فکر کنم باید خودتان تصمیم گیری کنید. من مردی را می شناختم که فرزند بزرگش دبیرستانی بود و خودش درس می خواند. تازه آن هم دکتری! و دو سالی میشه که درسش تمام شد و از لحاظ مادی هم زندگیش رشد خوبی کرد(نتیجه پشتکار و زحماتش را گرفت). یادم نمیره یک شب رفته بودم خانه اش دیدم یک گوشه نشسته داره درس می خونه. از طرفی هم دوستی دارم که کارشناسی گرفت و رفت عقد کرد. حالا هم میره سربازی و از آنطرف میاد میره آزانس. اصلا به نظرم به فکر ارشد هم نباشه. چون دیگه وقتش را نداره.
ممکن هست شخصی درس بخواند واسه اینکه موقعیت اجتماعی و شغلی خوبی پیدا کند. یکی هم ممکن هست علاوه بر اینها علاقه هم داشته باشد. ولی به نظرم آدمی جزو هر گروه هم که ازدواج یکی از جنبه های مهم زندگیش هست و باید در زمان مناسب، با شرایط مناسب و شخص مناسب باشه.
شرایط مناسب منظورم وضعیت مالی مناسب نیست. شرایط مناسب می توانه تفاهم فکری بین دو طرف، هدف مشترک، رشد اجتماعی و عقلی و ... باشه. ممکن هست فردی ازدواج کند و برای فراهم کردن شرایط بهتر زندگی برای کسانی که حالا جزئی از او هستند و در مقابلشان مسئولیت داره سختی بیشتری را تحمل کند و بیشتر از حالت عادی هم این تلاش را انجام بده. همانند مثال اولی که ذکر کردم.
به هر حال ازدواج با خودش یکسری مسئولیتها را ایجاد می کند و ممکن هست یکسری محدودیتها هم را با خودش به همراه داشته باشه (همانطوری که یکسری مزایا و ویژگیها را به دنبال خواهد داشت) ولی هیچ وقت مانع نیست بلکه به نظر من می تواند سکوی پرش باشد. به شرطی که آدمش آدم باشه.
اهداف انسانها، شرایطشان، توانایی ها، امکانات، موقعیت هاشون و ... با هم متفاوت هست و به نظر من بهترین تصمیم گیرنده خودتان و بهترین راهنما اطذافینتان می توانند باشند، کسانی که کاملا با شما و شرایطتان آشنا باشند.
ببخشید خیلی طولانی شد هرچند من هنوز هم خیلی حرف واسه گفتن داشتم