زمان کنونی: ۰۳ آذر ۱۴۰۳, ۰۷:۱۶ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

من کیستم !؟

ارسال: #۱۶
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۶:۵۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۸:۵۸ ب.ظ، توسط - rasool -.)
من کیستم !؟
خیلی خیلی ممنونم از توجه همگی.


(۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۰۸ ب.ظ)mfXpert نوشته شده توسط:  هیچ چیز بدیهی وجود نداره.هر چیزی باید اثبات بشه

در اینجا بهتره چند نکته رو بگم. امیدوارم بپسندید :

۱- اصلا ببینیم تعریف بدیهی یعنی چی:

هر چیزی که ادراک اون نیاز به فکر و تحقیق و تفحص و دلیل نداشته باشه رو می گن بدیهی .

مثلا : آتش گرم است ، الان هوا روشنه.


۲- در برخی موارد ، بدیهی بودن حالت نسبی داره. مثلا ممکنه فلان مطلب سنگین علمی برای فلان دانشمند بزرگ ، بدیهی باشه . ولی همین مطلب برای من بدیهی نباشه و برای فهم و ادراکش نیاز نیاز به تحقیق و دلیل داشته باشم.

اما یکسری موارد هست که ادراکش برای عموم مردم بدیهیه.
مثلا : آتش گرم است ، الان هوا روشنه و ...

۳- اما مطلبی که من گفتم :
من گفتم همه ی ما وجود داریم و هستیم و غیر از ما هم همه موجودند و هستند و
و منشا ما هم از هستی است (چون نیستی ، خودش اصلا چیزی نیست که حالا بخواد منشا هستی هم باشه.)

بعد آمدیم موجودات اطراف رو دسته بندی کردیم و ...

آیا اینها بدیهی نیستند و نیاز به دلیل دارند؟
آیا اینکه ما وجود داریم و هستیم , دلیل و اثبات می خواد؟


متشکرم.



پ ن : البته mfXpert جان ، شما استاد ما هستی و ما هم خاک زیر پاتون Heart


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatima1537 , mohammad_13690 , hkarimi , goldoonehkhanoom
ارسال: #۱۷
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۱۱:۳۳ ب.ظ
من کیستم !؟
(۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۵۱ ب.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:  اما یکسری موارد هست که ادراکش برای عموم مردم بدیهیه.
مثلا : آتش گرم است ، الان هوا روشنه و ...
برا همین دوتا مثالی که زدید باز بدیهی وجود نداره چون گرما و روشنایی هم نسبی هستش.یعنی ممکنه برا یه نفر هوای ۱۰ درجه بالای صفر یعنی گرم و برا یکی دمای ۵۰ درجه. پس وقتی یکی میگه هوا گرمه شما نمی دونی آیا واقعا هوا گرمه یا نه!

در ضمن شما یه بحث فلسفی دارید می کنید و همه چیز باید با دلیل بره جلو نه با بدیهیات.همین جاست که کار خراب میشه. یه چیز رو بدیهی فرض کردن و کلی نتیجه گیری کردن بر پایه همون بدیهیات(اگه اون چیز بدیهی غلط باشه اون وقت تمام نتیجه گیری ها یعنی هیچ)

(۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۵۱ ب.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:  پ ن : البته mfXpert جان ، شما استاد ما هستی و ما هم خاک زیر پاتون Heart
اختیار دارید قربان. درس پس میدم

One who is raised by sword can't be beaten. One who is toughened by fire can't be burned
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool - , hkarimi , انرژی مثبت , narges_r
ارسال: #۱۸
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۱۲:۰۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۰۷ ق.ظ، توسط - rasool -.)
من کیستم !؟
(۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۳۳ ب.ظ)mfXpert نوشته شده توسط:  برا همین دوتا مثالی که زدید باز بدیهی وجود نداره چون گرما و روشنایی هم نسبی هستش.یعنی ممکنه برا یه نفر هوای ۱۰ درجه بالای صفر یعنی گرم و برا یکی دمای ۵۰ درجه. پس وقتی یکی میگه هوا گرمه شما نمی دونی آیا واقعا هوا گرمه یا نه!

