زمان کنونی: ۰۲ دى ۱۴۰۳, ۰۸:۲۳ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن میتوانید عضو شوید. گزینههای شما (ورود — ثبت نام)
اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
مهرداد ج هستم. متولد ۱۳۶۸/اهل اصفهان و در کنکور کارشناسی ارشد ۹۳ رتبه ی ۹۱ رو کسب کردم.
در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
دانشجوی ترم آخر کارشناسی پیوسته علوم کامپیوتر هستم.
با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
من از همان زمان دبیرستان به رشته ی کامپیوتر علاقه مند بودم. البته اول دوست داشتم معماری کامپیوتر بخونم، اما در زمان انتخاب رشته ی کارشناسی خیلی هم برام فرقی نمیکرد نرم افزار بخونم یا سخت افزار یا علوم کامپیوتر یا فناوری اطلاعات. اینه که تمام این رشته ها رو در دانشگاه های خوب انتخاب کردم و خوشبختانه در انتخاب ۲۵ که علوم کامپیوتر دانشگاه اصفهان بود پذیرفته شدم. البته بعد از قبولی خوش حال بودم که علوم کامپیوتر قبول شدم چون با علایق و اهدافی که دارم سازگار تر است.
کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
دانشگاه اصفهان
در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
راستش اگر بخواهیم بر مبنای معدل حساب کنیم، جز دانشجو های رده پایین محسوب میشم. اما همیشه اساتید و بقیه دانشجو ها روی من به عنوان یه دانشجوی با معلومات (و در واقع کسی که اگر با نمره ی ۱۰ هم پاس میشه، حداقل در حد همون ۱۰ یا شاید بیشتر مطلب رو یاد گرفته) حساب می کردند که البته نمی خواهم از خودم تعریف کنم و قطعا این از لطف عزیزان بوده است. اما همیشه سعی می کردم هرچیزی رو که می خونم، دقیق بخونم و خوب یاد بگیرم. البته درس هایی هم بوده که فقط پاس کردم. در واقع اگر بخواهم پاسخ مشخصی به سوالتون بدم باید بگم از اون دانشجو هایی هستم که درس رو برای علاقه و یاد گرفتن می خونم نه برای معدل و نمره.
از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
ادامه ی تحصیل که از اول در برنامم بود. در ابتدا نمی خواستم در ایران ادامه تحصیل بدم. اما به دلیل یک سری از مشکلات مجبور شدم که کارشناسی ارشد رو هم همین جا بگیرم و در واقع از پارسال به فکر کنکور و ورود به پروسه ی مطالعه برای کنکور افتادم.
آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
از ابتدا قصد داشتم در همین رشته ی علوم کامپیوتر و رشته های مرتبط (و البته گاهی ظاهرا غیر مرتبط) ادامه ی تحصیل بدم.
میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
اولین سالی بود که کنکور دادم. در واقع بعد از کنکور کارشناسی، تنها آزمونی بود که شرکت می کردم.
زبان عمومی و تخصصی ۴۳/۳۳
دروس پایه ۲۰/۷۴
دروس تخصصی ۱۷/۷۸
بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
راستش نمی شه یک پاسخ کلی و جامع داد. کسانی بودند که علی رغم نمره های خوبشون در دانشگاه در کنکور موفق نبودند و بر عکس. یادمه یکی دوسال پیش رتبه ی یک آمار که از دانشگاه ما بود معدلی در حدود ۱۲ داشت!
اما در مورد خود من درس خوندن کنکور و غیر کنکورم چندان تفاوتی نداشت. چون فقط یک مدل بلدم درس بخونم و اونم اینه که با چیزی رو نخونم یا انقدر با مطلب کلنجار برم تا اون رو خوب یاد بگیرم و حتی بتونم تدریسش کنم.
از کی دقیقا" برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلا" اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
از ابتدای تابستان ۹۲ به فکر ارشد بودم اما از اواسط شهریور تقریبا شروع کردم. در واقع همون موقع بود که متوجه تغییر سرفصل دروس ارشد علوم کامپیوتر شدم. و تا چند روز در شوک به سر می بردم. چون باید دروسی که هیچ گاه پاسشونم نکرده بودم مثل آنالیز ریاضی، مبانی ریاضی و یا دروسی که آمادگیشون رو نداشتم مثل جبر خطی و منطق رو امتحان می دادم. اما خب تقریبا فقط ۲ ماه تونستم نسبتا خوب مطالعه کنم. و از اواخر آبان با شروع امتحانات میان ترم دانشگاه همه چیز بهم ریخت و تقریبا به مدت یک ماه نتونستم چیزی مطالعه کنم. بعد از اون هم از آن جا که کلا آدمی نیستم که طبق برنامه درس بخونم هیچ وقت نتونستم اون طوری که باید مطالعه داشته باشم. در کل هیچ گاه برنامه ی درست و حسابی نداشتم که البته اصلا چنین روشی رو توصیه نمی کنم.
بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
همیشه دروس و ضرایب و تعداد سوالاتش رو مد نظر قرار می دادم. مثلا همیشه این عقیده رو داشته ام که دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر باید ساختمان داده و الگوریتم، مبانی نظریه محاسبه و یا ریاضیات گسسته و منطق رو بخوبی بدونه. برای همین سعی می کردم بیشتر روی این ها که دروس تخصصی هستند کار کنم. هرچند اصلا تلاشم مخصوصا برای ساختمان داده ها و الگوریتم کافی و راضی کننده نبود.
آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
بله، من وضع نسبتا خوبی توی آمار و احتمال، جبر خطی، منطق، گسسته و مبانی ریاضیات داشتم و توی دروسی مثل آنالیز عددی و مبانی نظریه محاسبه هم مشکل چندانی نداشتم اما با توجه به پر نکته بودن این دو درس اون ها رو در کنار ساختمان داده بیشتر مطالعه می کردم.
خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
به نظر من خوب خوندن یک کتاب بهتر از خوندن چندین کتاب خوبه. در واقع خیلی دور خودم رو شلوغ نمی کردم و از هر درس یک منبع مطالعه داشتم. (البته از بعضی دروس هم که منبع مناسب تستی وجود نداشت، طبیعتا کتابی نداشتم) و فقط اگر احساس می کردم یک کتاب ناقصه سراغ کتاب دوم می رفتم.
میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
خب این سوال رو میشه به دو بخش تقسیم کرد. کتاب هایی که خودم خوندم و یا کتاب هایی که پیشنهاد میدم!
ترجیح میدم برروی قسمت دوم تکیه کنم چون فکر می کنم مفید تر باشه. البته تجربه ی شخصی خودم رو هم درباره ی برخی منابع ذکر خواهم کرد.
زبان عمومی: من برای زبان قصد داشتم کتاب هایی مثل ۵۰۴، ۴۰۰ و یا ۱۱۰۰ و ۳۵۰۰جی آر ایی رو مطالعه کنم. اما خب تقریبا فقط چند درس ۵۰۴ و ۴۰۰ رو تونستم بخونم. به نظر من برای زبان باید مطالعه ی مستمر و پایداری داشت. البته من هیچ گاه در زمینه ی زبان مشکلی نداشتم و بیشتر به مرور گرامر می پرداختم. در مورد لغت می دونستم همیشه لغاتی هست که بلد نیستم پس خیلی خودم رو درگیرش نمی کردم و به اصطلاح برای دل خودم لغات رو مطالعه می کردم. فقط هدفم افزایش دامنه ی لغاتم بود. البته قطعا کتاب های تست و غیر تست خیلی خوبی وجود داره که دوستان در بخش های مختلف اون ها رو معرفی کرده اند و من تجربه ای ازشون ندارم. زبان تخصصی: برای زبان تخصصی مطالعه ی تست های سال های قبل می تونه مناسب باشه. من از کناب زبان تخصصی راهیان ارشد چند آزمون علوم کامپیوتر رو مطالعه کردم. بیشتر به دنبال نکات گرامری و یا لغات پر تکرار بودم. اما متأسفانه پاسخنامه ی این کتاب چندان مفید نیست و تنها به ترجمه ی متون و تست ها پرداخته و نکات گرامری چندانی نداره. اما یک ویژگی مثبتش اینه که واژگان هر آزمون رو در پایان فصل جداگانه با معنی فارسیشون (که البته فقط یک معادل فارسی ذکر شده که شاید زیاد جالب نباشه) قرار داده که می تونه برای برخی از دوستان مفید باشه. ریاضی عمومی ۱ و ۲: کتاب ریاضی عمومی مسعود آقاسی کتاب بسیار خوبی است. البته حجم این درس بسیار زیاده. من همیشه به دوستانم بخصوص سال پائینی ها توصیه می کنم درس ها رو طوری بخوانند که اگر ۱۰۰ سال بعد هم ازشون پرسشی شد، بتوانند پاسخ بدهند. درس ریاضی عمومی هم یکی از درس هایی است که باید در طول تحصیل مطالعه کرد. اما اگر بطور خاص بخواهیم برای کنکور بررسی کنیم، بهتر است این درس در تابستان مطالعه و تمام شود. کاری که خودم انجام ندادم و بسیار ضربه خوردم. و در نهایت هم