بالاخره من هم رفتم مصاحبه و خلاص. تجربه خوبی بود
. از اول هم گفته بودم امسال فقط به صورت آزمایشی شرکت می کنم و هدفم سال دیگه ست که ایشالا دکتری دولتی امتحان بدم و اگه نشد بیام آزاد
. خب شرح اتفاقاتی که افتاد رو اینجا می نویسم واسه اون دوستانی که شاید در آینده به این صفحه رجوع کنن و بخوان با خوندن این متن کمی از استرس شون کم بشه. به امید قبولی شایسته ترین ها و در واقع به امید ارج نهادن به شایسته سالاری در ایران! (که اصلا وجود نداره): (راستی این پیام رو تو سایت PHDTEST هم میذارم که بقیه هم بتونن بخونن)
دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۰- دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب:
شب قبل رو خونه یکی از فامیل ها تو تهران موندم و روز بعد با ماشین شخصی رفتم و با هر دردسری شده، بالاخره دانشکده فنی رو پیدا کردم
. یک ساعت زودتر رسیده بودم. بچه های زیادی از رشته های مهندسی مختلف به صورت همزمان مصاحبه داشتن. اسمم رو تو لیست بچه های نرم افزار نوشتم. در مجموع تو اون شیفت، ۳۱ نفر واسه این رشته اومده بودن. (البته مثل اینکه ۴۰نفر هم صبح اومده بودن و تاریخ مصاحبه یک تعدادی از بچه های نرم افزار هم روزهای دیگه بوده
). بعدش تو سالن آمفی تئاتر نشستیم و منتظر موندیم تا اسم مون رو صدا بزنن. بالاخره بعد از ۳ساعت انتظار، ساعت ۳:۳۰ اسم بچه ها نرم افزار رو خوندن و رفتیم تو ساختمون شماره دو. اونجا هم بهمون گفتن برید تو یه کلاس منتظر بمونید تا نوبتتون بشه
. تو سه تا اتاق مختلف، مصاحبه برگزار میشد و تو هر اتاق ۳ تا استاد. خدا رو شکر اسم من رو همون اولین نفر خوندن و رفتم داخل اتاق مصاحبه
. ۳ تا استاد اونور میز، منم این طرف میز
.
بدون هیچ مقدمه ای گفتن، مقاله چی داری، بده ببینیم! من که ۴ تا مقاله اکسپت شده داشتم و سه تا مقاله در حال داوری، دادم بهشون. البته فقط مقالات تحت اکسپت شده رو قبول داشتن و اونهای دیگه رو حتی نگاه هم نکردن
. گفتن پایان نامتو بده که منم گفتم ترم چهاری بودم و شهریور دفاع می کنم
. پرسیدن موضوع پایان نامت چیه، گفتم پردازش تصویر (واترمارکینگ)، همه خندیدن و به یکی از اون اساتید گفتن مثل اینکه همه امروز مشتری شما هستن. امروز هرکی میاد تو، پردازش تصویره
!
خلاصه، اون استاد شروع کرد به سوال پیچ کردن من، مشخص بود هیچی از واترمارکینگ نمی دونه، سوالهای مبتدیانه می پرسید. تازه داشتم بهش یاد میدادم که واترمارکینگ چیه. (البته این نکته بدیه، چون اگه از موضوع شما چیزی ندونن، مطمئنا شما رو بر نخواهند داشت). یکی دیگه ازم پرسید، مدرک زبان، گواهی ثبت اختراع، تدریس، شرکت در جشنواره ها، پایان نامه، معدل ارشد، کیفیت محل تحصیل قبلی؟ منم که هیچ کدوم رو نداشتم. همه رو تو چک لیست نوشت صفر. بهش گفتم استاد، این مصاحبه واسه بچه های ترم چهاری خیلی زود داره اتفاق میفته، مثلا اگه شش ماه دیگه بود من با دست پرتری میومدم پیشتون. (آخه سه تا مقاله در دست داوری داشتم که یکی شون واسه ژورنال آی اس آی ارسال شده و اون دو تای دیگه واسه دو تا از معتبرترین کنفرانس های ایران یعنی انجمن رمز و انجمن فناوری اطلاعات، از طرفی کلاس زبان هم میرم و هنوز مدرک ندارم. دفاع هم که نکرده بودم
)
بهرحال شروع کرد به انگلیسی ازم خواست خودمو معرفی کنم، منم خلاصه و مفید جواب دادم، در مورد کارهای آینده و تمایل من برای تز دکتری پرسید که بازهم به صورت انگلیسی و خلاصه جواب دادم. آخه زبانم اونقدرا خوب نبود که بتونم تشریح کنم
.
اون استاده که قبلا گفتم کمی عصبی شده بود و همچنان با موضوع من درگیر بود و میگفت فرق استگانوگرافی، واترمارکینگ و کریپتوگرافی چیه؟ خلاصه دیوونم کرده بود. منم سعی کردم خوب و با آرامش براش توضیح بدم. در مجموع برخوردشون خوب بود و مصاحبه به همین راحتی تموم شد.
حالا تو اون دو تا اتاق دیگه چه خبر بود نمی دونم! ولی ممکن بود اساتید اون دو تا اتاق دیگه از کار من بیشتر خووشون میومد. به نظرم باید موضوع پایان نامه رو از قبل بپرسن و با توجه به اون، ماها رو میفرستادن پیش اساتید موردنظر تو اتاق های مختلف
.
فک می کنم با این اوصاف، واسه رشت قبول میشم (نه تهران) که در هر حالت ثبت نام نخواهم کرد چون اصلا ارزش ۱۰۰ میلیون تومن رو نداره. ایشالا سال بعد با رزومه بهتر، واسه دولتی استارت بزنم که اگه هم نشد واسه آزاد تهران اقدام کنم نه شهرستان
.