من در پست قبلی بدیهی بودن رو تعریف کردم.
حتما قبول دارید که یکسری جملات هستند که برای عموم بدیهی حساب می شوند :

مثلا خورشید ، روشن است. چون دیگه نیاز نیست برید تحقیق کنید حالا خورشید روشنه یا نه. این به وضوح برای ما مشخصه.
و حتی اگه خوب دقت کنید یکسری چیزا برای شما بدیهی هستن.

یکسری موارد هم هستن که از ریشه بدیهی هستن و حتی دلیل بردار هم نیستن. مثل بحث وجود (اینکه ما هستیم)

ضمنا این مباحث بیشتر مربوط به منطق میشوند. اگه دوستان مایلند تاپیکی در رابطه با منطق بزنیم تا با هم بحث کنیم.




(۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۳۳ ب.ظ)mfXpert نوشته شده توسط:  در ضمن شما یه بحث فلسفی دارید می کنید و همه چیز باید با دلیل بره جلو نه با بدیهیات.همین جاست که کار خراب میشه. یه چیز رو بدیهی فرض کردن و کلی نتیجه گیری کردن بر پایه همون بدیهیات(اگه اون چیز بدیهی غلط باشه اون وقت تمام نتیجه گیری ها یعنی هیچ)

بله این بحثی که من می کنم یه جورایی فلسفی هستش. و می خوام ان شا ء الله بر اساس دلیل پیش بریم.

اما اصل مطلب اینجاست و لطفا به این جملاتم دقت فرمایید :

اگه به بحث های من (خصوصا قسمت سوم) دقت کنید می بینید من از اینجا شروع کردم :

همه ی ما وجود داریم . ما هستیم. ما موجودیم و جز ما همه موجودند....

آیا این وجود داشتن ما و اینکه همه ی ما هستیم و وجود داریم ، دلیل می خواد؟

چون ما می گیم بالاخره یا هستیم یا نیستیم . و این بدیهیه که از هر کسی بپرسید جواب می ده که هستم.

خوب حالا آیا این وجود داشتن ما غلطه که شما فرمودید " اگه اون چیز بدیهی غلط باشه اون وقت تمام نتیجه گیری ها یعنی هیچ "

آیا اینکه همه ی ما وجود داریم و هستیم بدیهی نیست ؟ مبنا و پایه ی کار من هم همین وجود داشتن ماست دیگه .

آیا شما قبول دارید که وجود دارید؟ اگه قبول دارید که پس هم عقیده ایم.



و این بودن ما و موجودات می شه پایه ی ادامه ی بحث ما.Smile


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatima1537
ارسال: #۱۹
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۱:۳۰ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۲۰ ق.ظ، توسط mohammad_13690.)
RE: من کیستم !؟
(۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۴۰ ب.ظ)publin نوشته شده توسط:  ...
در ضمن اینقدر سخت نگیر چون ما انسانها فانی هستیم یکم گوشت +چربی + استخوان
...
کاری از پیش نمی بری آخره هممون مرگه
...

آخر مسابقه مون "تموم شدن مسابقه" هست
ما گوشت و چربی و استخوان نیستیم که هدفمون اضافه کردن چند کیلو به این گوشت و چربی باشه
این ها قفسه
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

(۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۵۷ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط:  ...
ولی وقتی همچین سئوالی از خودم میکردم میدیدم که اگر بتونم به این جواب برسم و بیشتر به مفهوم و عمق"من کیستم" برسم بیشتر میتونم با خالق ارتباط برقرار کنم و اون رو بیشتر بشناسم
...

موافقم
"من عرف نفسه فقد عرف ربه"

آقای Ferestadeh تشکر میکنم بابت بحث قشنگ "من کیستم" دقیقا این اولین سوالی هست که هر انسانی باید بهش جواب بده

اما نظر من راجع به بحث تا کنون

من هم موافقم با این که خیلی راحت هر چیز رو نمیشه بدیهی گرفت
حتما شندیدید راجع به "اصول پنجگانه اقلیدس" که بدون اثبات به عنوان بدیهیات پذیرفته شد و ۲۱۰۰ سال بعد "هندسه نا اقلیدسی" پدید آمد که با نقض اصل پنجم نتایج جالبی می توان گرفت!
و گاهی با بدیهی دانستن یک چیز به اشتباه میریم

