انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[mcp]

(۰۵ شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۰۵ ق.ظ)SaMiRa63 نوشته شده توسط:  اصلا اهل بحث و مجادله نیستم ،‌ چون با قسمتی از صحبت هاشون موافق بودم تشکر کردم ، من عذر خواهی میکنم که اینطوری میگم ولی فکر نکنم تشکر کردن یا نکردن یه نفر به بقیه دوستان مرتبط باشه این مورد کاملا سلیقه ایه و به خود شخص برمیگرده .
حالا دوباره تشکرمو میذارم که ابهامتون برطرف بشه .
امیدوارم جواب علامت سوالتونو گرفته باشید .

آخه برداشتن تشکرتون بعد از اینکه پست ۱۲۹ درج شد، انجام شده بود، گفتم شاید سطحی متن پست رو خوانده بودید و بعدش به خودتون آمده بودید !

[mcp]

کاملا مطمئنم وگرنه نمیگفتم بهتون.

[شاپری]

.
[/quote]
از شما انتظار این هم میره که یک دیکشنری من درآوری که فقط مختص خودتونه و به درد کسی دیگه نمی خوره رو بسازید.
حالا تعریف بدهکار رو در ویکیپدیا ببنید (البته اگه قبول داشته باشید): بدهکار به شخصی گفته می‌شود که دینی یا دیونی به نفع شخص حقیقی یا حقوقی بر عهده اوست و موظف به پرداخت آن می‌باشد.
واقعا انتظار دارید خانم ها خودشون پشتوانه جور کنند اونم تو جامعه ای که قوانینش رو مردا می نویسند تو جامعه ای که به زن مطلقه به دید یک جنایتکار دیده میشه جامعه ای که تاریخ و گذشتش همه در دست مردها بوده و زن ها هیچی حساب نمی شند. در جامعه ای که تمام مفاهیم و تعاریف توسط مردها بیان می شوند. زن خوب از نظر مردها زنی که باید تو سری خور باشه. روی حرف شوهرش حرف نزنه. اگه بهش بی احترامی شد تهمت زده شد اگه کتک خورد هیچی نگه دندون روی جگر بزاره و تحمل کنه که چی؟ که آبروی شوهرش نریزه . که زندگیش از هم نپاشه. چون می دونه اگه طلاق بگیره تو جامعه حتی بهش اجازه حرف زدن هم نمی دند. چون می دونه حتی اگه برگرده به خونه پدرش بهش به دید یک نون خور اضافی نگاه می کنند.
تازه شما مردها هم که خوب راهش رو بلدید با هزار جور زور و ترفند مهریه رو به زن نمی دید یا اینقدر زجرش می دید که زن بیچاره برای نجات جونش هم که شده از خیرش می گذره یا بعضی از شما آقایون اینقدر فرومایه هستید که خیلی راحت به همسرتون تهمت بی عفتی می زنید و زن بیچاره از ترس آبروش هم که شده از مهریش می گذره.

رسم جالیه آدم هرچی دلش بخواد بگه بعد بگه قصد بی احترامی نداشتم. آیا شما چیزی به نام ادب و نزاکت در دایره لغاتتون پیدا میشه ؟
[/quote]




باشما کاملا کاملا کاملا موافقم
تا وقتی که دید جامعه اینه ، این حرفا هم ادامه داره
خالی از لطف بود فقط کلمه سپاس رو علامت میزدم
می نویسم
واقعا سپاس

[یاقوت سرخ]

(۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ق.ظ)ali نوشته شده توسط:  چرا آدم واسه یک لیوان شیر باید گاو بخره ؟

یعنی چی؟؟؟

[khalilian67]

در این برهه زمانی دیوانگی است

[mammad_asir]

(۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۳۲ ق.ظ)ali نوشته شده توسط:  آرامش و خوش بختی رو برا من تعریف کنید تا من بدونم چیه.
البته هر دوش نسبی هست.

ببخشید ولی ما آدما تنبلیم یعنی اصلا مسئولیت پذیر نیستیم نمیدونم چرا نمیخوایم کله رو به کار بگیریم هر حرفی رو میزنیم بعد سیگنال به مغز میدیم . همش سعی داریم جو مخالف بدیم مثلا اگه همه میگن اوضاع خوبه ما بگیم بده و برعکس همش میخوایم با بقیه فرق کنیم و اصلا به نوعش دقت نمی کنیم من ازدواج کردم همین تازگیا خیلی هم خوشحالم تازه پشت کنکوری هم هستم و هیچ سرمایه و اینده شغلی ای ندارم ولی شکر خدا اراده ای دارم پولادین.
حرف از آرامش میزنیم ولی نمیدونیم ارامش چیه فکر میکنیم یه ویلا تو کلاردشت بهمون ارامش میده یا حرفای عاشقانه. به نظر من عشق تازه بعد ازدواج به وجود میاد نه قبلش و قبلش فقط عقل دستور باید بده.
زیاد سعی نکنین همه چیزو به هر شکلی شده به چالش بکشید. مشکل ما آدما اینه که جای تلاش بهونه میگیریم که خودمونو قانع کنیم وقتی کاری از دستمون بر نمیاد باید ساخت یا اصلاح کرد نه اینکه بهونه گرفت.مشکل این اقتصاد بد هم اکثرش از ما مردم عادی هست بی ادبی نشه ولی اکثرا شدند دزد یعنی تا میبینن بخور بخوره میگن ما هم بخوریم و میزنن تو کاسه مردم از بنا و نجار گرفته تا خودرو ساز و ....
مشکل اینه که باور کردیم یه دست صدا نداره و جای اینکه کارمون رو درست کنیم همش اعتراض میکنیم تا کمبود هامون دیده نشه.

