17 تير 1395, 06:01 ب.ظ
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180
17 تير 1395, 07:26 ب.ظ
(17 تير 1395 06:01 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]ازدواج یا ادامه تحصیل !اگر بتونید با کسی که اهداف مشترک دارید در دوران دانشجویی ازدواج کنید بسیار بسیار درصد موفقیتتون و تضمین موفقیتتون بالا میره. من خیلی از دوستام تو دوران کارشناسی با هم دانشگاهیشون ازدواج کردند و پله پله با هم بالا رفتن. الان خیلیاشون دارن تو بهترین دانشگاههای خارج دکتراشون رو هم با هم میگیرن. اونایی هم که ایران موندن تو بهترین دانشگاهها هستن درسته زندگی تو خوابگاه متاهلی و بعضا خوابگاه جدا یه کم براشون سخت بود ولی خدا رو شکر الان اقا دکتراشون رو گرفته هیات علمی شده بهترین خونه و ماشین خانوم هم سال دیگه دکتراش تمام میشه و قراره شوهرش واسطه بشه که هر دو در یه دانشگاه تدریس کنند. دیگه از این بهتر چی میخاین؟ قطعا وقتی اهداف مشترک داشته باشید و در محیط یکسان باشید دیدگاهتون نسبت به مشکلات و مسایل هم متعادل و منطقی خواهد بود.
17 تير 1395, 07:49 ب.ظ
(16 تير 1395 05:36 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]به نظرم ازدواج یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی هست همین درس خوندن باعث میشه آدم توقعش بره بالا برای من که اینطوری شده !درسته که مشکلات مادی دلیل اصلیه، اما علتای این بلوغ مالی دیر پسرا رو باید رفع کرد تا دختر پسرا راحت تر به هم برسن. ولی خداییش مشکل جامعه ما فقط مادیات نیست، بخش فرهنگی و اعتقادی هم بسیار جای نگرانی داره؛ ما در مقوله های فکری و اعتقادی هم در حالت گذار خاصی هستیم که ملزومات خودشو داره.
نه به شلوغی و سرسختی شهری مثل تهران و نه به سادگی و رسومات خاصی مثل جایی که زندگی می کنم
این تغییر محیط قرار گرفتن برای من باعث شده که خودم نتونم بین این دو تا محیط روش مناسبی رو برگزینم ! آدم گیج میشه ولی با حساب و کتابی که خودم کردم شاید تو سن ۳۰ به بالا بشه به ازدواج فکر کرد البته اگه تا اون موقع به تاخیر بیفته ممکنه مشکلات بزرگی که حتی خودمون ندونیم برامون اتفاق بیفته و شاید دیگه بعد از اون سن تمایل به ازدواج کمتر بشه و خیلی از حرف های دیگه
من مشکل اصلی رو تو نداشتن پول می دونم اگه به مقدار کافی پول داشته باشی راحت می تونی ازدواج کنی و خود به خود خیلی از حرفا زده نمیشه
حلا فعلا بچسبیم به همون مادیات: علت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
و نبود شغل در نتیجه عدم سرمایه گذاری یا هدایت مناسب منابع نیروهای انسانی مخصوصا افراد عادی جامعه هستش، فشارهای مالی و رکورد اقتصادی هم کنار اون میشه قوز بالای قوز، مشکل ما آموزش ندادن مسئولیت پذیری در تربیت نسل های جدید در زمان مناسب خودش بوده و هست، مشکل ما شک داشتن نسل های جدید به باورها و روش های سنتی و ترس اونها از روش های جدیده، مشکل ما عدم باور جوونا توسط نسل های قبلی! و رگبار انرژی های منفی از سمت اونها! و متهم شدن جوونها به خیلی چیزا! و اعتماد بنفس پایین! و خیلی چیزای دیگه.