و اما این که جمله ی "ما وجود داریم" بدیهی هست یا نه
فیلم هایی مثل matrix، source code و خیلی فیلم های دیگه به بدیهی بودن این اصل حمله می کنند
به خصوص source code رو اگه دیده باشید

جالبه نه؟

البته همونطور که گفتید راجع به این ها میشه تو یه تاپیک منطق بحث کرد و اینجا میتونید استدلالتون رو ادامه بدید

توضیح میدادید
من کیستم؟! از کجا آمدم و به کجا می روم؟!

« إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » ... فقط تو را می پرستیم، و فقط از تو یاری می خواهیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool -
ارسال: #۲۰
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۸:۴۱ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۸:۴۲ ق.ظ، توسط - rasool -.)
من کیستم !؟
خیلی ممنون از نظرات شما بزرگواران.

(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۱:۳۰ ق.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:  من هم موافقم با این که خیلی راحت هر چیز رو نمیشه بدیهی گرفت
حتما شندیدید راجع به "اصول پنجگانه اقلیدس" که بدون اثبات به عنوان بدیهیات پذیرفته شد و ۲۱۰۰ سال بعد "هندسه نا اقلیدسی" پدید آمد که با نقض اصل پنجم نتایج جالبی می توان گرفت!
و گاهی با بدیهی دانستن یک چیز به اشتباه میریم

بله
منم موافقم که خیلی راحت هر چیز رو نمیشه بدیهی گرفت .
من هم قصد ندارم پایه ی بحثم رو یه چیز غلط بگیرم.
اما آیا شما در وجود داشتن خود ، شکی دارید؟
خواهشا اون قسمت هایی که من نوشته ام رو بخونید که من دارم چطوری میام جلو.


(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۱:۳۰ ق.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:  و اما این که جمله ی "ما وجود داریم" بدیهی هست یا نه
فیلم هایی مثل matrix، source code و خیلی فیلم های دیگه به بدیهی بودن این اصل حمله می کنند
به خصوص source code رو اگه دیده باشید

اولا من بر اساس فیلم و .... نمیخوام نتیجه گیری کنم.
در ثانی منظورتون از حمله کردن چیه. اگر بر مبنای دلیل حرف می زنند خوشحال می شوم بشنوم.



---------------------------------
نهایتا اینکه اگر از دوستان کسانی هستند که بعد از خواندن مطالب من باز هم بر حرفهای من اشکال می گیرند. فقط می خوام این سوال من رو جواب بدهند :

آیا شما وجود ندارید ؟ آیا شما نیستید ؟ یا اینکه هستید و وجود دارید؟




بازم متشکرم.


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۱
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۹:۲۴ ق.ظ
RE: من کیستم !؟
دیشب داشتم به این سوالا فکر میکردم که امروز صبح این تاپیک رو دیدمHuh
جواباش سختتر از کنکورهBig Grin
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool -
ارسال: #۲۲
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۱۰:۲۲ ق.ظ
من کیستم !؟
بحث شیرینیه.و داره جالب میشه.ادامه بدید ماسراپا گوشیمSmile
ولی در مورد اثباتها و مطالبی که دوستان دیگه فرمودند،به نظر من بهتره هرکدوم توی تاپیک و تحت طبقه بندی و موضوع خودشون بحث بشن.(شاید واقعا لازم باشه که بعضی مطالب اثبات بشه ولی در این تاپیک با فرضیاتی که اول فرمودید دارید جلو میرید.اینطوری همه چی باهم قاطی میشهSmile)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammad_13690 , - rasool -
ارسال: #۲۳
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۱۱:۰۸ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۵۳ ق.ظ، توسط mohammad_13690.)
من کیستم !؟
آقای Feredtadeh بحث رو ادامه بدید ما توی بدیهی هایی که گفتید شک نداریم
و همونطور که گفتم و همونطور که خانم fatima گفت توی بحث دیگه میشه راجع به اونا بحث کرد و البته بحث مهمی هم نیستن و مهم همون بحث اصلی بود
توی پیام خصوصی فیلم source code رو براتون میگم


