از گفته های شما عزیزان بهره بردم و ازهمتون ممنونم!
اما نظر بنده حقیر!بنظرم انسان اول باید خودشو بشناسه بعد دنبال پارامترها و شروط مهم برای همسر ایده الش باشه!بیاییم با هم صادق باشیم دختر و پسرا دو گروه اند!یک گروه کسانی هستند که تو عشق و عاشقی دنبال کمال و عروج اند و در کنار در نظر گرفتن شرایط منطقی برای طرف مقابل به عشق و عاشقی مثله یه خرید ماشین نگاه نمی کنن!یعنی نگاه بازاری ندارن!منظورم اینه که افرادی که در گروه دوم قرار می گیرند وقتی میخوان ازدواج کنن انگار می خوان ماشین بخرن!مثلا اگه دوتا ماشین وجود داشته باشه با شرایط مشابه خب اونی رو انتخاب می کنن که مثلا لوکس تر باشه یا مثلا امکاناتش بالاتر باشه!یا خوش رنگ تر باشه! در صورتی که در گروه اول اینگونه نیست و افراد عشق و عاشقی رو در کنار عقل با دلشونم می سنجن و پارامتر هاشون کمتر مادی هست!این گروه معتقدند که خدا در و تخته رو جور می کنه،و سعی می کنند کسی رو پیدا کنند که مکلشون باشه نه کاملا شبیهشون یا اینکه کاملا یه سوژه توپ و خوش ظاهر و ثروتمند!اما باید توجه داشت که با بالا رفتن سن معمولا پارامتر های مادی پررنگ تر میشن!
روانشانسا معتقدند که هر انسانی باتوجه به خودشناسی و آرمان هاش باید ۱۰-۱۵ پارامتر اصلی رو برای همسر مورد نظرش در نظر بگیره و به اونها اولویت و ارزش نسبی بده،بعد سوژه های مورد نظرشو با این سیستم ارزیابی کنه و چنانچه نمره ۶۰ از ۱۰۰ آورد اونو انتخاب کنه!چرا که در ازدواج نباید ایده آل گرا بود و دنبال ۱۰۰ گشت!در واقع تشابهات مهمه اما باید در نظر بگیریم که اگه می خوایم در زمره گروه اول باشیم باید بدونید برای رسیدن به کمال باید قدری تفاوت هم وجود داشته باشه بین طرفین تا این تفاوت های منطقی زمینه ساز کمال بشه!توی فامیلمون دوتا زوج بسیار تحصیل کرده از بهترین دانشگاههای کشور هستند که وقتی به زندگیشون نگاه می کنم می بینم کمتر اثری از عشق وجود داره چرا که این دو دنبال این بودند که دوتا
در کنار هم باشند نه
یه در و یه تخته!ادر واقع یه عشق بازاری!ما یه روز که رفته بودم به یکی از روستاهای شمال کشور زوجی رو دیدم که در کمال سادگی زندگی می کردند، بعد از کمی صحبت کردن با اونها متوجه شدم که از کلبه ساده اونها عشق فوران می کنه و این دو نفر عشقشون بازاری نبوذ!
در این زمونه واقع ازداوج کردن خیلی سخت شده مخصوصا واسه کسایی که دنبال تحصیل هستند.... عاشق شدن خیلی راحت شده اما عاشق موندن خیلی سخت....این دوره دوستی های کنترل نشده شده آفت ازدواج ها!خدایا پناه بر تو!رنگ اون مدل عشق های اهورایی ،عشق لیلی و مجنون ،عشق خسرو شیرین کم رنگ شده....
این ناتو فرهنگی واقعا باید بگیم خیلی از مسائل رو تحت الشعاع خودش قرار داده مثل ازدواج ،عشق ، تعهد و مردانگی،اخلاقیات و ....
کجایند نوادگان حافظ ها که بسرایند :
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
میرود آب دیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیدهام که مپرس...
این دوره زمونه شرایط تغییر کرده!یه روز گزارشگری از زوج سالمندی پرسید: "چگونه رابطه و عشقتان را اداره کردید که توانستید ۶۵ سال با هم بمانید" خانم پاسخ داد :"ما در دورانی متولد شدیم که اگر چیزی خراب می شد،آن را
درست می کردیم،
دور نمی انداختیم...."
اگه قصوری در نوشته ام بود ببخشید دوستان،آخه خیلی با عجله نوشتم....