بذا یه چالش فکری برات بوجود بیارم و به این طوفان مغزی تاپیک دامن بزنم ؛ آقا یا خانوم محترم، همین الان کل چیزایی که از ازدواج میخای رو بیار جلوی چشات و مشکلاتی که بنظرت ممکنه سر راه اون ازدواج قرار بگیره. در حد 30 ثانیه بهشون فک کن و مرور کنشون. حالا فرض کن فردایی اومده که اون مشکلات حداقل برای شما حل شده هستش و اصلا جای نگرانی نیست در موردشون! آیا هنوزم دیدتون به ازدواج همون دید قبلیه؟! آیا چیزایی که تا دیروز برات ارزش بود هنوزم ارزشمنده؟ آیا تبدیل محدودیت به آزادی ممکنه در عقاید شما تاثیر بذاره یا نه؟ و خیلی سوالای دیگه که خودمون باید برسیم بهشون.
متاسفانه بنظرم نسل ما شده نسلی که زندگیمون شده حرف و شعار و تئوری و اینا، و توی عمل کردن مشکلات جدی داریم ینی جلوی پامون اینقده سنگ انداختن و شرایط اینقد سخت شده که توی حرف گیر کردیم و به عمل شاید نرسیم (دینگ دینگ دینگ دکتر بوق بوق به اتاق عمل دکتر بوق بوق به اتاق عمل )؛ فقط بلدیم تئوریها رو بخونیم و حفظ کنیم و در موردشون نظر بدیم و آخرش تن میدیم به حرف بقیه که همون شرایط محیطی باشه. اینکه خودمون نظری داشته باشیم و بهش عمل کنیم و پاش واستیم سخته، اما من اینو بیشتر میپسندم.
من فقط میدونم که ما داریم به اسم "سخت بودن اعتماد به مردم زمونه" زندگی هامونو به تاخیر میندازیم
صرفا جهت اطلاع: الان من حدود سه ساعته دارم مطالب جدید تاپیک رو میخونم
(16 تير 1395 06:07 ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: [ -> ]میشه لطفا بیشتر توضیح بدی، ممنون میشم(16 تير 1395 05:36 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]به نظرم ازدواج یکی از سخت ترین تصمیمات زندگی هست همین درس خوندن باعث میشه آدم توقعش بره بالا برای من که اینطوری شدهبرای من بالعکس بوده خوشبختانه.
...
reticent
17 تير 1395, 08:13 ب.ظ
من خودم شخصاً ازدواج رو فدای هدفم کردم!
الآن نمیدونم نتیجه چی بشه! رضایت به دنبال داره یا پشیمونی!
ایشالا چند سال دیگه که به نتیجه رسیدم میام اعلام می کنم تا درس عبرتی بشه برای سایرین!
_____________________
ازدواج تنها موردیه که من تو زندگی نتونستم با عقل و منطق در موردش تصمیم بگیرم.
از یک طرف عقل حکم می کنه با بالاتر رفتن سن موقعیت های خوب ازدواج کمتر میشن و البته انتخاب هم سخت تر میشه! و البته ازدواج و تشکیل خانواده از نیازهای آدمه!
از اون طرف همون عقل حکم می کنه که اگر بخوای ازدواج کنی و درست رو هم همزمان با خونه داری و بچه داری ادامه بدی و سرکار بری کلاً خیلی به سختی میفتی و دردسرش زیاده. روند پیشرفتت کُند میشه و حتی ممکنه متوقف بشه! و اگر هدفت فوق العاده برات مهم باشه نمیتونی دور موندن ازش رو تحمل کنی و در نتیجه تو زندگی به نوعی احساس شکست می کنی. البته این برای خانمهاست (با توجه به فضای فعلی جامعه). آقایون در این مورد کارشون راحتتره!
البته امر ازدواج تا حد زیادی وابسته به دل آدم هم هست. آدم اگر چیزی به دلش باشه واسه خاطرش هر کاری میکنه.
شاید من و امثال من که خیلی راحت ازدواج رو فدای درس و آینده تحصیلی و کاری می کنیم اگر کسی به دلمون نشسته بود اونوقت دیگه اینقدر راحت در موردش صحبت و تصمیم گیری نمی کردیم! نمیدونم!
_____________________
البته قسمت و تقدیر هم هست... اینکه کی، کِی، کجا ...
_____________________
چقدر پیچیده شد! بی خیال!
الآن نمیدونم نتیجه چی بشه! رضایت به دنبال داره یا پشیمونی!