[IT SIROOS]

هر چی ایمان تو پر رنگتر باشه مشکلات برای تو کم رنگتر میشه و اون موقع است که ازدواج و یا هر کار دیگه ی برای تو مثل آب خوردن میشه .

[younes]

(۰۵ شهریور ۱۳۹۱ ۰۴:۴۴ ب.ظ)یاقوت سرخ نوشته شده توسط:  

(19 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ق.ظ)ali نوشته شده توسط:  چرا آدم واسه یک لیوان شیر باید گاو بخره ؟

یعنی چی؟؟؟

چی یعنی چی ؟ اگه منظور رو نگرفتین کامنت های ۹ تا صفحه قبل رو بخونید متوجه میشین یا اگه هم گرفتین باز هم همونجا جواب داده شده .

[aryaeei]

ازدواج الان توی این وضعیت بد اقتصادی واقعا یه معضل شده چون آقایون شرایط مالی دختر و بابای دختر رو میسنجن بطبع دختراها هم درخطرن چون اگه پولدار باشن در محاصره انواع انسانهای مادی قرار میگیرن و اگر نجیب باشن اصلا به چشم نمی یان و پسرها هم که مثل همیشه در معرض امتحان سختی قرار میگیرن اگه کسی از من بپرسه من اصلا نسخه ازدواج را برای کسی توصیه نمیکنم و تنها باید از خود خدا کمک خواست توی این دوره زمونه

[fatemeh85]

(۰۵ شهریور ۱۳۹۱ ۰۷:۲۶ ب.ظ)mammad_asir نوشته شده توسط:  ببخشید ولی ما آدما تنبلیم یعنی اصلا مسئولیت پذیر نیستیم نمیدونم چرا نمیخوایم کله رو به کار بگیریم هر حرفی رو میزنیم بعد سیگنال به مغز میدیم . همش سعی داریم جو مخالف بدیم مثلا اگه همه میگن اوضاع خوبه ما بگیم بده و برعکس همش میخوایم با بقیه فرق کنیم و اصلا به نوعش دقت نمی کنیم من ازدواج کردم همین تازگیا خیلی هم خوشحالم تازه پشت کنکوری هم هستم و هیچ سرمایه و اینده شغلی ای ندارم ولی شکر خدا اراده ای دارم پولادین.
حرف از آرامش میزنیم ولی نمیدونیم ارامش چیه فکر میکنیم یه ویلا تو کلاردشت بهمون ارامش میده یا حرفای عاشقانه. به نظر من عشق تازه بعد ازدواج به وجود میاد نه قبلش و قبلش فقط عقل دستور باید بده.
زیاد سعی نکنین همه چیزو به هر شکلی شده به چالش بکشید. مشکل ما آدما اینه که جای تلاش بهونه میگیریم که خودمونو قانع کنیم وقتی کاری از دستمون بر نمیاد باید ساخت یا اصلاح کرد نه اینکه بهونه گرفت.مشکل این اقتصاد بد هم اکثرش از ما مردم عادی هست بی ادبی نشه ولی اکثرا شدند دزد یعنی تا میبینن بخور بخوره میگن ما هم بخوریم و میزنن تو کاسه مردم از بنا و نجار گرفته تا خودرو ساز و ....
مشکل اینه که باور کردیم یه دست صدا نداره و جای اینکه کارمون رو درست کنیم همش اعتراض میکنیم تا کمبود هامون دیده نشه.

اول از هرچیز ازدواجتونو بهتون تبریک میگم ایشالله روز به روز به خوشبختی و موفقیتتون در کنار همسرتون اضافه بشه
جملاتتونو کاملا قبول دارم مشکل اصلی از عدم مسئولیت پذیری ما سرچشمه میگیره بنظرم باید بیشتر تو خوشبختی دیگران دقیق شیم و راه موفقیتشونو پیدا کنیم بعد سعی کنیم با ایمان و توکل به خدا مشکلاتمونو حل کنیم..

