سوالای امسال هم تیپشون مثل بقیه سالها نبود ، یه جوری بودن برام اصلا تسلط نداشتم هیچکدومشون . مثلا کنکور ۹۲ سخت بود سوالاش ولی من خیلی راحت حل میکردم!!! . سر جلسه اصلا اینجوری نبودم و اعتماد بنفسم رو کلا از دست داده بودم احساس میکردم هیچکدوم از سوالا رو نمیتونم حل کنم !!!
یه ساعت گذشته بود که دیدم کلا ۵-۶ تا سوالو زدم.
به قدری استرس داشتم که حتی شماره سوالارو نمیتونستم ببینم و توی پاسخنامه وارد کنم.
نمیتونستم سوالارو خوب بخونم.
خیلی داغون شدم خواستم که بیخیال شم بیام بیرون!!!
از طرفی هم این کار سخت بود برام چون خیلی زحمت کشیده بودم و نمیخاستم آخرسر اینجوری شه!!!
که گفتم اینجوری نمیشه بذا یکم استراحت کنم. دفترچه رو بستم رفتم یه آب به صورتم زدم اومدم ۲-۳ تا شکلات و یکم آب خوردم و به این فکر کردم که اگه سوالا سخته برا همه سخته فقط من نیستم که اینجوریم و این شرایط برای همه هست!!! دورو برم رو نیگا کردم دیدم کلاس کلا خالی شده و فقط ۳ نفر مونده بودیم بعد از یه ساعت.
بازم این فکر که سوالای سخت برای همه هست قوی تر شد و گفتم از سوالای مشترک به نتیجه نمیرسم و برم سر سوالای تخصصی شاید اونو خوب تونستم جواب بدم . دیدم سوالاش خیلی آسون بودن برام. به ترتیب داشتم همه ی سوالا رو حل میکردم!! یه کم به شک افتادم
دقتم رو بیشتر کردم که اشتبا نکنم و ۲-۳ تا سوال رو علامت زدم که بعدا حل کنم .
خیلی روحیه گرفتم چون عالی به سوالای تخصصی جواب داده بودم. رفتم سر سوالای زبان از کلوز تست ( گرامر) شروع کردم. هر ۵ تا رو زدم و روحیه ام چند برابر شد دیگه هیچی استرس نداشتم خیلی ریلکس بودم.
زبان رو ول کردم برا آخر رفتم سر سوالای مشترک این سری خیلی بهتر بودم سوالایی که بار اول حتی نمینونستم خوب بخونم رو راحت حل میکردم و نسبت به بار اول کلا همه چی برام عوض شده بود خیلی راحت به جنگ سوالا میرفتم و حلشون میکردم استرس هیچی هم نداشتم. یکی دو تا سوال رو هم علامت زدم که بعدا برگردم حل کنم و دوباره رفتم سراغ زبان ۲ تا سوال لغت رو با سوالای متن جواب دادم و دوباره رفتم سر تخصصی و سوالایی که علامت زده بودم رو حل کردم. باز هم برگشتم سر مشترک و سوالای علامت دار رو سعی کردم حل کنم و آخر سر هم ۲ تا سوال معماری رو زدم. و هنوز وقت داشتم ! ۲-۳ بار هم پاسخنامه و دفترچه رو چک کردم که اشتباه وارد نکرده باشم
کلا فک نکنم کسی وقت کم بیاره(برخلاف کنکور کارشناسی که اکثرا وقت کم میاد. من هم وقت کم آورده بودم
)
ولی استرس و فشار جلسه کنکور اجتناب ناپذیره و برای همه به نسبت کم و زیاد وجود داره و نباید باعث شه که عملکرد بیاد پایین. روش های مختلفی هم وجود داره که جلوی اضطراب رو گرفت
مثلا به این فکر کنی که شرایط برای همه یکسانه و سوال سخت برای همه سخته
یا نمیدونم به این فکر کرد که خیلی زحمت کشیدی و نباید این شرایط باعث شه که نتونی نتیجه بگیری
اعتماد بنفس داشته باشی
نگران این نباشی که چندتا سوال رو نتونستی حل کنی یا توی یه درس خوب نبودی. و به فکر بقیه سوالا باشی و سعی کنی که اونارو خوب جواب بدی که جبران شه نه اینکه اونارو هم دیگه بیخیال شی!
و...
کلا باید سعی کنی که به خودت روحیه بدی