تا اینجای بحثتون رو کامل خوندیم و منتظر بقیه هستیم


روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم


از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا میروم آخر ننمایی وطنم


مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا

یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم


آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم

رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم


مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم


کیست آن گوش که او می شنود آوازم

یا کدام است سخن می کند اندر دهنم


کیست در دیده که از دیده برون می نگرد

یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم


تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم


می وصلم بچشان تا در زندان ابد

به یکی عربده مستانه به هم درشکنم


من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم


تو مپندار که من شعر به خود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم
Heart

« إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » ... فقط تو را می پرستیم، و فقط از تو یاری می خواهیم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool - , hkarimi , باران سپهری
ارسال: #۲۴
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۲:۲۹ ب.ظ
من کیستم !؟
(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۰۷ ق.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:  همه ی ما وجود داریم . ما هستیم. ما موجودیم و جز ما همه موجودند....

آیا این وجود داشتن ما و اینکه همه ی ما هستیم و وجود داریم ، دلیل می خواد؟

چون ما می گیم بالاخره یا هستیم یا نیستیم . و این بدیهیه که از هر کسی بپرسید جواب می ده که هستم.
ببینید شما دو تا چیز رو با هم مخلوط کردید. شما یه جایی از مطالبتون گفتید "مشخصه که منشا پیدایش ما و همه ی موجودات از هستی (وجود) است " و گفتید که این بدیهی هستش. من با این همین تیکه مشکل دارم .

یعنی بحث از اونجا رسید به اینجا که شما می پرسید "آیا این وجود داشتن ما و اینکه همه ی ما هستیم و وجود داریم ، دلیل می خواد؟"
این سوال شما هیچ ارتباطی به اون قسمتی که من باهاش مشکل دارم نداره

One who is raised by sword can't be beaten. One who is toughened by fire can't be burned
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool -
ارسال: #۲۵
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۳:۰۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۰ ق.ظ، توسط - rasool -.)
من کیستم !؟
(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۲۹ ب.ظ)mfXpert نوشته شده توسط:  شما یه جایی از مطالبتون گفتید "مشخصه که منشا پیدایش ما و همه ی موجودات از هستی (وجود) است " و گفتید که این بدیهی هستش. من با این همین تیکه مشکل دارم .

بله . شاید من در مورد این جمله ی خاص باید طور دیگه ای صحبت می کردم.
در مورد این جمله "مشخصه که منشا پیدایش ما و همه ی موجودات از هستی (وجود) است " ، شاید ابتدا بدیهی به نظر نرسه اما با کمی دقت و تامل حل می شه. البته می شه دلیل هم براش آورد. به اینصورت :

وقتی ما میایم خودمون و اطرافمون رو نگاه می کنیم . داریم هستی و وجود رو می بینیم.

همه ی ما موجودیم. و جز ما همه موجودند ؛

و هرچه می بینیم وجود هستش.


در مقابل وجود ،نیست و نیستی قرار داره.
و چون نیستی ، هیچ است --> هیچ ، اصلا چیزی نیست تا که بخواد مشهود هم باشه. .


سوال اینجاست که آیا نیستی و عدم که خودش هیچ است و هیچ ؛ آیا می تونه بیاد و منشا پیدایش یکسری هستی ها بشه.
آیا کسی که خودش کمالی رو نداره آیا می تونه اون رو به دیگر عطا کنه؟
نیستی و عدم ، خودش اصلا چیزی نیست و وجود خارجی نداره ، و کمالی به نام بودن و وجود رو نداره (چون خود بودن و وجود یکجور کمال حساب می شه) ، پس چطور ممکنه این کمالِ نداشته را به دیگری عطا بکنه و اونوقت منشا این همه آثار گوناگون و موجودات ، نیستی و عدم باشه.

آیا اصلا امکان داره که منشا وجود و هستی ، نیستی باشه؟

پس در واقع ، هر اثری از هستی است.
این وجوده که منشا آثار گوناگون و هستی های مختلف هستش و هرچه که پدید میاد باید از وجود (هستی ) باشه نه از نیستی .