ایشالا چند سال دیگه که به نتیجه رسیدم میام اعلام می کنم تا درس عبرتی بشه برای سایرین!
_____________________
ازدواج تنها موردیه که من تو زندگی نتونستم با عقل و منطق در موردش تصمیم بگیرم.
از یک طرف عقل حکم می کنه با بالاتر رفتن سن موقعیت های خوب ازدواج کمتر میشن و البته انتخاب هم سخت تر میشه! و البته ازدواج و تشکیل خانواده از نیازهای آدمه!
از اون طرف همون عقل حکم می کنه که اگر بخوای ازدواج کنی و درست رو هم همزمان با خونه داری و بچه داری ادامه بدی و سرکار بری کلاً خیلی به سختی میفتی و دردسرش زیاده. روند پیشرفتت کُند میشه و حتی ممکنه متوقف بشه! و اگر هدفت فوق العاده برات مهم باشه نمیتونی دور موندن ازش رو تحمل کنی و در نتیجه تو زندگی به نوعی احساس شکست می کنی. البته این برای خانمهاست (با توجه به فضای فعلی جامعه). آقایون در این مورد کارشون راحتتره!
البته امر ازدواج تا حد زیادی وابسته به دل آدم هم هست. آدم اگر چیزی به دلش باشه واسه خاطرش هر کاری میکنه.
شاید من و امثال من که خیلی راحت ازدواج رو فدای درس و آینده تحصیلی و کاری می کنیم اگر کسی به دلمون نشسته بود اونوقت دیگه اینقدر راحت در موردش صحبت و تصمیم گیری نمی کردیم! نمیدونم!
_____________________
البته قسمت و تقدیر هم هست... اینکه کی، کِی، کجا ...
_____________________
چقدر پیچیده شد! بی خیال!
17 تير 1395, 08:19 ب.ظ
(16 تير 1395 09:41 ب.ظ)clint نوشته شده توسط: [ -> ]دخترها مثل سیب های روی درخت هستند. بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند. پسرها نمی خواهند به بهترین ها برسند چون می ترسند سقوط کنند و زخمی بشوند،بنابراین به سیب های پوسیده روی زمین که خوب نیستند اما به دست آوردنشان آسان است،اکتفا می کنند. سیب های بالای درخت فکر می کنند مشکل ازآنهاست درحالی که آنها فوقالعاده اند. آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا بیایدبا این پست حال کردم
میگم دختری که یه عمر تو ارتفاع زندگی کرده رو ازون بالا بچینیم مشکلی پیش نمیاد آیا بعد که چیدیم باش مربا درست کنیم یا با پوست بخوریم
در مورد مساله بغرنج ازدواج هم دخترا و هم پسرا تحت فشارن؛ دخترا اگه مساله Inaccessibility براشون مطرحه برای پسرا هم نبودن نردبون (و ابزارهای لازم) براشون مساله هستش. میدونم که توقع شما این نیست که دختر بشینه سرجاش و پسر خودشو هلاک کنه که به اون برسه! اومدیم و پسره بیچاره به زحمت هر جوری بود رسید به بالای درخت مذکور، ولی سیب خودشو اونجا پیدا نکرد! تکلسف چیه؟! سیب خوب همیشه سیبی که در اوج باشه نیست، البته اونجا هم ممکنه باشه.
reticent
17 تير 1395, 08:28 ب.ظ
البته به قول کاربر خیام اگر پول داشته باشی خود به خود خیلی از حرفا زده نمیشه!
مثلاً پول داشته باشی برای نظافت و کارای خونه خدمه استخدام کنی. پول داشته باشی واسه بچه ات پرستار بگیری (البته اگه دلت راضی بشه بچتو بسپاری به یه غریبه) و ...!
شاید خود آدم بتونه همه این کارا رو با هم انجام بده اما زود از پا میفته! طرف تو فامیل ما بچه هاشو که مادرش نگه میداره (که البته دیگه کم کم داره از توانش خارج میشه)، درآمدش هم خیلی خوبه، داره ارشد میخونه و سرکار میره، کار خونه با خودشه، الآن به جائی رسیده که بدون قرص خوابش نمیبره، از شرایطش زده شده، توانشو دیگه نداره!
