سلام و خسته نباشید به همه
تو یه سالن تو دانشگاه ارومیه بودیم شاید ۲۰۰ نفر. چند نفر مراقب داشتیم. یک ساعت آخر از اون ۲۰۰ نفر سه یا چهار نفر باقی مونده بودیم. آخرهای وقت در حالیکه فقط من مونده بودمو و یه نفر دیگه با حدود بیست سی متر فاصله، خواستم جوابامو بنویسم تو یه کاغذ، به یکی از مراقبها گفتم گفت اشکالی نداره. سه چهار سوال رو نوشته بودم که یکهو متوجه شدم یکی از مراقبان دیگه (ظاهرا مراقب اصلی) با سرعت باورنکردنی داره میاد به طرف من.
گفت کاغذی که جوابها رو توش نوشتی رو بده. با خنده گفتم آخه من به کی میتونم الان تقلب بدم؟؟ گفت نمیشه و تقلب محسوب میشه و اینا. هر کاری کردیم قبول نکرد خلاصه!
هر چند به غیر سوالهای زبان همه گرینه ها تقریبا یادم مونده چیو زدم.