چون نیستی اصلا خودش چیزی نیست که حالا بخواد منشا پیدایش دیگران هم باشه. Smile




(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۲۹ ب.ظ)mfXpert نوشته شده توسط:  شما می پرسید "آیا این وجود داشتن ما و اینکه همه ی ما هستیم و وجود داریم ، دلیل می خواد؟"
این سوال شما هیچ ارتباطی به اون قسمتی که من باهاش مشکل دارم نداره

علت این که من این سوال رو پرسیدم این بود که شما فرمودید "هیچ چیز بدیهی وجود نداره.هر چیزی باید اثبات بشه"

می خواستم بگم پذیرفتن برخی چیزها از جمله بحث وجود و اینکه ما هستیم و وجود داریم و ... نیاز به اثبات و تحقیق نداره.
(هر چند که ممکنه گاها برای آنها دلایلی هم اقامه کنند)


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۶
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۴:۲۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۹:۲۰ ب.ظ، توسط - rasool -.)
RE: من کیستم !؟
قسمت هشتم :

امیدوارم خوب و سلامت باشید.

در قسمت های قبلی گفته شد که هر چه مشهود ماست ، وجود داره ، یعنی موجود است ، بلکه خودِ وجود است.

و تا حدی در موجودات و مشهودات اطراف خود کاوش و تفحص کردیم و مقایسه شون کردیم و سنجیدیم و آخرش نتیجه گرفتیم که انسان دانا ، از اقسام دیگه شریف تر و بالاتره.

اما :

حالا سوالی که پیش میاد اینه که این کاونده و مقایسه گر و نتیجه گیرنده کیه؟

به عبارت دیگه ، این که تمیز بین آن اقسام (موجودات مختلف) داد و ترتیب مقام برای اونها قائل شد و مقایسه شون کرد و گفت فلانی بالاتره فلانی پایین تره، کیست؟

نه این است که اون تمیز و اون حکم ، از آثارند و همه ی آثار از موجود است نه از معدوم؟
پس اونیکه که تمیز داد و مقایسه کرد و حکم کرد ، موجود است و وجود دارد.

نه این است که آن ممیّز و حاکم منم و توئی ؟ و نه این است که هر یک از ما دارای چیزی است که تمیز دهنده است؟ . . .

.
.
.
حال که وجدانا و عیانا میدونیم که این ممیز و حاکم ، ماییم و هریک از ما دارای این چیز تمیز دهنده است که در هر حال و هر جا و هر وقت با ماست ، می پرسیم ذاتِ اون چیز (تمیز دهنده) ، یعنی گوهر و سرشت آن چیست؟ و چگونه موجودی ست؟


باز سوال پیش میاد که من کیستم که دارای آن چیزم؟ آیا من غیر از آن چیزم یا عین آنم؟
و این که می گم من تمیز داده ام و من سنجیده ام ، آیا گوینده ی این مطلب یعنی این حاکم و ممیز و مقایسه کننده ، غیر از من است ؟ یا همان من است؟

اگر بگوییم عین من نیست و غیر از من است ، پس چگونه کاری را که دیگری (یعنی آن چیز) کرده است را به خود نسبت می دم و می گم من مقایسه کرده ام و سنجیده ام ؛


پس فعلا تا اینجای بحث به این نتیجه رسیدیم که هر یک از ما دارای چیزی هست که توسط آن تمیز می دهد و مقایسه می کند و حکم می کند و نتیجه می گیرد.

بهتره اون چیز (تمیز دهنده) را به نامی بخوانیم و البته در اسم گذاری هم دعوا نداریم و می تونیم هر اسمی براش بگذاریم.

می تونیم بهش بگیم "من" یا "عقل" و یا دیگر نام ها .


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatima1537
ارسال: #۲۷
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۵:۰۴ ب.ظ
من کیستم !؟
میتونیم اسم "فطرت" یا "وجدان" هم به جای "من" به کار ببریم؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: - rasool -
ارسال: #۲۸
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۶:۱۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۱ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۴ ق.ظ، توسط - rasool -.)
RE: من کیستم !؟
(۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۵:۰۴ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط:  میتونیم اسم "فطرت" یا "وجدان" هم به جای "من" به کار ببریم؟



یه جورایی در نام گذاری مختاریم .