هر کی از دور ببینه میگه چقدر خوشبخته اما دیگه نمیدونه که داره ذره ذره آب میشه و از بین میره!
حالا که بیشتر فکر می کنم بیشتر به نتیجه میرسم که: نه خیر! به دردسرش نمی اَرزه! :|
_______________________
* پولشو و دلشو!
یکی پولشو هم داره اما دلشو نداره که زندگیش توسط دیگران چرخونده بشه!
_______________________
** بعدشم! آدم وقتی یک سری مسئولیت ها رو قبول میکنه باید پاش وایسه و درست انجامشون بده! با یه دست که نمیشه چندتا هندونه برداشت! تعداد مسئولیت ها و کارها که زیاد بشه کیفیت انجامشون هم کم میشه و باعث میشه آدم تو هیچ زمینه ای احساس موفقیت و رضایت نداشته باشه (البته آدم کیفیت گرا).
مثلاً پول داشته باشی برای نظافت و کارای خونه خدمه استخدام کنی. پول داشته باشی واسه بچه ات پرستار بگیری (البته اگه دلت راضی بشه بچتو بسپاری به یه غریبه) و ...!
شاید خود آدم بتونه همه این کارا رو با هم انجام بده اما زود از پا میفته! طرف تو فامیل ما بچه هاشو که مادرش نگه میداره (که البته دیگه کم کم داره از توانش خارج میشه)، درآمدش هم خیلی خوبه، داره ارشد میخونه و سرکار میره، کار خونه با خودشه، الآن به جائی رسیده که بدون قرص خوابش نمیبره، از شرایطش زده شده، توانشو دیگه نداره!
هر کی از دور ببینه میگه چقدر خوشبخته اما دیگه نمیدونه که داره ذره ذره آب میشه و از بین میره!
حالا که بیشتر فکر می کنم بیشتر به نتیجه میرسم که: نه خیر! به دردسرش نمی اَرزه! :|
_______________________
* پولشو و دلشو!
یکی پولشو هم داره اما دلشو نداره که زندگیش توسط دیگران چرخونده بشه!
_______________________
** بعدشم! آدم وقتی یک سری مسئولیت ها رو قبول میکنه باید پاش وایسه و درست انجامشون بده! با یه دست که نمیشه چندتا هندونه برداشت! تعداد مسئولیت ها و کارها که زیاد بشه کیفیت انجامشون هم کم میشه و باعث میشه آدم تو هیچ زمینه ای احساس موفقیت و رضایت نداشته باشه (البته آدم کیفیت گرا).
17 تير 1395, 08:30 ب.ظ
(16 تير 1395 10:17 ب.ظ)sss نوشته شده توسط: [ -> ]چند تا نکته راجع به پستهای ۳-۴ صفحه اخیراز قدیم گفتن دهن مردمو نمیشه بست! کسایی هم که میخوان دنبال بهونه باشن که دختره یه ایرادی داشته آخرش بهونه خودشونو پیدا میکنن. آدم یا باید بر طبق افکار خودش زندگی کنه یا بر طبق دهن مردم، کدوم معقولتره؟
*خوب شما می گید یخچال ساید و اینها مهم نیست ولی همه کسانی که با شما رفت و آمد دارن هم این طور فکر میکنن؟ می دونین ۱ دختر چقدر باید روح قوی داشته باشه که کنایه های فامیل هر دو طرف رو بتونه تحمل کنه؟
و از طرفی این ها وسایلی هستن که خانوم خونه باهاشون سرو کار داره، پس عاقلانه اش این که چیزی انتخاب کنه تو کارهای روزمره اش سختی نکشه.
* نکته ای هم هست که خیلی از اون ها هم که آسون گرفتن الآن پشیمونن. چون باید این دیدو که دختره حتما یه ایرادی داشته رو تحمل کنن.
*تجربه نشون داده که عقد طولانی مدت (بیش تر از ۲ سال)آسیب های خیلی بیشتری از مجردی داره.