مجبور شدم از لیست دروس مطالعاتی حذفش کنم و به دانش قبلیم برای پاسخ گویی به تست ها در سر جلسه کنکور بسنده کنم که خیلی هم نتیجه خوبی نداشت. مبانی علوم ریاضی: برای این درس کتاب تست وجود نداشت، البته فکر میکنم امسال کتاب انتشارات مختلف برای مبانی ریاضی آماده شود. در دانشکده ی ما کتاب ایان استوارت برای این درس تدریس می شد و من هم یه نگاهی به این کتاب انداختم ولی چیز خاصی به دانشم اضافه نکرد و با همون معلومات قبلی و با توجه به اینکه اصلا این درس رو پاس نکرده بودم، توانستم ۵۰% سوالات این درس رو پاسخ بدم. البته تعریف کتاب لین و لین رو هم زیاد شنیدم اما متأسفانه تجربه ای ازش ندارم. آمار و احتمال: به نظر من بهترین منبع برای آمار و احتمال علوم کامپیوتر مطالعه و حل مسائل سه فصل نخست کتاب شلدون راس است. واقعا مسائل کم نظیری در این کتاب وجود دارد. برای قسمت آمار توصیفی هم هر کتابی که این مبحث رو پوشش داده باشه مناسبه. من از پی دی اف فصل نخست کتاب آمار و احتمال که روی سایت مدرسان شریف هست استفاده کردم.
آنالیز ریاضی: کتاب آنالیز ریاضی پوران کتاب بسیار خوبی است. البته حجم زیادی دارد و باید به نظر من موازی با ریاضی عمومی در تابستان مطالعه شود. جبر خطی: من برای این درس یک منبع متمرکز نداشتم و هر بخش رو از روی یک کتاب مطالعه می کردم. مثلا بخشی رو از کتاب ریاضی ۲ پارسه، بخشی از کتاب باتاچاریا که مرجع هست، بخشی از کتاب پوران و ... خلاصه هرجا هر چیز بدرد بخوری راجع به جبر خطی می دیدم مطالعه می کردم. دقیقا مثل کاری که برای زبان انجام می دادم. آنالیز عددی: برای این درس ترکیب کتاب بابلیان (یا اگر وقت و حوصله دارید بوردن) به همراه مدرسان شریف (و باز اگر وقت دارید و وسواس تست و مطالعه دارید کتاب پوران) می تونه مناسب باشه. البته کتاب پوران یا بابلیان متأسفانه به همه ی مطالب نپرداخته و برای همین مطالعه ی مدرسان رو در کنار کتاب های بالا توصیه می کنم. چون شامل نکات بسیاری است که برخی از آن ها برای حل تست کلیدی است. ریاضیات گسسته (مبانی ترکیبیات): برای این درس مطالعه کتاب ایان اندرسن (و اگر وقت و حوصله دارید گریمالدی) به همراه یک کتاب تست خوب مثل پوران یا هر کتاب تست دیگری می تواند مفید باشد. متأسفانه هیچ کتاب تستی سرفصل مبانی ترکیبیات علوم کامپیوتر رو کامل پوشش نمی دهد که امیدوارم این مشکل به زودی رفع گردد. ساختمان داده ها و الگوریتم ها: برای این درس به نظرم کتاب دکتر قدسی به همراه CLRS و کتاب ۶۰۰ مسئله می تواند ترکیب مناسبی باشد که من متأسفانه نتونستم این ها رو مطالعه کنم، به خصوص ۶۰۰ مسئله. البته این کتاب ها بهتره از همون ترم ۳ و ۴ مورد مطالعه قرار بگیرند. برای تست و کنکور هم کتاب ساختمان داده ی مقسمی و طراحی الگوریتم پوران ویا مدرسان ترکیب نسبتا کامل و جامعی خواهد بود. در کل داوطلبان علوم کامپیوتر اشتباه من رو مرتکب نشوند و روی طراحی الگوریتم هم وقت بگذارند. نظریه محاسبه(نظریه زبان ها و ماشین ها): بهترین منبع این درس چه برای تست و چه برای درس به نظرم همان کتاب لینز است. حل کامل و دقیق مسائل این کتاب رو به شدت توصیه می کنم. متأسفاته کتاب تست خوب برای این درس تقریبا موجود نیست و اپیدمی پاسخ نامه ی غلط شامل اکثر کتاب ها می شود. اما به شخصه متن درس کتاب راهیان رو بسیار می پسندم و مشکلات کمتری با این کتاب داشتم. منطق: هیچ کتاب تستی برای این درس وجود نداشت و طبیعتا با دانش قبلی به جنگ سوالات این درس رفتم.
بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
میشه تقریبا همه ی درس ها رو از روی مراجع خوند البته برای بعضی از اون ها استفاده از یک کتاب تست مکمل واجبه که در بخش قبل مفصل توضیح دادم.
ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
از جزوه و جزوه محوری به شدت متنفرم! و تقریبا همیشه کتاب مرجع می خونم، حتی دروس ریاضی. البته گاهی ناچارید برای پاس کردن برخی دروس جزوه ی استاد گرامی رو مطالعه نمایید، چون مطالب بیان شده در هیچ کتاب دیگری یافت نمی شود.
زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبع یا عالی؟
در قسمت های قبلی توضیح دادم. من انتظار درصد بالا برای زبان قبل از کنکور رو نداشتم. اما پس از جلسه ی کنکور چون به ۲۱ سوال از ۳۰ سوال پاسخ داده بودم، انتظا درصد بالای ۶۰ رو داشتم که متأسفانه ۶ تا از ۲۱ تست غلط بود و درصدم به ۴۳ نزول کرد. اما همیشه سطح زبانم از حد نیازم جلوتر بوده است.
در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
خب این سوال در مورد علوم کامپیوتر چندان با معنا نیست. درباره ی هر درس و اهمیتش تا حدودی توضیح دادم. فقط این نکته رو اضافه می کنم که به نظرم اگر وقت کافی نداشتید می تونید برخی از مباحث ریاضی عمومی رو حذف کنید. مثلا مباحث مشترک با آنالیز ریاضی یا دروس دیگه رو مطالعه کنید و یا فصول کم اهمیت تر رو حذف نمایید.
اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
همونطور که قبلا هم گفتم، من خیلی آدم برنامه محوری (حداقل برای درس و مطالعه) نیستم و شاید خیلی در این زمینه نتونم کمکی بکنم. در واقع فکر می کنم بیشتر بد آموزی داشته باشم تا تجربه ی مثبت.
آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
تنها در خانه! به نظر این کاملا به خود شخص و محیط خانه بر میگرده که کجا و چگونه مطالعه بکنه.
حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
کنکور آزمایشی که شرکت نمی کردم. هیچ داوطلب جدی و حتی گاهی غیر جدی هم در اطرافم نداشتم. پس معیارم حجم مطلب مطالعه شده و مقدار باقی مانده تا زمان کنکور بود. کلا در مطالعه کندم و زود خسته می شوم.
اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
سعی می کردم توی برنامه ی کلی که توی ذهنم داشتم زمان هایی رو برای جبران عقب ماندگی در نظر بگیرم. و تقریبا تمام مواردی رو که در پرسشتون مطرح کردید با توجه به درس و زمان باقیمانده انجام داده ام. مثلا در نهایت مجبور به حذف آنالیز ریاضی و ریاضی عمومی و مبانی ریاضی از لیست دروس مطالعاتی شدم و زمان مطالعه ی منطق، گسسته، آنالیز عددی و جبر خطی رو هم به شدت کاهش دادم. البته به جز آنالیز ریاضی هیچ کدوم رو سفید نگذاشتم و بعضا درصد های نسبتا قابل قبولی هم کسب کردم. ولی خب برنامم رو اصلا توصیه نمی کنم و بیشتر بخاطر عبرت دیگران و اینکه شاید تجربه ام بتونه کمکی کنه این مصاحبه رو انجام دادم.
اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
از همون ابتدا برروی علوم کامپیوتر تمرکز داشتم و برنامه ای برای گرایش دوم یعنی علوم تصمیم و مهندسی دانش نداشتم.
آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
متأسفانه من مشکلاتی نظیر افسردگی خفیف و ... داشتم که شدیدا روی راندمان کاریم تأثیر داشت و خیلی از مواقع انرژی یا انگیزه ی درس خواندن نداشتم. به دوستان پیشنهاد می کنم این مسائل رو جدی بگیرند و به مشاور و روانشناس حتما مراجعه کنند.