البته:

می تونیم این حقیقت را به اعتبار شئون و قوای گوناگونی که در آن منطوی است به نام های مختلف بخوانیم.

مثلا از آن جهت که اشیاء را از یکدیگر تمییز داده و آنها را از همدیگر جدا می کند بهش می گیم --> قوه ی ممیزه
از آن جهت که حقایق کلی را ادراک می کند و به تعقل کلیات و مفاهیم عالیه می پردازد بهش می گیم --> قوه ی عاقله
بدان جهت که به ماوراء طبیعت تعلق دارد و وابسته به عالم غیب است بهش می گیم --> روح
از آن جهت که به بدن تعلق دارد و از بدن جدا نیست و از ناحیه ی بدن با جهان بیرون ارتباط برقرار می کند --> بهش می گیم نفس
از آن جهت که می بیند بهش می گیم --> باصره
از آن جهت که می شنود بهش می گیم --> سامعه

...

خلاصه اینکه برای این حقیقت ، می توان از هر جهت و به لحاظ هر یک از قوا و شئونش برایش اسمی گذاشت.

برخی این اسم ها رو هم براش گذاشتن : عقل ، روان ، جان ، دل ، جام جهان نما ، جام جم و ...

که تمامی این اقوال راجع به ماهیت و هویت این حقیقت ، صحیحه و هر یک ناظر به شانی از شئونات و تجلیات و اطوار وجودی این حقیقت بوده و این حقیقت به جهات گوناگون ، این اسامی و نامهای مختلف رو پذیرفته است.
(خلاصه بستگی به این داره از چه زاویه و دیدی به آن حقیقت نگاه کنیم)


نکته ی دیگه اینکه همونطوری که روشن شد تمامی این اسامی و نامهای گوناگون به لحاظ جهت یا جهاتی خاص برای این حقیقت وضع شده اند و هر یک از این اسامی ، گویای یک یا چند صفت خاص موجود در این حقیقت می باشند.
اما هیچ کدام از این اسامی ، بیان کننده ی تمام حقیقت ذات انسان نیست و نمی تواند حقیقت وجودی انسان رو آنگونه که هست و با تمامی اوصاف و احوالش به ما بشناسونه .

ذات نفسانی ما ، حقیقتی غیبی است که هیچ اسم و رسمی نداره. به تعبیر دیگه وقتی ما آن حقیقت غیبیه را در این مجالی و شئونات و ظهورات می بینیم به آن بینا و شنوا و گویا و عاقل و ... اطلاق می کنیم ، اما اگه قرار باشه یک یک این جهات را برداشته و این حقیقت را نه بدان جهت که به بدن تعلق دارد و نه بدان جهت که می بیند و می شنود و می خورد و ...، بلکه با نفی تمامی جهات و شئونات گوناگونش مشاهده کنیم ، خواهیم دید که تمامی نام ها از میان برداشته شده و آن حقیقت چنان غیب و باطن می شه که هیچ اسم و رسمی گویای آن نخواهد بود.


لذا حقیقت نفسانی ما محدود به هیچکدوم از این اسامی و شئونات نیست بلکه در واقع ، همه ی آنها هست . یعنی حقیقتی ست که خود را در این مجالی و شئونات ظهور داده است.

ما نیز برای اینکه آن حقیقت را تا اندازه ای بدون شئون و مظاهر گوناگونش مشاهده کنیم و نام ببریم ، کلمه ای به نام "من" ساخته ایم و تمامی افعال و آثار خود را به این "من" اسناد می دهیم و می گوییم : من رفتم ، من دیدم ، من شنیدم و ...
و حتی گاهی شئون مختلف را به آن نسبت می دهیم و می گیم : نفسِ من ، روحِ من ، حقیقتِ من ، ...

لازم به ذکره که حتی این کلمه ی "من" هم دلالت بر تمام حقیقت وجودی آن حقیقت نمی کنه بلکه فقط کلمه ای ست برای اشاره و توجه ما به اون حقیقت.


Live in such a way that those who know you but
don't know God will come to know God because they know you

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: fatima1537


پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close