*من خودم ۲ تا از هم کلاسی ها مو سراغ دارم، که قبل از تموم شدن درس و سربازی تو زیرزمین زندگی شونو شروع کردن و الآن ۲تا بچه هم دارن ولی خوب خیلی این موارد نادره که هر دو طرف و خانواده هاشون انقدر شرایط پایین رو قبول کنن
بنده دوستی دارم که هم خونواده خودش و هم خونواده خانومش لارجن، لارجن هااااااااااااا
اما چون خودشون میخوان زندگیشونو بسازن و دوس دارن طوری که میخوان زندگی کنن، حرف و کنایه های بقیه رو هم تحمل میکنن با هم، ینی در موردش باهاشون صحبت کردیم که دارم میگم اینجا. حالا اینطوری بودن کار هر آدمی نیست؛
ما همه محکومیم به اینکه زندگی کنیم؛ یا عقایدمونو در راستای خواسته هامون میکنیم یا خواسته هامونو در راستای عقایدمون میکنیم. انتخاب با خودمونه.
17 تير 1395, 08:32 ب.ظ
ماشالا سرعت پست زدن تو این صفحه بالاست! مثل اینکه این دغدغه خیلی جدیه!
17 تير 1395, 08:50 ب.ظ
(17 تير 1395 08:18 ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: [ -> ]با گفته های آقای crevice کاملا موافقم.بهترین ینی چی اصن صد در صد خوشگلترین نیست!
...
(16 تير 1395 09:41 ب.ظ)clint نوشته شده توسط: [ -> ]دخترها مثل سیب های روی درخت هستند......
والا اون چیزی که ما اطراف مون دیدیم و شنیدیم، آقایون وقتی پای ازدواج میاد وسط، همیشه بدنبال بهترین و مناسب ترین فرد هستند. بجز عده معدودی که دچار عشق های آنی میشن.
والا بالله خانوم سمیه عده ای هم هستند که دنبال بهترینن؛ و دنبال هم کفو ( بقولی مناسب ترین ) خودشونن!
اون عشق آنی رو میشه برای من توضیح بدین! ینی چی دقیقا؟ همون فرهاد و شیرین و اینا؟ خوبه یا بده؟
17 تير 1395, 08:55 ب.ظ
(17 تير 1395 08:30 ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: [ -> ]از قدیم گفتن دهن مردمو نمیشه بست! کسایی هم که میخوان دنبال بهونه باشن که دختره یه ایرادی داشته آخرش بهونه خودشونو پیدا میکنن. آدم یا باید بر طبق افکار خودش زندگی کنه یا بر طبق دهن مردم، کدوم معقولتره؟خب من هم نمیگم طبق نظر مردم زندگی کنیم، دیدم که میگم. خیلیا در ظاهر و حتی شایدم در باطن از خیرخواهی این حرفو میزنن ولی صبر آدم هم حدی داره. حالا اگر اون آدم از نزدیکان خیلی نزدیک باشه که نشه ازش فاصله گرفت که دیگه واویلا
17 تير 1395, 08:58 ب.ظ
(17 تير 1395 04:58 ب.ظ)zarisa نوشته شده توسط: [ -> ]صرفا جهت اطلاع: هر چی پسر پاک و معصومه هم باید از این و اون متلک بشنوه که چرا هنوز مجرده...(16 تير 1395 09:41 ب.ظ)clint نوشته شده توسط: [ -> ]دخترها مثل سیب های روی درخت هستند......
از این مدل ازدواجا زیاد سراغ دارم. اونوقت هر چی دختر پاک و معصومه باید از این و اون متلک بشنوه که چرا هنوز مجرده...