[Ahad.mozafari]

(۱۸ مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۵۸ ب.ظ)zaneyar نوشته شده توسط:  سوال
ایا در این وضعیت فجیع اقتصادی که ادم نمی تونه خودشم اداره کنه ازدواج خوب است یا بد؟ با این توضیح که شاید دوست داشتن واقعی هم در کار نباشه
ایا داشتن دوست دختر یا دوست پسر گزینه مناسب تری نیست؟

دوست عزیز وضع اقتصادی که چندان شما می گید فجیح نیست (قبول دارم از نظر اقتصادی بدتر از چند سال قبل هسته )
همینطور که همه دارند در اطراف خود می بینند پدران زیادی هستند که دارند با درآمدی کمتر از درآمدی که ما می توانیم بعد از فارغ التحصیلی بدست بیاریم زندگی عادی خودشان را ادامه می دهند پس از نظر اقتصادی ازدواج کمی مشکلتر از چند سال قبل شده اما خیلی سخت تر نشده
به نظر من عبارت فجیع را اگر درمورد روابط نا مشروع و توقعات نامشروع افراد و خانواده های آنها از زندگی به کار می بردید بهتر بود الان یک نفر برای شروع زندگی باید میلیونها خرج کنه تا به شروع یک زندگی برسه که تجملات سرتاسر آن را فراگرفته
برادر من و عموم (که ۳۰ سال قبل به شهادت رسید) در یک خاندان بودند و حتی هم اسم وفامیل بودند اماعموی من با یک عقد بندان ساده وارد یک زندگی ساده و بدون تجملات شد و بسیار شاد زندگی می کرد ولی برادرم بعد از ۳۲ سال با خرج چند میلیونی توانست زندگیش را شروع کنه
به نظر من باید سوال را اینجوری مطرح کرد ویک نظر سنجی در مورد آن بگذاریم

ایا در این وضعیت فجیع روابط نامشروع و توقعات نامشروع افراد و خانواده های آنها از زندگی آیا ازدواج خوب است یا بد؟ با این توضیح که شاید دوست داشتن واقعی هم در کار نباشه
ایا عوض کردن تفکر در مورد تجملات و توقعات از زندگی گزینه مناسب تری نیست؟

[shahram_sharifnia]

سلام
اصلاْ باورم نمیشه بعضی از این پست‌ها رو آدم‌های مثلاْ دانشگاهی و تحصیل کرده نوشتن مثل بخاطر یک لیوان شیر ........

[انرژی مثبت]

ای بابا ! چرا دوباره رفتید سراغ لیوان شیر و .. خداقل بحث ارسالهای اخر رو ادامه بدید.

[SarahArshad]

چون خودم تجربه اش رو داشتم میگم که اگه قسمت باشه وازدواجی صورت بگیره در صورت پاک بودن نیت افراد شدیدا خدا کمک می کنه در امر ازدواج حتی از پایین ترین حد وبدترین شرایط مالی طوری جورش می کنه که همه چهار شاخ می مانند.
فقط یک جو غیرت ومردانگی می خواد هم زن وهم مرد زنه یکم اطوارهاش و توقعاتش رو بزاره کنار ومرد هم کمر همت ببنده و از هیچ کاری دریغ نکنه خدا روزی رو می رسونه ومی بینی چقدر راحت روزهات می گذره وبعد چند سال کیفیت زندگی هم کم کم میره بالا .اگه خدا ببینه سخت نمی گیری زندگی رو طوری درها رو برات باز می کنه که باورت نشه فقط یه شرط داره سخت نگیر تا خدا هم بهت سخت نگیره هم تو خواهر خوبم وهم شما برادر گرامی .

[shahram_sharifnia]

من اول پست گذاشتم بعد صفحات قبل را خوندم. معذرت انرژی مثبت.
دوستان من اصلاْ نمیدونستم ، برای پا گذاشتن در مقوله‌ای به نام ازدواج باید این‌قدر حساب کتاب کرد و یا این‌قدر به مهریه و معاlله و .... این چیزا فکر کرد.
البته خدارو شکر که هم من هم نامزدم اصلاْ به این چیزا فکر نکردیم هیچ تا بحال هم دربارشون اینطور صحبت نکردیم.
تو ازدواج فقط یک چیزی مهمه و این که شما دنبال چه چیزی هستیم. اگه صرفاْ دنبال ازدواج هستین و مثلاْ میگین من الان دیگه میتونم ازدواج کنم، مامان پاشو بریم سراغو دختر همسایه یا این خوانه اون خونه به همون ازدواج سنتی می‌رسیم که فکر کنم تو قشر جووونای امروز مخصوصاْ تحصیلکرده نتیجه خوبی نمیده. ولی اگه هدف آرامش باشه، شخص مورد نظر خیلی اتفاقی ولی حساب شده خودشو بهتون نشون میده اصلاْ لازم نیست که اینقدر هم به این چیزا فکر کنید؟ اگر ما این همه مشکلات را می‌بینیم خدا رو نمی‌بینم؟

باورتون نمیشه اگه بگم شرایط خود من شخصاْ ترم اول یا حتی ۴ کارشناسی چه طور بود. اما الان واقعا چیزهایی دارم که اون موقع عمراْ فکر نمیکردم شرایط اینقدر خوب پیش بره که بتونم نصفه این چیزارو داشته باش.

توکل کنید توکل