از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
من هیچ گاه از کلاس کنکور استفاده نکردم. کلا کلاس های دانشگاه رو هم به زور تحمل می کنم. چه برسه به کلاس کنکور. به نظرم مطالعه شخص خیلی مهم تره. البته بازم نمی شه نسخه ی یکسانی برای همه پیچید.
آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
کلا برای علوم کامپیوتر کنکور آزمایشی چندانی وجود نداشت. یکی دو موسسه بودند اما من کلا به دلایل گوناگون قصد شرکت در این آزمون ها را نداشتم.
تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بوداز کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
جمع بندی برای من زمان مشخصی نداشت. برای خیلی از دروس از همون ابتدا هر چه مطالعه کردم حکم جمع بندی داشت، و برای برخی دیگر حتی به مرور و جمع بندی هم نرسیدم. اما در کل مرور و جمع بندی برای دروس پر نکته و فرار مثل نظریه زبان ها و یا آنالیز عددی بسیار مفید است.
برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
هیچ ذهنیتی از خودم و درصد های احتمالیم نداشتم. بجز زبان که میخواستم بالای ۳۰ درصد باشه. همانطور که گفتم بعد از کنکور کارشناسی، کنکور ارشد تنها آزمون من بود.
آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
تنها چیزی که از روز قبل کنکور به خاطر دارم، این است که بهترین روز عمرم در این چند وقت و حتی چند سال اخیر بود. حدود ۱۲ ساعت با بهترین دوستانم گذراندم و اصلا به کنکور فکر نمی کردم.
سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
اصلا. خیلی آرام و با اعتماد به نفس پیش می رفتم. می دونستم که مشکل من مشکل خیلی هاست. یادمه در حوزه ی امتحانی ما، من جز آخرین نفرات بودم که برگه ام رو تحویل دادم و توی کلاسی که بودم آخرین نفر. و همین حس خیلی خوبی بهم می داد.
آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
ترتیب خاصی نداشتم. از هر درس که خسته می شدم، سراغ درسی می رفتم که آمادگی پاسخ گویی به اون رو داشتم. الزامی هم به اتمام یک درس و رفتن سراغ درس دیگر نداشتم. خلاصه به قول معروف شلخته تست می زدم.
وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
توی بعضی از درس ها مثل نظریه زبان ها یا آمار و احتمال و گسسته بله، اما توی منطق و مبانی ریاضی منتظر یک جنگ تمام عیار بودم.
وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
حدود ۱۵ دقیق مانده به پایان زمان برگه ام رو تحویل دادم. کلا در دانشگاه هم جز نفرات اول برگه ام رو تحویل می دهم. در واقع هر چه بلدم پاسخ می دهم و می روم.
آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
خیر، هیچ گاه از این کار (چک کردن پاسخ پس از امتحان) چه در مدرسه، چه دانشگاه و چه در کنکور خوشم نمی آمده و هیچ گاه انجام نمی دهم.
بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ، دانشگاه کارشناسی، برنامه ریز برای کنکور، کلاس کنکور، کنکور آزمایشی،شرایط سر کنکور، شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل
پایه تحصیلی(۵۰)، دانشگاه کارشناسی(۵)، برنامه ریزی برای کنکور(۵)، کلاس کنکور و کنکور آزمایشی(۵)، شرایط جلسه کنکور (۲۰)، شرایط مطالعه و زندگی(۱۵)
حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
کلا شغل مشخصی در حوزه ی کاری من تعریف نشده، شاید یک محقق یا دانشمند و در کنار این ها استاد دانشگاه.
ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
قطعا ساختمان داده و الگوریتم رو باید خیلی بهتر می خوندم. نه فقط برای کنکور. کلا تسلط روی چنین دروس پایه ای هم برای تحصیل در مقاطع بالاتر مفید است و هم در نتیجه ی کنکور تغییر زیادی ایجاد می کند.
توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
تنها توصیه ای که برای دوستان مخصوصا عزیزانی که فرصت بیشتری دارند این هست که برای فهم عمیق و مفهومی دروس اهتمام بیشتری بورزند و در واقع خود رو به سطحی از تسلط برسانند که بتوانند تک تک این دروس رو تدریس کنند. در این صورت با کمی تمرین و تلاش و دقت و یه سری عوامل دیگر موفقیتشون حتمی است.
و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت ، انتظاراتتون از مانشت ؟
مکانی است که می تونم با هم رشته ای ها و احتمالا همکاران آینده ام تعامل داشته باشم و ازشون چیز یاد بگیرم.