(17 تير 1395 05:06 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]nlp شما واقعا فک کردی خواهر و مادر پسر همه کارن؟! اون یه دیدار اولیه هستش که مشخص بشه میشه ادامه داد یا نه، همین.(17 تير 1395 02:35 ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط: [ -> ]آخه خب سنتی ب اون شکل هم خوب نیس ک دوطرف قبلش همو ندیدن. من واقعا بنظرم مسخرس طرف مادر یا خواهرش قرار باشه دخترو بپسنده خودش اصلا طرفو ندیده باشه(17 تير 1395 12:48 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]ب نظر من هم الان تو این دوره آشنایی باید ب صورت مدرن باشه ولی خب هر دو طرف و مخصوصا دختر باید حواسشون باشه ک سو استفاده ای صورت نگیره.کنترلش سخته، بسیار سخت. بعنوان یک پسر بهتون توصیه میکنم این شیوه رو انتخاب نکنید. هرچقدم حواستون جمع باشه همون پسری که بهش اعتماد کردید ممکنه بعد از ازدواج یه سری مسائل رو پیش بکشه و خیلی چیزای دیگه.. مگه اینکه طرف خیلی مرد باشه که
با حرف پژمان موافقم؛ خوانواده ها حتما باید در جریان باشن. البته پیرو صحبتای دوستان مشخصه که هر دو روش سنتی یا غیرسنتی مشکلات خودشونو دارن. در ضمن از موضوع "صداقت در نشان دادن خود واقعی" که بعضی از دوستان اشاره کردن هم حمایت مینمائم :
(17 تير 1395 05:22 ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: [ -> ]شوخی می کنینبا تمام سختیاش مطمئنم لذت داره ایشالا قسمت همه مجردا بشه از جمله خودم
در سرما یخ زدن لذت داره؟! سرمایی نیستین بفهمین.
(17 تير 1395 05:22 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]نمیشه نظر کلی داد ک اون ازدواجی ک حالا دو طرف یه شناختی از هم دارن مساوی با شکسته اونی ک سنتیه خوبیه. من ب شخصه نمیتونم آدمیو ک حسی بهش ندارم بار اول بیاد قبول کنم. یه پیش زمینه باید وجود داشته باشه.از سمت شما که به مساله نگاه میکنم منطقی مینماید! اما این خودش محدود کننده فرصتهای ازدواج دخترا نیست آیا؟ یا مگه یه دختر قبل ازدواجش با چند نفر میتونه آشنا بشه و پیش زمینه داشته باشه؟
17 تير 1395, 09:31 ب.ظ
صرفا جهت اطلاع آقایان مانشت
زنانی که دارای هوش بالایی هستند دارای جذابیت کمتری برای مردان می باشند
اگرچه ایده داشتن زن باهوش، جذاب است اما در واقعیت، خلاف این موضوع رخ می دهد. این بر اساس چندین پژوهشی است که در دانشگاه های بوفالو و تگزاس انجام شده در مورد اینکه چه چیزی در زنان برای مردان، مطلوب است. بر اساس آزمایش های انجام شده، مردان به زنانی که در ریاضی یا انگلیسی، عملکرد بهتری از آنان داشتند، نمره جذابیت بیشتری دادند. اما وقتی که ازاین مردان سوال شد که در زندگی واقعی حاضرند با این زنان ازدواج کنند، پاهایشان سست شد. در عمل، مردان از زنانی که دارای هوش بالاتری هستند، فاصله می گرفتند و حاضر نبودند شماره تماسشان را به آنها بدهند یا قرار بگذارند.
پژوهشگران معتقدند که مردان نسبت به زنانی که هوششان از آنها بیشتر است، احساس مردانگی شان کاهش می یابد [و آنها را تهدید تلقی می کنند]. چه کسی می دانست که مردانگی اینقدر شکننده باشد
زنانی که دارای هوش بالایی هستند دارای جذابیت کمتری برای مردان می باشند
اگرچه ایده داشتن زن باهوش، جذاب است اما در واقعیت، خلاف این موضوع رخ می دهد. این بر اساس چندین پژوهشی است که در دانشگاه های بوفالو و تگزاس انجام شده در مورد اینکه چه چیزی در زنان برای مردان، مطلوب است. بر اساس آزمایش های انجام شده، مردان به زنانی که در ریاضی یا انگلیسی، عملکرد بهتری از آنان داشتند، نمره جذابیت بیشتری دادند. اما وقتی که ازاین مردان سوال شد که در زندگی واقعی حاضرند با این زنان ازدواج کنند، پاهایشان سست شد. در عمل، مردان از زنانی که دارای هوش بالاتری هستند، فاصله می گرفتند و حاضر نبودند شماره تماسشان را به آنها بدهند یا قرار بگذارند.
پژوهشگران معتقدند که مردان نسبت به زنانی که هوششان از آنها بیشتر است، احساس مردانگی شان کاهش می یابد [و آنها را تهدید تلقی می کنند]. چه کسی می دانست که مردانگی اینقدر شکننده باشد
17 تير 1395, 09:31 ب.ظ
یکی از بچهها ازین ویدئوهای انگیزشی میذاره هر چنوخ یه بار، توی یکی ازونا توی یه فیلم یکی میگه:
"اگه رویایی داری باید ازش مراقبت کنی! آدمایی که خودشون نمیتونن کاری انجام بدن، به تویم میگن که نمیتونی! اگر چیزی رو میخوای برو و بدستش بیار!"
+ از شکست خوردن نترس.
"اگه رویایی داری باید ازش مراقبت کنی! آدمایی که خودشون نمیتونن کاری انجام بدن، به تویم میگن که نمیتونی! اگر چیزی رو میخوای برو و بدستش بیار!"
+ از شکست خوردن نترس.
17 تير 1395, 09:33 ب.ظ
(17 تير 1395 08:58 ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: [ -> ]از نظر بنده توهین ب دختر هست ک طرف خودش نقشی نداشته باشه بسپره مادر یا خواهرش براش پیدا کنند و بپسندن. منظورم از پیش زمینه صرفا دوستی نبود این بود ک حداقل همو دیده باشن حالا همکلاسی ای همکاری چیزی(17 تير 1395 04:58 ب.ظ)zarisa نوشته شده توسط: [ -> ]صرفا جهت اطلاع: هر چی پسر پاک و معصومه هم باید از این و اون متلک بشنوه که چرا هنوز مجرده...(16 تير 1395 09:41 ب.ظ)clint نوشته شده توسط: [ -> ]دخترها مثل سیب های روی درخت هستند......
از این مدل ازدواجا زیاد سراغ دارم. اونوقت هر چی دختر پاک و معصومه باید از این و اون متلک بشنوه که چرا هنوز مجرده...
(17 تير 1395 05:06 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]nlp شما واقعا فک کردی خواهر و مادر پسر همه کارن؟! اون یه دیدار اولیه هستش که مشخص بشه میشه ادامه داد یا نه، همین.(17 تير 1395 02:35 ب.ظ)pezhman.m-AI نوشته شده توسط: [ -> ]آخه خب سنتی ب اون شکل هم خوب نیس ک دوطرف قبلش همو ندیدن. من واقعا بنظرم مسخرس طرف مادر یا خواهرش قرار باشه دخترو بپسنده خودش اصلا طرفو ندیده باشه(17 تير 1395 12:48 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]ب نظر من هم الان تو این دوره آشنایی باید ب صورت مدرن باشه ولی خب هر دو طرف و مخصوصا دختر باید حواسشون باشه ک سو استفاده ای صورت نگیره.کنترلش سخته، بسیار سخت. بعنوان یک پسر بهتون توصیه میکنم این شیوه رو انتخاب نکنید. هرچقدم حواستون جمع باشه همون پسری که بهش اعتماد کردید ممکنه بعد از ازدواج یه سری مسائل رو پیش بکشه و خیلی چیزای دیگه.. مگه اینکه طرف خیلی مرد باشه که
17 تير 1395, 09:42 ب.ظ
(17 تير 1395 09:33 ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: [ -> ]...ینی همه نقشا توی همون یه جلسه اوله؟ (خانواده دختر اجازه میدن جلسه اول خود پسر تنها بیاد و شما رو ببینه و صحبت کنه بعد اگه پسندید جلسه بعد با خانوادش بیاد آیااااااااااا؟) البته متوجه حرفتون هستم، ولی دیگه بکار بردن تعبیر "توهین" زیاده رویه بنظرم.
از نظر بنده توهین ب دختر هست ک طرف خودش نقشی نداشته باشه بسپره مادر یا خواهرش براش پیدا کنند و بپسندن. منظورم از پیش زمینه صرفا دوستی نبود این بود ک حداقل همو دیده باشن حالا همکلاسی ای همکاری چیزی
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180